English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English Persian
impeller تشجیح کننده
impellor تشجیح کننده
Other Matches
reanimate تشجیح کردن
embolden تشجیح کردن
encourage تشجیح کردن
hearten تشجیح کردن
countenance [encourage] تشجیح کردن
elate تشجیح کردن
encouraged دلگرم کردن تشجیح کردن
encourages دلگرم کردن تشجیح کردن
encourage دلگرم کردن تشجیح کردن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
doer کننده
renunciant رد کننده
doers کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
solvent اب کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
puffer پف کننده
solvents اب کننده
rebutter رد کننده
attenuant اب کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
tracker پی کننده
refutative رد کننده
bender خم کننده
refutatory رد کننده
attacking تک کننده
noncommittal رد کننده
skittish رم کننده
ear-splitting کر کننده
renunciant کننده
catterer پچ پچ کننده
refuser رد کننده
benders خم کننده
fillets پر کننده
prater پچ پچ کننده
prattfall پچ پچ کننده
filleting پر کننده
whisperer پچ پچ کننده
commulator یک سو کننده
trackers پی کننده
fillet پر کننده
bandwidth یچ کننده
filleted پر کننده
fluxing oil اب کننده
sensor حس کننده
filler پر کننده
surfy کف کننده
deflective کج کننده
fillers پر کننده
crepitant خش خش کننده
fizzy کف کننده
abjurer or abjuror کننده
crusher له کننده
bidder کننده
spurner رد کننده
bidders کننده
mitigative کم کننده
deletive حک کننده
mitigatory کم کننده
solver حل کننده
squasher له کننده
squelcher له کننده
hopper لی لی کننده
hoppers لی لی کننده
mauler له کننده
mumbler من من کننده
syncopator غش کننده
repudiationist رد کننده
thinner کم کننده
jaberer پچ پچ کننده
swooner غش کننده
percutient دق کننده
dilutor رقیق کننده
eversive خراب کننده
evaporator تبخیر کننده
diriment باطل کننده
discriminator تفکیک کننده
dispersive متفرق کننده
erective راست کننده
erumpent فوران کننده
eruptive فوران کننده
discriminant مشخص کننده
disconnector قطع کننده
estimator تخمین کننده
estimator براورد کننده
evacuant تخلیه کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com