Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
incorrect
تصحیح نشده معیوب
Other Matches
range disk
صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
correction index
جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
wind correction
تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
unpremediated
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbaoked
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
undisciplined
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unresolved
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unborn
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
uncommitted
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unobligated
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unpicked
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unbroke
رام نشده سوقان گیری نشده
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
unset
جایگزین نشده جاانداخته نشده
unredeemed
جبران نشده سبک نشده
uncharged
محسوب نشده رسمامتهم نشده
unsought
جستجو نشده کشف نشده
undirected
رهبری نشده راهنمایی نشده
unasked
خواسته نشده پرسیده نشده
inconsummate
تکمیل نشده انجام نشده
untried
امتحان نشده محاکمه نشده
irredenta
انجام نشده جبران نشده
unsifted
الک نشده رسیدگی نشده
swinging the compass
تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
damaged
معیوب
improper
معیوب
stigmatist
معیوب
flawy
معیوب
manque
معیوب
imperfective
معیوب
corrupts
معیوب
corrupt
معیوب
corrupting
معیوب
spoilt
معیوب
fouler
معیوب
corrupted
معیوب
diseased
معیوب
game
معیوب
foul
معیوب
stigmatic
معیوب
fouled
معیوب
impure
معیوب
foulest
معیوب
fouls
معیوب
incomplete
معیوب
faulty
معیوب
false
معیوب
out of condition
معیوب
defective
معیوب
maim
معیوب شدن
maimed
معیوب شدن
corrupted
معیوب کردن
vitiating
معیوب ساختن
vitiates
معیوب ساختن
corrupt
معیوب کردن
vitiate
معیوب ساختن
impair
معیوب کردن
impaired
معیوب کردن
impairs
معیوب کردن
impairing
معیوب کردن
maiming
معیوب شدن
faulty connrction
اتصال معیوب
corrupts
معیوب کردن
vicious circle
دور معیوب
mutilation
معیوب سازی
flawed
معیوب ناقص
aircraft defective
هواپیمای معیوب
defects
معیوب ساختن
defecting
معیوب ساختن
defected
معیوب ساختن
defect
معیوب ساختن
corrupting
معیوب کردن
vitiated
معیوب ساختن
maims
معیوب شدن
faulty wiring
سیم کشی معیوب
maimed
کسیرا معیوب کردن
vitiation
معیوب سازی ابطال
maims
کسیرا معیوب کردن
faultily
بطور معیوب یا مقصر
maiming
کسیرا معیوب کردن
dud
بی مصرف گلوله معیوب
defective
دارای کمبود معیوب
damage
غرامت معیوب کردن
maim
کسیرا معیوب کردن
incomplete
انجام نشده پر نشده
mar
زیان رساندن معیوب کردن
hung striker
ضارب چاشنی معیوب نارنجک
impair
زیان رساندن معیوب کردن
marring
زیان رساندن معیوب کردن
mutilating
تحریف شدن معیوب کردن
mutilates
تحریف شدن معیوب کردن
mutilate
تحریف شدن معیوب کردن
impairs
زیان رساندن معیوب کردن
impairing
زیان رساندن معیوب کردن
impaired
زیان رساندن معیوب کردن
marred
زیان رساندن معیوب کردن
corrector
وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
It was corrected.
تصحیح شد.
correction
تصحیح
rectification
تصحیح
amendments
تصحیح
editing
تصحیح
Bose Chandhuri Hocquenghem code
کد تصحیح
compensation
تصحیح
compensations
تصحیح
amendment
تصحیح
emendable
قابل تصحیح
bug
تصحیح یک برنامه
proofreads
تصحیح کردن
bugging
تصحیح یک برنامه
compensating magnet
مغناطیس تصحیح
bugs
تصحیح یک برنامه
checking
کد تصحیح خطا
attenuation compensation
تصحیح اعوجاج
error correcting code
کد تصحیح خطا
gamma correction
تصحیح گاما
corrected
تصحیح شده
frequency correction
تصحیح فرکانس
proofreading
تصحیح کردن
patch
تصحیح در یک برنامه
correction thermometer
دماسنج تصحیح
redresses
تصحیح التیام
error correction
تصحیح خطا
redressed
تصحیح التیام
emendate
تصحیح کردن
deflection correction
تصحیح سمت
redress
تصحیح التیام
refines
تصحیح کردن
refine
تصحیح کردن
up to date
تصحیح شده
up-to-date
تصحیح شده
correction factor
ضریب تصحیح
proofread
تصحیح کردن
rectify
تصحیح کردن
rectifies
تصحیح کردن
rectified
تصحیح کردن
magnetic compensatory
مغناطیس تصحیح
compensation of compass
تصحیح قطبنما
correctable
قابل تصحیح
correction coefficient
ضریب تصحیح
sag correction
تصحیح انحراف
correct
تصحیح کردن
correcting
تصحیح کردن
skew correction
تصحیح گوشهای
patches
تصحیح در یک برنامه
red pencil
تصحیح کردن
reformed
تصحیح شده
temperature correction
تصحیح دمایی
tam quam
تصحیح حکم
program correctness
تصحیح برنامه
corrects
تصحیح کردن
correction
تصحیح می کنم
errata sheet
برگ تصحیح اشتباه
copyreader
تصحیح کننده مقاله
corrected azimuth
گرای تصحیح شده
stevenson schomaker correction
تصحیح استیونس- شوماکر
range disk
میز تصحیح مسافت
rectifiable
قابل تصحیح یا جبران
range correction
تصحیح برد تیراندازی
range correction
تصحیح برد سلاح
range k
ضریب تصحیح برد
corrected defelection
سمت تصحیح شده
pincushion magnets
مغناطیسهای تصحیح بالشتک
complementary angle of site
تصحیح تکمیلی تراز
ARQ
سیستم تصحیح خطا
deflection board
تابلو تصحیح سمت
adjusted valve
مقدار تصحیح شده
impluse correction
تصحیح ضربه جریان
gun displacement
تصحیح جای توپ
compass compensation
تصحیح قطب نما
chart correction card
کارت تصحیح نقشه
layers
ل تصحیح خطا باشد
layer
ل تصحیح خطا باشد
range k
ضریب تصحیح کای برد
negative altitude
ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید
k , transfer
ضریب تصحیح برد توپ
corrective maintenance
یافتن و تصحیح خطایی که رخ داده است
mode
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
modes
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
map k
ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
reconstituting
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
edit
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
reconstitutes
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituted
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstitute
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
edited
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
windage scale
مقیاس تصحیح سمت دستگاه درجه
complementary range
برد مربوط به زاویه تصحیح تکمیلی تراز
drafts
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
Proof – reading.
غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
drafted
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
rectification
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
range board
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
draft
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
edited
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
edit
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
EDAC
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com