Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 88 (11 milliseconds)
English	Persian
warrant	تضمین حکم
warranted	تضمین حکم
warranting	تضمین حکم
warrants	تضمین حکم
Search result with all words
embodiment	تضمین درج
seal	نشان تضمین
seals	نشان تضمین
indemnities	تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities	تاوان تضمین خسارت
indemnity	تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity	تاوان تضمین خسارت
guarantee	ضمانت نامه تضمین کردن
guarantee	تضمین
guarantee	تامین تضمین کردن
guaranteed	ضمانت نامه تضمین کردن
guaranteed	تضمین
guaranteed	تامین تضمین کردن
guarantees	ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees	تضمین
guarantees	تامین تضمین کردن
collateral	تضمین
bonded	تضمین دار
bonded	تحت تضمین
voucher	مدرک تضمین کننده
vouchers	مدرک تضمین کننده
assurance	تضمین
assurances	تضمین
warranties	امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranties	تضمین تعهد تعهد قانونی
warranty	امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranty	تضمین تعهد تعهد قانونی
ensure	تضمین کردن
ensured	تضمین کردن
ensures	تضمین کردن
ensuring	تضمین کردن
insures	تضمین کردن
insuring	تضمین کردن
certifies	تضمین کردن
certify	تضمین کردن
certifying	تضمین کردن
bond	تضمین نامه یاتعهدنامه دائر به پرداخت وجه
bond	تضمین کردن
warrant	تضمین کردن
warranted	تضمین کردن
warranting	تضمین کردن
warrants	تضمین کردن
constant	سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constants	سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
bail	تضمین ضمانت کردن
security	گرو تضمین
security	مصونیت تضمین
avouch	تضمین کردن مستقر ساختن
back letter	گواهی تضمین
bank note	چک تضمین شده
bank note	چک تضمین شده سند در وجه حامل
bank paper	چک تضمین شده سفته بانکی
bareboat charter	ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
carry ship	کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
certified check	چک تضمین شده
choke modulation	مدولاسیون توسط پیچک مدولاسیون پیچکی تضمین پیچکی
claim for indemnification	ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
del credere	وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
gap in coverage	ناکافی بودن تضمین
guarantee period	مدت تضمین
guaranteed prices	قیمتهای تضمین شده
guaranty	تضمین
guaranty	تضمین ضمانت یا تعهد کردن
gurantee	تضمین
in bond	تحت تضمین
indemnification	تضمین خسارت
locarno treaty	بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
money back	تضمین پرداخت
obligated stocks	کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
payment under reserve	پرداخت تحت تضمین
ration credit	تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
service obligation	تضمین خدمت
surety bond	تضمین نامه
under reserve	تحت تضمین
unfinanced	بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
value as security	ارزش تضمین
warranted rate of growth	نرخ رشد تضمین شده
warrent	حواله وسیله تضمین
This is the only way to guarantee that ...	تنها راه برای تضمین این است که ...
guarantee	تضمین
guaranty	تضمین
pledge [archaic] [guaranty]	تضمین
warranty	تضمین
to ensure something	تضمین کردن [چیزی]
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com