Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
endophagous
تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
Other Matches
feedway
تغذیه کننده
anthophagous
تغذیه کننده از شهد گل
myrmecophagous
تغذیه کننده ازمورچه
feeding group
گروه تغذیه کننده
predators
تغذیه کننده از شکار
hematophagous
تغذیه کننده از خون
predatorial
تغذیه کننده از شکار
predator
تغذیه کننده از شکار
endophagous
تغذیه کننده ازروی
predatory
تغذیه کننده از شکار
vermivorous
تغذیه کننده از کرم
ichthyophagous
تغذیه کننده ازماهی
gallivorous
تغذیه کننده از مازو
sheet feeder
تغذیه کننده ورق کاغذ
cut sheet feeder
تغذیه کننده کاغذ مجزا
well field
حوزه تغذیه کننده چاه
predaceous
شکاری تغذیه کننده از شکار
predacious
شکاری تغذیه کننده از شکار
anthropophagous
تغذیه کننده از گوشت انسان
oligophagous
تغذیه کننده از گیاهان معدود وخاصی
polyphagous
تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
stenophagous
تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
apivorous
زنبورخوار تغذیه کننده از زنبور عسل
saprophagous
تغذیه کننده از مواد پوسیده والی
holophytic
تغذیه کننده از گیاهان سبز همجنس خوار
cut out
وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
clandestine
سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
dystrohpy
تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
rose chafer
سوسک علفخوار سوسک تغذیه کننده از گل سرخ
friction feed
تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
underground
زیرزمینی
subsurface ice
یخ زیرزمینی
subsurface water
اب زیرزمینی
underground water
اب زیرزمینی
subterranean
زیرزمینی
ground water
اب زیرزمینی
cellars
زیرزمینی
cellar
زیرزمینی
mattamore
انبار زیرزمینی
tunnels
دالان زیرزمینی
caverns
حفره زیرزمینی
tunnel
دالان زیرزمینی
tunneled
دالان زیرزمینی
tunneling
دالان زیرزمینی
tunnelled
دالان زیرزمینی
underground
شبکه زیرزمینی
burrowing
سوراخ زیرزمینی
ground water
ابهای زیرزمینی
fixed ground water
اب زیرزمینی ماندگار
ground water basin
حوزه اب زیرزمینی
ground water runoff
جریان زیرزمینی
ground water storage
اب انباشت زیرزمینی
ground water table
سطح اب زیرزمینی
ground water table
سفره اب زیرزمینی
ground water trench
بریدگی اب زیرزمینی
camouflet
حفره زیرزمینی
burrows
سوراخ زیرزمینی
burrowed
سوراخ زیرزمینی
burrow
سوراخ زیرزمینی
grotto
غار زیرزمینی
grottoes
غار زیرزمینی
grottos
غار زیرزمینی
under ground working
استخراج زیرزمینی
cavern
حفره زیرزمینی
earth house
خانه زیرزمینی
mines
راه زیرزمینی
mined
راه زیرزمینی
mine
راه زیرزمینی
under ground survey
برداشت زیرزمینی
under ground mining
استخراج زیرزمینی
subsoil drainage
زهکشی زیرزمینی
subbing
ابیاری زیرزمینی
kobold
غول زیرزمینی
dug out
پناهگاه زیرزمینی
underground furnace
کوره زیرزمینی
underdrain
زهکش زیرزمینی
subsoil irrigation
ابیاری زیرزمینی
underground cable
کابل زیرزمینی
underground mine
معدم زیرزمینی
fluctutaion of water table
نوسان سفره اب زیرزمینی
kanat
کانالهای زه کشی زیرزمینی
underground railway
راه اهن زیرزمینی
metro
راه آهن زیرزمینی
under ground
راه اهن زیرزمینی
atomic underground burst
ترکش زیرزمینی اتمی
actual velocity of ground water
سرعت واقعی اب زیرزمینی
metros
راه آهن زیرزمینی
rhizmatous
دارای ساقه زیرزمینی
underground
راه اهن زیرزمینی
hypogeum
قسمت زیرزمینی بنا
hydrogeology
بررسی ابهای زیرزمینی
silo
مخزن زیرزمینی غلات و غیره
retrench
دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
rhizomatous
دارای ساقههای ریشه مانند زیرزمینی
magazine space
زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
lateral
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
culvert
لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
culverts
لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
intrapermafrost water
ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
apparatus
شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
molehill
توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
molehills
توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
keyth rope system
شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
accross the slope system
شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
dowse
پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
junction well
چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
suprapermafrost
ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
observation pipe
لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
mole hill
توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
nurturing
تغذیه
feeder
خط تغذیه
nurtured
تغذیه
feeders
خط تغذیه
nurture
تغذیه
sustenance
تغذیه
nutriment
تغذیه
diet
تغذیه
nourishment
تغذیه
feedings
تغذیه
nutriments
تغذیه
nourished
تغذیه
nutrition
تغذیه
feeding
تغذیه
alimentation
تغذیه
line feed
تغذیه خط
nourishes
تغذیه
nourish
تغذیه
recharging
تغذیه
recharges
تغذیه
nurtures
تغذیه
recharged
تغذیه
recharge
تغذیه
nutritionists
ویژه گر تغذیه
pastures
تغذیه کردن
pasture
تغذیه کردن
nutritionist
ویژه گر تغذیه
magazine feed
تغذیه مخزن
anthophagous
تغذیه شده با گل
undernourished
سوء تغذیه
main feed
تغذیه اصلی
reverse bias
تغذیه معکوس
plate supply
تغذیه صفحه
anode supply
تغذیه صفحه
undernourished
گرفتارسوء تغذیه
malnourished
بد تغذیه شده
main supply line
خط تغذیه اصلی
anti parallel feeding
تغذیه مخالف
feed
تغذیه گردن
feed
تغذیه کردن
malnourished
دچارسوء تغذیه
feeds
تغذیه گردن
noise
منبع تغذیه
noises
منبع تغذیه
downfeed
تغذیه رو به پایین
alimentiveness
قوه تغذیه
ab power pack
جعبه تغذیه ا.ب
feeds
تغذیه کردن
supply cable
کابل تغذیه
serial feeding
تغذیه نوبتی
dystrophic nutrition
تغذیه دش بار
dystrophy
سوء تغذیه
breast feeding
تغذیه پستانی
power pack
جعبه تغذیه
breast-feeding
تغذیه پستانی
form feed
تغذیه کاغذ
food program
رژیم تغذیه
innutrition
عدم تغذیه
undernourishment
گرفتارسوء تغذیه
undernourishment
سوء تغذیه
recharge well
چاه تغذیه
pasturage
تغذیه کردن
paper feer
تغذیه کاغذ
injection well
چاه تغذیه
feeding problem
مشکل تغذیه
cutler feed
تغذیه کاتلر
feeders
سیم تغذیه
power supplay
منبع تغذیه
power supply
منبع تغذیه
power transformer
مبدل تغذیه
bottle-feeding
تغذیه با بطری
pouring gate
تغذیه قالب
bottle feeding
تغذیه با بطری
bacteriophagy
تغذیه ازباکتری
fed
تغذیه شده
feeder
سیم تغذیه
cross feed
تغذیه عرضی
support
[nourish, feed]
تغذیه کردن
feeding center
مرکز تغذیه
feeder canal
کانال تغذیه
feed pump
پمپ تغذیه
feed pipe
لوله تغذیه
recharge basin
حوضچه تغذیه
feed mechanism
مکانیزم تغذیه
unhealthy diet
تغذیه ناسالم
ad lib feeding
تغذیه ازاد
malnutrition
سوء تغذیه
ff
تغذیه کاغذ
feeder panel
تابلوی تغذیه
nourish
تغذیه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com