Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 221 (14 milliseconds)
English
Persian
anamorphic
تغییر شکل دهنده
Search result with all words
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
modifier
تغییر دهنده
modifiers
تغییر دهنده
transformer
تغییر دهنده ترانسفورماتور
transformers
تغییر دهنده ترانسفورماتور
altertive
تغییر دهنده
change lever
اهرم تغییر دهنده
change over contact
کنتاکت تغییر دهنده
changer
تغییر دهنده
conversion loss of frequency changer cry
اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
crystal frequency changer efficiency
بازده بلور تغییر دهنده بسامد
frequency changer
تغییر دهنده بسامد
frequency changer crystal
بلور تغییر دهنده بسامد
modificative
تغییر دهنده
modificatory
تغییر دهنده
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
polarity changer
تغییر دهنده قطبش
proteiform
زیاد تغییر شکل دهنده
shunter
تغییر مسیر دهنده
system dynamics
شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
Other Matches
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change
تغییر کردن تغییر دادن
changes
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
changing
تغییر کردن تغییر دادن
changed
تغییر کردن تغییر دادن
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
irriguous
اب دهنده
pusher
هل دهنده
giver
دهنده
joggers
هل دهنده
jogger
هل دهنده
transferor
دهنده
pushers
هل دهنده
donar
دهنده
shover
هل دهنده
donor
دهنده
donors
دهنده
trimestr
رخ دهنده
voters
رای دهنده
ameliorator
بهبود دهنده
amusive
تفریح دهنده
racing
مسابقه دهنده
comforter
تسلی دهنده
comforters
تسلی دهنده
restorer
اعاده دهنده
restorers
اعاده دهنده
annoyer
ازار دهنده
terminative
خاتمه دهنده
drawers
برات دهنده
appellant
استیناف دهنده
appealer
استیناف دهنده
drawers
حواله دهنده
prick
چیزخراش دهنده
voter
رای دهنده
pricked
چیزخراش دهنده
pricking
چیزخراش دهنده
pricks
چیزخراش دهنده
jarring
تکان دهنده
antalgic
تسکین دهنده
offeror
پیشنهاد دهنده
evangelical
مژده دهنده
accomplisher
انجام دهنده
alienator
انتقال دهنده
palliator
تسکین دهنده
pacificator
تسکین دهنده
achiever
انجام دهنده
sustentative
اعانت دهنده
adapter
وفق دهنده
aerator
هوا دهنده
tacker
جوش دهنده
adapter
تطبیق دهنده
syncretic
وفق دهنده
adjurer
قسم دهنده
alienor
انتقال دهنده
alimentative
غذا دهنده
ampliative
بسط دهنده
permissive
اجازه دهنده
demonstrative
شرح دهنده
abluent
شستشو دهنده
palliator
کاهش دهنده
suggester
پیشنهاد دهنده
swallower
قورت دهنده
tenderer
پیشنهاد دهنده
tender notice
مناقصه دهنده
almsman
صدقه دهنده
allocator
تخصیص دهنده
alleviator
تخفیف دهنده
adjurer
سوگند دهنده
recuperative
اعاده دهنده
complier
انجام دهنده
compensative
پاداش دهنده
contributor
اعانه دهنده
contributors
اعانه دهنده
redeemer
فدیه دهنده
redeemers
فدیه دهنده
communicator
پیام دهنده
coadjutant
یاری دهنده
demonstrator
نشان دهنده
demonstrators
نشان دهنده
stirring
تکان دهنده
viminal
ترکه دهنده
indicator
نشان دهنده
money lender
وام دهنده
twirler
پیچ دهنده
auxiliary
<adj.>
کمک دهنده
auxiliaries
کمک دهنده
informants
شکل دهنده
illustrator
توضیح دهنده
illustrators
توضیح دهنده
placater
اشتی دهنده
alimental
غذا دهنده
impersonator
شخصیت دهنده
impersonators
شخصیت دهنده
conciliator
اشتی دهنده
wagger
تکان دهنده
organisers
تشکیل دهنده
organizer
تشکیل دهنده
concentative
تمرکز دهنده
viminal
شاخه دهنده
informant
اگاهی دهنده
informant
شکل دهنده
informants
اگاهی دهنده
retrograde
برگشت دهنده
promising
نوید دهنده
bailor
اجاره دهنده
bailer
اجاره دهنده
nomenclator
لقب دهنده
assuror
اطمینان دهنده
tither
عشر دهنده
tithable
عشر دهنده
tipper
انعام دهنده
assurer
اطمینان دهنده
tinter
رنگ پس دهنده
assimilatory
شباهت دهنده
assignor
حواله دهنده
tickler
غلغلک دهنده
assigner
حواله دهنده
assentient
موافقت دهنده
baiter
طعمه دهنده
nomenclator
کنیه دهنده
transferor
انتقال دهنده
transporter
انتقال دهنده
transporters
انتقال دهنده
moratory
مهلت دهنده
mortgagor
رهن دهنده
arbitrator
فیصل دهنده
arbitrators
فیصل دهنده
interlocutor
جواب دهنده
interlocutors
جواب دهنده
mover
پیشنهاد دهنده
bulbiferous
پیاز دهنده
briber
رشوه دهنده
Baptist
تعمید دهنده
Baptists
تعمید دهنده
transferrer
انتقال دهنده
offerer
پیشنهاد دهنده
persecutor
ازار دهنده
indicative
نشان دهنده
quartering
اسکان دهنده
quencher
تسکین دهنده
alluring
فریب دهنده
invigorating
قوت دهنده
ransomer
فدیه دهنده
amusing
تفریح دهنده
reactant
واکنش دهنده
tormentors
عذاب دهنده
tormentors
زجر دهنده
listeners
گوش دهنده
reflector
برگشت دهنده
reflectors
برگشت دهنده
oncoming
روی دهنده
pusher propeller
ملخ هل دهنده
saving
نجارت دهنده
tormentor
زجر دهنده
tormentor
عذاب دهنده
amusingly
تفریح دهنده
recarburizer
کربن دهنده
prickly
خراش دهنده
reliever
اسایش دهنده
reliever
رهائی دهنده
remissive
تخفیف دهنده
remunerator
اجر دهنده
renderer
ارائه دهنده
renter
اجاره دهنده
rentier
اجاره دهنده
rejuvenator
جوانی دهنده
reductive
تقلیل دهنده
gracious
توفیق دهنده
illustrative
توضیح دهنده
instructive
یاد دهنده
pejorative
تنزل دهنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com