English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
high power تفنگ شکاری بزرگ
Other Matches
fowling piece تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
fowling piece تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
shot gun تفنگ شکاری
shotgun تفنگ شکاری
shotguns تفنگ شکاری
doublcd barrcled shot تفنگ شکاری دو لول
sporterize تبدیل تفنگ نظامی به شکاری
marlin ماهی شکاری بزرگ
irish wolfhound سگ شکاری بزرگ وقوی هیکل
deer refle تفنگ کالیبر بزرگ برای شکاربزرگ
rifle shot تیر تفنگ تیراندازی با تفنگ
rifle salute احترام با تفنگ سلام با تفنگ
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
My grandparents are six feet under. <idiom> پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
raptatory شکاری
hounded سگ شکاری
feral شکاری
hound سگ شکاری
raptatorial شکاری
hunter سگ شکاری
ratch سگ شکاری
raptorail شکاری
hounding سگ شکاری
accipital شکاری
gundogs سگ شکاری
hunting dog سگ شکاری
sporting dog سگ شکاری
gundog سگ شکاری
deer hound سگ شکاری
buckhound سگ شکاری
gun dog سگ شکاری
hounds سگ شکاری
hunters سگ شکاری
bowing کمان شکاری
hunters اسب یا سگ شکاری
bows کمان شکاری
bow کمان شکاری
bowed کمان شکاری
birds of prey پرندگان شکاری
birds of prey مرغان شکاری
gazehound نوعی سگ شکاری
game fowl مرغ شکاری
game جانور شکاری
staghound تازی شکاری
game bag خرجین شکاری
deer dog تازی سگ شکاری
dogcarts کالسکهی شکاری
capped watch ساعت شکاری
canes venatici سگان شکاری
ravin طعمه شکاری
dogcart کالسکهی شکاری
ravening شکاری غاصب
blood سگ شکاری و بوی خن
canum venaticorum سگان شکاری
hunter اسب یا سگ شکاری
sport car اتومبیل شکاری
sports car اتومبیل شکاری
terrier سگ بویی شکاری
killer submarine زیردریایی شکاری
Afghan Hound سگ شکاری افغان
sports cars اتومبیل شکاری
accipiter مرغ شکاری
terriers سگ بویی شکاری
grandam مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents پدر بزرگ یا مادر بزرگ
pointers سگ شکاری یابنده شکار
raven شکار طعمه شکاری
feral حیوان شکاری وحشی
fighter cover پوشش با هواپیماهای شکاری
fighter bomber شکاری- بمب افکن
venatic وابسته بشکار شکاری
bird of prey مرغ شکاری گوشتخوار
venatical وابسته بشکار شکاری
beagles تازی شکاری پاکوتاه
field trial مسابقه تازیهای شکاری
beagle تازی شکاری پاکوتاه
huntsmen مدیر تازیهای شکاری
chasers مفتش هواپیمای شکاری
accipitrine ازجنس باز شکاری
ravens شکار طعمه شکاری
chaser مفتش هواپیمای شکاری
huntsman مدیر تازیهای شکاری
pointer سگ شکاری یابنده شکار
saker باز شکاری در اروپای قدیم
predaceous شکاری تغذیه کننده از شکار
small game پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
salmi خورش باگوشت مرغ شکاری
golden retriever سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
basset نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
gordon setter نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
goshawk باز بال کوتاه شکاری
gamekeeper متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeepers متصدی جانوران شکاری قرقچی
predacious شکاری تغذیه کننده از شکار
accipitrine متعلق به مرغان شکاری بازمانند
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
upland game پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
setters توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
sleuth hound یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhounds نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
setter توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
bloodhound نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
glede انواع پرندگان یامرغان شکاری مخصوصازغن یا چالاقان
wing shooting شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
to hark back برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
hunter killer نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
yoicks علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
flint lock تفنگ
breechloader تفنگ ته پر
musketry تفنگ
musketry تفنگ ها
bottom کف تفنگ
breech loader تفنگ ته پر
rifles تفنگ
smoothbore تفنگ
rifle تفنگ
guns تفنگ
shot line نخ تفنگ
breech ته تفنگ
firer تفنگ
shotguns تفنگ
gun تفنگ
rifle gun تفنگ
shotgun تفنگ
bottoms کف تفنگ
gun butt ته تفنگ
rifle (rifled bore) تفنگ
gun butt قنداق تفنگ
hammered چخماق تفنگ
muzzle loader تفنگ سرپر
shooter تفنگ درکن
trigger ماشه تفنگ
hammers چخماق تفنگ
hammer چخماق تفنگ
lyle gun تفنگ لیل
triggered ماشه تفنگ
light gun تفنگ نوری
needle gun تفنگ سوزنی
gun barrel لوله تفنگ
pop gun تفنگ بادی
phiz صفیرگلوله تفنگ
harquebus تفنگ شمخال
percussion lock ماشه تفنگ
gunsmithery تفنگ سازی
gunrack مقر تفنگ
riflemen تفنگ دار
rifleman تفنگ دار
mousquetaire تفنگ دار
slings تسمه تفنگ
manubrium قبضه تفنگ
musket تفنگ فتیلهای
stocked قنداق تفنگ
muskets تفنگ فتیلهای
pop gun تفنگ بچگانه
stock قنداق تفنگ
popgun تفنگ خفیف
shotgun تفنگ ساچمهای
percussion gun تفنگ دنگی
peep sight مگسک تفنگ
gun smith تفنگ ساز
gauge اندازه تفنگ
gauged اندازه تفنگ
riflery استعمال تفنگ
gunner شکارچی با تفنگ
gauges اندازه تفنگ
rowet چخماق تفنگ
straps بند تفنگ
rifle sling بند تفنگ
gun stick سنبه تفنگ
gunners شکارچی با تفنگ
slinging تسمه تفنگ
sling تسمه تفنگ
rifle ranges تیررس تفنگ
gun stock قنداق تفنگ
rifle man تفنگ دار
rifle range تیررس تفنگ
shotguns تفنگ ساچمهای
rifle shot تیررس تفنگ
strap بند تفنگ
kicks لگد تفنگ
blow gun تفنگ بادی
backfire پس زدن تفنگ
backfired پس زدن تفنگ
backfires پس زدن تفنگ
backfiring پس زدن تفنگ
automatic rifle تفنگ خودکار
grooves خان تفنگ
air gun تفنگ بادی
groove خان تفنگ
blow pipe تفنگ بادی
blowgun تفنگ بادی
blowtube تفنگ بادی
bullets گلوله تفنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com