Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
inculcator
تلقین کننده
Other Matches
inculcation
تلقین
dictation
تلقین
promptings
تلقین
suggestions
تلقین
dictations
تلقین
suggestion
تلقین
prompting
تلقین
indoctrinating
تلقین کردن
suggesting
تلقین کردن
suggests
تلقین کردن
suggested
تلقین کردن
insinuates
تلقین کردن
insinuated
تلقین کردن
self hypnosis
تلقین به نفس
insufflate
تلقین کردن
insti
تلقین تدریجی
countersuggestion
تلقین مخالف
indoctrinate
تلقین کردن
verbal suggestion
تلقین کلامی
prestige suggestion
تلقین اعتباری
indirect suggestion
تلقین غیرمستقیم
inducing
تلقین کردن
induces
تلقین کردن
induced
تلقین کردن
suggestibility
تلقین پذیری
induce
تلقین کردن
doughface
تلقین پذیر
suggest
تلقین کردن
indoctrinated
تلقین کردن
indoctrinates
تلقین کردن
insinuate
تلقین کردن
autosuggestion
تلقین بنفس
autosuggestion
تلقین به خود
indoctrination
تلقین فکری
posthypnotic suggestion
تلقین پس هیپنوتیسمی
empathy
انتقال فکر تلقین
instilment
ریزش و تلقین تدریجی
inculcating
جایگیر ساختن تلقین کردن
inculcated
جایگیر ساختن تلقین کردن
inculcate
جایگیر ساختن تلقین کردن
inculcates
جایگیر ساختن تلقین کردن
to preach moral principles
اصول اخلاقی را وعظ و تلقین کردن
to i. person with an opinion
عقیدهای رابه کسی تلقین کردن
abreact
تغییر دادن عقیده شخص با تلقین
brainwashing
تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
brainwash
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashed
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashes
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
induces
تحریک کردن تلقین کردن
induce
تحریک کردن تلقین کردن
inducing
تحریک کردن تلقین کردن
induced
تحریک کردن تلقین کردن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
syncopator
غش کننده
fizzy
کف کننده
crepitant
خش خش کننده
hopper
لی لی کننده
crusher
له کننده
refuser
رد کننده
refutative
رد کننده
refutatory
رد کننده
puffer
پف کننده
abjurer or abjuror
کننده
hoppers
لی لی کننده
tracker
پی کننده
trackers
پی کننده
jaberer
پچ پچ کننده
fluxing oil
اب کننده
wheezy
خس خس یا خر خر کننده
doers
کننده
doer
کننده
wheezier
خس خس یا خر خر کننده
solvents
اب کننده
whisperer
پچ پچ کننده
catterer
پچ پچ کننده
solvent
اب کننده
renunciant
کننده
benders
خم کننده
skittish
رم کننده
bender
خم کننده
repudiationist
رد کننده
swooner
غش کننده
bandwidth
یچ کننده
mumbler
من من کننده
bidders
کننده
thinner
کم کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com