Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
English
Persian
bicycle pump
تلمبه دوچرخه
Other Matches
gun
تلمبه
pumpman
تلمبه زن
water pump
تلمبه اب
pump
تلمبه
pumped
تلمبه
guns
تلمبه
antliae
تلمبه
antlia
تلمبه
pumps
تلمبه
pumper
تلمبه زن
carts
دوچرخه
carting
دوچرخه
carted
دوچرخه
cart
دوچرخه
bicycles
دوچرخه
bike
دوچرخه
bikes
دوچرخه
bicycle
دوچرخه
guns
تلمبه دستی
pumps
صدای تلمبه
air pump
تلمبه هوا
acid pump
تلمبه اسید
diffusion pump
تلمبه پخشی
spray gun
تلمبه سمپاش
pumping station
تلمبه خانه
gun
تلمبه دستی
suction pump
تلمبه مکشی
spary gun
تلمبه تزریق
fule pump
تلمبه سوخت
grease guns
تلمبه ی گریسکاری
pumping ststion
تلمبه خانه
pumping ststion
جایگاه تلمبه
suction pump
تلمبه مکنده
pumps
تلمبه زنی
grease gun
تلمبه ی گریسکاری
petrol pump
تلمبه بنزین
pump cistern
مخزن تلمبه
pump barrel
سیلندر تلمبه
pulsometer
تلمبه بخار
garden engine
تلمبه اب پاش
pumping
تلمبه زنی
heat pump
تلمبه گرمایی
helical pump
تلمبه حلزونی
pulsimeter
تلمبه بخار
metal spray gun
تلمبه فلزپاش
lift pump
تلمبه کششی
to pump up
تلمبه زدن
gas pump
تلمبه بنزین
pump
صدای تلمبه
pump
تلمبه زنی
pumped
تلمبه زنی
force pump
تلمبه فشاری
pumped
صدای تلمبه
pump house
تلمبه خانه
displacement pump
تلمبه حجمی
pump dale
لوله تلمبه
cycle track
راه دوچرخه رو
cartwright's shop
دوچرخه سازی
handle bar
دسته دوچرخه
bicycle kick
پای دوچرخه
bicycle path
راه دوچرخه رو
biker
دوچرخه سوار
bicyclist
دوچرخه سوار
buglet
بوق دوچرخه
motor-assisted pedal cycle
[British English]
دوچرخه موتوردار
cabriolet
درشکه دوچرخه
folding bicycle
دوچرخه تاشو
tandems
دوچرخه دونفری
tandem
دوچرخه دونفری
caisson
ارابه دوچرخه
cyclists
دوچرخه سوار
hansom
درشکه دوچرخه
hansoms
درشکه دوچرخه
cycling
دوچرخه سواری
two wheel tractor
تراکتور دوچرخه
velocipede
دوچرخه پایی
push bikes
دوچرخه پایی
push bike
دوچرخه پایی
bicycles
دوچرخه پایی
bicycle
دوچرخه پایی
cyclist
دوچرخه سوار
one port radial pump
تلمبه شعاعی یک پرهای
pump
با تلمبه خالی کردن
sump pump
تلمبه لجن کشی
pumping station
ایستگاه تلمبه زنی
to pump dry
با تلمبه خشک انداختن
radial flow pump
تلمبه با جریان شعاعی
metal spray gun
تلمبه تزریق فلز
suction
مکش سوپاپ تلمبه
spraying
دواپاشی تلمبه سم پاش
circular casing pump
تلمبه پا بده دایرهای
centrifugal pump
تلمبه مرکز گریز
caulking gun
تلمبه بتونه زنی
ram
تلمبه کلوخ کوب
blade
پره تلمبه تیغ
sprayed
دواپاشی تلمبه سم پاش
spray
دواپاشی تلمبه سم پاش
fire engine
تلمبه اتش خاموش کن
rammed
تلمبه کلوخ کوب
rams
تلمبه کلوخ کوب
fire engines
تلمبه اتش خاموش کن
double suction pump
تلمبه با مکش دو طرفه
pumps
با تلمبه خالی کردن
pumped
با تلمبه خالی کردن
hand lever operated grease gun
تلمبه دستی گریس
sprays
دواپاشی تلمبه سم پاش
wheelsman
دوچرخه سوار شراعبان
to ride a bicycle
دوچرخه سواری کردن
shay
درشکه دوچرخه دونفره
to walk a bicycle
دوچرخه را با دست بردن
bicycle
دوچرخه سواری کردن
velodrome
پیست دوچرخه سواری
full-suspension bike
دوچرخه کاملا معلق
bicycles
دوچرخه سواری کردن
wheelman
دوچرخه سوار شراعبان
to go by bicycle
دوچرخه سواری کردن
bikes
مخفف bicycle دوچرخه
gearwheel
چرخ رکاب دوچرخه
motor cycle
دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
bicycle path
مسیر دوچرخه سواری
bike
مخفف bicycle دوچرخه
pump
باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
delivery
[of a pump]
مقدار حمل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
lift
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
capacity
[of a pump]
مقدار انتقال
[تلمبه ای]
[مهندسی]
lift
[of a pump]
مقدار انتقال
[تلمبه ای]
[مهندسی]
pumps
باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
delivery
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
capacity
[of a pump]
مقدار حمل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
capacity
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
pumped
باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
delivery
[of a pump]
مقدار انتقال
[تلمبه ای]
[مهندسی]
lift
[of a pump]
مقدار حمل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
to pump up a tire
تایری را با تلمبه باد کردن
bore hole pump
تلمبه توربینی چاه عمیق
discharge rate
[of a pump]
مقدار انتقال
[تلمبه ای]
[مهندسی]
discharge rate
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
discharge rate
[of a pump]
مقدار حمل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
fixie bicycle
[fixie , one-gear bike without brakes]
دوچرخه تک دنده
[با چرخ آزاد]
She wobbled on her bike.
او
[زن]
روی دوچرخه خود می لرزید.
to hop on your bicycle
روی دوچرخه خود جهیدن
peloton
گروه دوچرخه سواران جادهای
tilbury
درشکه روباز سبک دوچرخه
stage race
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
motor paced
حرکت اتومبیل جلو دوچرخه
trailer
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
trailers
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
It was wrong of you to take the bicycle .
کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
australian pursuit
مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
I bought the bicycle on impulse .
یکدفعه زد بکله ام واین دوچرخه راخریدم
to bike
دوچرخه سواری کردن
[اصطلاح روزمره]
ralliear
یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
To dismount from a horse(bicycle).
از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
cyclo cross
مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
point race
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
italian pursuit
مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
banking track
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
He fell off his bike and bruised his knee.
او
[مرد]
از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته
[کبود]
شد.
fixed-gear bicycle
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
I'm saving up for a new bike.
من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
to fang a pump
براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
hydraulic ram
تلمبه خودکاریکه در ان ستونی از اب فرو ریزد ونیروی ان ... دارد
limbers
ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
stirrup pump
تلمبه قابل حمل اب پاشی برای اتش نشانی
kermesse
مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
burn off
خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
madison
مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
pursuits
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuit
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
dog cart
یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
golf cart
گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
suck wheels
رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
wheel sucker
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
sag wagon
وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
miss and out
مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
banked track
پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer.
کانالتان را فردا
[به این برنامه]
تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work.
حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
tour de france
مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
mity mite
سم پاش تلمبه سم پاش
bell lap
زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com