English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (8 milliseconds)
English Persian
preoccupation تمایل شیفتگی
preoccupations تمایل شیفتگی
Other Matches
nuttiness شیفتگی
entrancement شیفتگی
captivation شیفتگی
amorousness شیفتگی
infatuation شیفتگی
fascination شیفتگی
disillusioning رهایی از شیفتگی
chessomania شیفتگی شطرنج
autophilia خود شیفتگی
disillusion رهایی از شیفتگی
disillusions رهایی از شیفتگی
narcissistic neurosis روان رنجوری خود شیفتگی
anglomania شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
aclinic بی تمایل
gravitation تمایل
pendulum تمایل
pendulums تمایل
trend تمایل
trends تمایل
nisus تمایل
appetence تمایل
month's mind تمایل
appetency تمایل
appetence or tency تمایل
left justification تمایل به چپ
disinclined بی تمایل
unwilling بی تمایل
addictedness تمایل
declination تمایل
sentiment تمایل
liking تمایل
propensity تمایل
proclivities تمایل
recumbency تمایل
orientation تمایل
leaning تمایل
leanings تمایل
disposition تمایل
intention تمایل
trepan تمایل
proclivity تمایل
proneness تمایل
propensities تمایل
tendency تمایل
intentions تمایل
tendencies تمایل
would تمایل
wish [would like] تمایل داشتن
leans تمایل داشتن
leaned تمایل داشتن
lean تمایل داشتن
against his grain برخلاف تمایل او
work effort تمایل به کار
predispostion تمایل قبلی
proclivity to steal تمایل بدزدی
propend تمایل داشتن
propensity to consume تمایل به مصرف
landscape orientation تمایل افقی
fugitiveness تمایل به فرار
reactive tendency تمایل واکنشی
self immolation تمایل به خودکشی
falloff تمایل داشتن
sinistral تمایل بچپ
declinatory دارای تمایل
the herd instinct تمایل بگروه
trepan تمایل داشتن
central tendency تمایل به مرکز
portraint orientation تمایل عمودی
propensity تمایل طبیعی
predilection تمایل قبلی
affects تمایل داشتن
affect تمایل داشتن
fantasy میل تمایل
hang تردید تمایل
hangs تردید تمایل
inclination تمایل شیب
gust تمایل مزمزه
aptitudes تمایل طبیعی
inclining تعظیم تمایل
antipathetic فاقد تمایل
gusts تمایل مزمزه
aptitude تمایل طبیعی
propensities تمایل طبیعی
polarity تمایل قطبی
predilections تمایل قبلی
streak تمایل میل
streaked تمایل میل
tilts کجی تمایل
tilted کجی تمایل
polarities تمایل قطبی
tilt کجی تمایل
list تمایل کجی
streaking تمایل میل
streaks تمایل میل
disinclination عدم تمایل
veins حالت تمایل
fantasies میل تمایل
vein حالت تمایل
caprice تمایل فکری
caprices تمایل فکری
proclivity تمایل طبیعی بچیز بد
propensity to do evil تمایل به بدی کردن
yen تمایل رغبت شدید
proclivities تمایل طبیعی بچیز بد
take to تمایل پیدا کردن به
tendency toward something تمایل به سوی چیزی
take to تمایل پیدا کردن
express willingness اظهار تمایل کردن
odds تمایل بیک سو احتمالات
uptrend تمایل بسوی بالا
turn تمایل تغییر جهت
turns تمایل تغییر جهت
to take a ply تمایل پیدا کردن
tilt angle زاویه تمایل به طرفین
bias تمایل بیک طرف
biases تمایل بیک طرف
inclination for any thing تمایل یا میل بچیزی
hade تمایل پیدا کردن
evasiveness تمایل به طفره یاگریز
low marginal propensity to cunsume تمایل ارام به مصرف
kindlily با تمایل به مهربانی مهربانانه
marginal propensity to absorb تمایل نهائی به جذب
marginal propensity to expend تمایل نهائی به مخارج
argumentativeness تمایل یاعادت به جدال
rapprochement نزدیکی تمایل بدوستی
frigid دارای اندکی تمایل جنسی
declaration of intention افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
diathesis تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
worldliness تمایل به ماده پرستی و جسمانیت
frigidity کمی تمایل درقوای جنسی
adductor تمایل عضو بطرف محور
heredity تمایل برگشت باصل توارث
diminishing utility قانون تقلیل تمایل به مصرف
helm تمایل قایق به انحراف از مسیر
desirability درجه تمایل شرایط مطلوب
helms تمایل قایق به انحراف از مسیر
tenor تمایل صدای زیر مردانه
tenors تمایل صدای زیر مردانه
prepossession اشغال قبلی تمایل بیجهت
bear out تمایل اسب به نزدیک شدن به حد خارجی
undersexed دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
levorotatory دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
levorotary دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
negative diheral تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
oversteer تمایل به پیچیدن بیش از حدراننده به خصوص در سر پیچ
lug out تمایل داشتن اسب به دورشدن از نرده مسابقه
p in favour of a person تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
labialism حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
Appetite comes with eating. <proverb> با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد. [ضرب المثل]
bear in تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
understeer تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
wing heavy تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
spill wind سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
cathedral تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
cathedrals تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
isoclinal line خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
exparte قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
isoclinic line خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
diminishing utility اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
margin propensity to consume تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com