English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (10 milliseconds)
English Persian
reflation تورم عمدی
Other Matches
stagflation تورم + رکود تورم همراه با رکود
advertency عمدی
deliberates عمدی
deliberate عمدی
prepense عمدی
deliberating عمدی
intentional عمدی
wilfull عمدی
premeditated عمدی
autonomic عمدی
aforethought عمدی
deliberated عمدی
studied دانسته عمدی
sabotaging خرابکاری عمدی
tank باخت عمدی
lemon باخت عمدی
lemons باخت عمدی
cheap shot خشونت عمدی
inadvertent غیر عمدی
sabotage خرابکاری عمدی
sabotaged خرابکاری عمدی
sabotages خرابکاری عمدی
intentional foal خطای عمدی
intentional handball هند عمدی
murdering قتل عمدی
murdered قتل عمدی
murder قتل عمدی
willful misconduct زیان عمدی
willful misconduct خسارت عمدی
unitentional غیر عمدی
voluntary act فعل عمدی
wilful murder قتل عمدی
murders قتل عمدی
wilfull murder قتل عمدی
intentional movement حرکت عمدی
dump باخت عمدی
malice a خیانت عمدی
invlountary act فعل غیر عمدی
was that intended? ایا ان عمدی بود
homicide by misadventure قتل غیر عمدی
vertical parity check مقابله توان عمدی
d.sin گناه بزرگ عمدی
arson ایجاد حریق عمدی
arson اتش زدن عمدی
setting on fire اتش زدن عمدی
sand bag سستی عمدی در تمرین
by accident or d. بطور اتفاقی یا عمدی
casually بطور غیر عمدی
miscarriage سقط جنین غیر عمدی
deliberated عمدا انجام دادن عمدی
obmutescence خاموش نشینی سکوت عمدی
deliberates عمدا انجام دادن عمدی
hack لگد زدن عمدی دررگبی
hacked لگد زدن عمدی دررگبی
hacks لگد زدن عمدی دررگبی
involuntarily بطورغیر ارادی یا غیر عمدی
deliberate عمدا انجام دادن عمدی
miscarriages سقط جنین غیر عمدی
deliberating عمدا انجام دادن عمدی
inadvertence غیر عمدی عدم تعمد
inflation تورم
goutiness تورم
antinode تورم
inflationary تورم
bulges تورم
bulge تورم
cumulative inflation تورم
bulged تورم
unemployment inflation dilemma تورم
turgescence تورم
tumidness تورم
swellings تورم
tumescence تورم
swelling تورم
protuberancy تورم
deflation ضد تورم
protuberances تورم
protuberance تورم
bulging تورم
inadvertenly بطور غیر عمدی ازروی ندانستگی
voluntary عمدی افراز ملک با تراضی شرکا
dusters پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
duster پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
match penalty خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
unitentionally ندانسته بطور غیر عمدی سهوا
destruct خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
draw play ضربه عمدی با انتهای گوی گلف
arson تولید حریق عمدی در مال غیر
struma گواتر تورم
structural inflation تورم ساختاری
stagflation تورم رکود
hepatitis تورم کبد
secular inflation تورم قرنی
secular inflation تورم مزمن
rate of inflation نرخ تورم
tumidity بادکردگی [تورم]
turgor تورم [آماس]
tumidity تورم [آماس]
persistent inflation تورم مداوم
persistent inflation تورم دائمی
reflation بازآوری تورم
turgor برامدگی [تورم]
tumidity برامدگی [تورم]
tumescence برامدگی [تورم]
swelling برامدگی [تورم]
bulge بادکردگی [تورم]
protuberance برامدگی [تورم]
lump برامدگی [تورم]
lump بادکردگی [تورم]
undersirable inflation تورم نامطلوب
protuberance بادکردگی [تورم]
swelling بادکردگی [تورم]
tumescence بادکردگی [تورم]
hyperinflation تورم حاد
bulge برامدگی [تورم]
anti drumming sheet ورق ضد تورم
monetary inflation تورم پولی
turgor بادکردگی [تورم]
inflation rate نرخ تورم
creeping inflation تورم خزنده
imported inflation تورم وارداتی
galloping inflation تورم افسارگسیخته
galloping inflation تورم تازنده
gas inflation تورم گاز
hyperinflation تورم شدید
galloping inflation تورم چهارنعل
swelling تورم [آماس]
disinflationary کاهنده تورم
hidden inflation تورم خزنده
inflationism تورم گرایی
lump تورم [آماس]
bulge تورم [آماس]
turgidity بادکردگی تورم
disinflation کاهش تورم
protuberance تورم [آماس]
inflation تورم پول
chronic inflation تورم مزمن
tumescence تورم [آماس]
creeping inflation تورم ارام
galloping inflation تورم شدید
hidden inflation تورم پنهان
enlarged tonsils تورم لوزه ها [پزشکی]
unexpected inflation تورم غیر منتظره
strumose دارای تورم بالشی
reflate تورم ایجاد کردن
anticipated inflation تورم مورد انتظار
reflated تورم ایجاد کردن
runaway inflation تورم افسار گسیخته
strumous دارای تورم بالشی
reflates تورم ایجاد کردن
swelling resistant مقاوم در برابر تورم
tumefaction ورم حالت تورم
tumescence ورم حالت تورم
reflating تورم ایجاد کردن
barratry خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
wage push inflation تورم ناشی از فشار مزد
frost heave تورم خاک در اثر یخبندان
goiterogenic ایادکننده تورم غده تیروئید
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
expectational inflation تورم قابل پیش بینی
demand pull inflation تورم ناشی از فشار تقاضا
inflationism پیروی از روش تورم اقتصادی
cost push inflation تورم ناشی از فشار هزینه
anticipated inflation تورم پیش بینی شده
swells باد غرور داشتن تورم
swelled باد غرور داشتن تورم
unexpected inflation تورم پیش بینی نشده
supply push inflation تورم ناشی از فشار عرضه
expectational inflation تورم پیش بینی شده
ingotism تورم و رشد بیش از حدبلورها
inflatable قابل تورم یا باد کردن
swell باد غرور داشتن تورم
allowance اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowances اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
goitrogenic ایجاد کننده تورم غده تیروئید
trade off between inflation and رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
throw باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
mark up price inflation تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
columnar and trabeated [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
manipulative deception تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
natural rate hypothesis هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
safety اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
kamikaze ناپدید شدن عمدی موج سوارزیر موج
hot money منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
deflates خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflated خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflate خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflating خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
inflationary recession رکود همراه باتورم تورم رکود
phillips curve منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
natural rate hypothesis فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com