English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (7 milliseconds)
English Persian
cabstand توقفگاه تاکسی
taxi rank [British E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
taxi stand توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
cabstand [American E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
Other Matches
taxiway راه تاکسی یا باند تاکسی
stand توقفگاه
stay توقفگاه
parking place توقفگاه
stayed توقفگاه
aprons توقفگاه
garages توقفگاه
garage توقفگاه
garge توقفگاه
day parker توقفگاه
apron توقفگاه
parking lot توقفگاه بی سقف
parking lots توقفگاه بی سقف
stand توقفگاه وضع
stopover توقفگاه بین راه
stopovers توقفگاه بین راه
stationed توقفگاه نظامیان وامثال ان
parking ماندگاه توقفگاه بی سقف
station توقفگاه نظامیان وامثال ان
stations توقفگاه نظامیان وامثال ان
dwell محل توقف توقفگاه استراحت
dwelled محل توقف توقفگاه استراحت
dwells محل توقف توقفگاه استراحت
parking پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
cabs تاکسی
cab تاکسی
shore boat تاکسی اب
Taxi! تاکسی!
Taxi تاکسی
taxicab تاکسی
taxicabs تاکسی
cab driver رانندهی تاکسی
cab drivers رانندهی تاکسی
taximan راننده تاکسی
shore boat تاکسی ساحلی
taxies تاکسی کردن
taxied تاکسی یا خودروی
taxies تاکسی خودروی
taxiing تاکسی خودروی
taxiing تاکسی کردن
taxiing تاکسی یا خودروی
cabbie راننده تاکسی
cabbies راننده تاکسی
taxied تاکسی خودروی
taxies تاکسی یا خودروی
cabman راننده تاکسی
taxied تاکسی کردن
taxi تاکسی خودروی
cabby راننده تاکسی
taxi تاکسی کردن
taxi تاکسی یا خودروی
taxi stand ماندگاه مجاز تاکسی
taxiway مسیر تاکسی کردن
taximeter مسافت نمای تاکسی
The cab neared [approached] 20th Street. تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد.
Please get me a taxi. لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
turn off guidance راهنمای تاکسی کردن هواپیما
taxiway جاده یا راه تاکسی رو فرودگاه
taximeter نشان دهنده کرایه تاکسی
Where can I get a taxi? کجا میتوانم یک تاکسی بگیرم.
minicabs اتومبیل کوچک مخصوص تاکسی
Where can I get a taxi? کجا میتوانم تاکسی بگیرم.
minicab اتومبیل کوچک مخصوص تاکسی
tailgate party [American E] پیکنیک روی درب عقب ماشینها در توقفگاه خودرو قبل از شروع مسابقه ورزشی [در آمریکا]
cruisers کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
cruiser کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
turn off guidance هدایت هواپیماروی باند تاکسی کردن
To pick up a passenger. مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
Where can I get a taxi? کجا میتوانم تاکسی سوار شوم.
Where can I get a taxi? کجا میتوانم یک تاکسی سوار شوم.
bare base فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
Take this luggage to the taxi, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تاکسی حمل کنید.
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
bessel method پیدا کردن محل توقفگاه به روش بسل سیستم نقشه برداری بسل
wheel load فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
taximan متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com