English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
English Persian
reduplicate تکرار کردن دوچندان
Other Matches
redoubles دوچندان کردن
redoubled دوچندان کردن
redoubling دوچندان کردن
redouble دوچندان کردن
repeats تکرار کردن تکرار شدن
repeat تکرار کردن تکرار شدن
quotes تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
ingeminate تکرار کردن
iterate تکرار کردن
replicate تکرار کردن
replicated تکرار کردن
replicating تکرار کردن
reiterated تکرار کردن
reiterating تکرار کردن
reiterate تکرار کردن
reiterates تکرار کردن
renewing تکرار کردن
repeat تکرار کردن
repeats تکرار کردن
replicates تکرار کردن
renew تکرار کردن
renews تکرار کردن
frequented مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequenting مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequents مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequent مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
ingeminate تکرار و تاکید کردن
to make repeat وادار به تکرار کردن
over and over <idiom> مکرا تکرار کردن
recapitulated رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulating رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulate رئوس مطالب را تکرار کردن
repeat مکرر کردن تکرار شدن
repeats مکرر کردن تکرار شدن
recapitulates رئوس مطالب را تکرار کردن
backtell رله کردن دستورات تکرار فرامین
to repeat oneself کاریا گفته خودرا تکرار کردن
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
reiteration تکرار
practice تکرار
frequencies تکرار
frequency تکرار
frequentation تکرار
frequentness تکرار
rehearsal تکرار
ingemination تکرار
repeats تکرار
reduplication تکرار
tautologies تکرار
tautology تکرار
repeat تکرار
frequence تکرار
recidivism تکرار
replication تکرار
rehearsals تکرار
duplication تکرار
iteration تکرار
iterance تکرار
practises تکرار
renewal تکرار
a lot of times <adv.> به تکرار
practising تکرار
epanalepsis تکرار
recapitulations تکرار
repetition تکرار
renewals تکرار
regularly [often] <adv.> به تکرار
repetitions تکرار
practise تکرار
recapitulation تکرار
many times <adv.> به تکرار
frequently <adv.> به تکرار
often <adv.> به تکرار
practicing تکرار
oft [archaic, literary] <adv.> به تکرار
on any number of occasions <adv.> به تکرار
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
repeat تکرار تجدید
pulse repetition تکرار ضربان
repeater تکرار کننده
pulse repetition تکرار تپش
typematic key کلید تکرار
palilogy تکرار تاکیدی
repeatability قابلیت تکرار
repeatable قابل تکرار
frequents تکرار شونده
recur تکرار شدن
repeat counter شمارنده تکرار
iterative تکرار شده
repeats تکرار کنید
repeats تکرار تجدید
iterant تکرار کننده
iterable تکرار کردنی
recidivism تکرار جرم
circular frequency تکرار دورانی
frequent تکرار شونده
frequented تکرار شونده
repeat تکرار کنید
frequenting تکرار شونده
recurs تکرار شدن
recurred تکرار شدن
iterative تکرار کننده
reptition compulstion وسواس تکرار
rehearsals تکرار مجدد
rehearsals تکرار عملیات
tautologic بیهوده تکرار کن
repetition باز گو تکرار
rehearsal تکرار مجدد
use تکرار ممارست
rehearsal تکرار عملیات
to repeat oneself تکرار شدن
repetitions باز گو تکرار
merism تکرار متشابهات
pleonasm تکرار بیمورد
repetition of position تکرار وضعیت
frequency of vibration تکرار ارتعاش
uses تکرار ممارست
repeat key کلید تکرار
repetition instruction دستورالعمل تکرار
repetition of an act تکرار کاری
repetition instruction دستوالعمل تکرار
auto repeat خود تکرار
ibidem تکرار میشود
repetitous تکرار کننده
replication پاسخگویی تکرار
recidivists تکرار کننده جرم
recidivists عامل تکرار جرم
recidivist تکرار کننده جرم
recidivism بازگشت به تکرار جنایات
recidivist عامل تکرار جرم
overeun error خطای تکرار شده
autorepeat key کلید تکرار خودکار
recidivation بازگشت به تکرار جنایات
recurring costs هزینههای تکرار شونده
polysyndeton تکرار حرف ربط
duplication check مقابله از راه تکرار
repeat action key کلید تکرار عمل
regenerative repeater تکرار کننده باززا
frequency function تابع تکرار [ریاضی]
spaced repetition تکرار فاصله دار
recapitulation تکرار رئوس مطالب
recapitulations تکرار رشدو نمو
recapitulation تکرار رشدو نمو
recapitulations تکرار رئوس مطالب
cycle تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cyclic عملی که مرتب تکرار میشود
that will be the day <idiom> چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
cycles تعداد دفعات تکرار یک حلقه
unfrequented دور افتاده تکرار نشدنی
iteration تکرار یک برنامه برای حل مشکل
rehash تکرار مکررات چیز تکراری
cumulative distribution function تابع تکرار تجمعی [ریاضی]
rehashed تکرار مکررات چیز تکراری
cycled تعداد دفعات تکرار یک حلقه
rehashes تکرار مکررات چیز تکراری
name plugging تکرار نام یا علامت تجارتی
monotone صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
anaphora تکرار یک یا چند عبارت متوالی
iterative process فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
lets ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
let ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
superfix تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
loop برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
letting ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
looped برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
theme song ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
to haunt به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
loops برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
to walk به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
loops ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
demand frequency نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
raise a fuss <idiom> قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
patterns مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
brush up on something <idiom> تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
looped ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
pattern مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
Could you repeat what you said, please? میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
loops ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
looped ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
repeating key روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
loop ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
wait loop پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
drop repeat واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
cycle تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycled تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
echolalia تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
pseudo random رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
cycles تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
repeat کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
for next loop حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
typematic هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
repeats کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com