English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
pararescue team تیم تجسس و نجات
Search result with all words
search and rescue عملیات تجسس و نجات
Other Matches
lifebuoys کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
equivoke تجسس
searchingly تجسس
indagation تجسس
investigations تجسس
equivoque تجسس
searches تجسس
investigation تجسس
scans تجسس
scanned تجسس
searched تجسس
scan تجسس
search تجسس
research تجسس تحقیق
surveillant تجسس کننده
search تجسس کردن
searchingly تجسس کردن
searches تجسس کردن
searched تجسس کردن
air search تجسس هوایی
chemical survey تجسس شیمیایی
researches تجسس تحقیق
ground surveillance تجسس زمینی
espial officer افسر تجسس
researching تجسس تحقیق
researched تجسس تحقیق
investigation تجسس وارسی
feedout تجسس کردن
investigations تجسس وارسی
surveillance تجسس بررسی کردن
scans تجسس کردن بارادار
specific search تجسس اختصاصی منطقه
surveillance radar رادار تجسس هدف
target aquisition سیستم تجسس هدف
seeker رادار تجسس هدف
scanned تجسس کردن بارادار
scan تجسس کردن بارادار
terrain spotting تجسس کردن زمین
radiological survey تجسس تشعشع اتمی
air surveillance تجسس واکتشاف هوایی
sector of search منطقه تجسس رادار
search attack unit یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
antisubmarine search عملیات تجسس ضد زیردریایی
combat surveillance تجسس میدان رزم
snoop نگاه تجسس امیز کردن
visit and search بازدید و تجسس کردن ناو
snoops نگاه تجسس امیز کردن
counter surveillance عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
snooped نگاه تجسس امیز کردن
snooping نگاه تجسس امیز کردن
search mission ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
spiral scanning مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
sweep تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
intercepting search کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
target cap گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
liberation نجات
salvation نجات
life jacket کت نجات
life vest کت نجات
rescuing نجات
escape line خط نجات
rescued نجات
rescue نجات
liveries نجات
rescues نجات
livery نجات
safety نجات
lifeboat قایق نجات
breeches buoy بویه نجات
parachut چتر نجات
lifeboats قایق نجات
plane guard ناوگارد نجات
lifeguards نجات غریق
parachute چتر نجات
parachuted چتر نجات
parachutes چتر نجات
parachuting چتر نجات
redeliver از نو نجات دادن
stole جلیقه نجات
fire escapes نردبان نجات
crash boat قایق نجات
life boat کرجی نجات
life belt کمربند نجات
life buoy حلقه نجات
life buoy بویه نجات
life jacket جلیقه نجات
life raft قایق نجات
life net تور نجات
life line طناب نجات
life vest جلیقه نجات
life float قایق نجات
safety boat قایق نجات
deep submergence زیردریایی نجات
fire escape نردبان نجات
lifesaving نجات غریق
saves نجات دروازه
life boad قایق نجات
liferaft شناوه نجات
lifeguard submarine زیردریایی نجات
saved نجات دروازه
save نجات دروازه
life line بند نجات
lifeguard نجات غریق
recovers نجات دادن
saviours نجات دهنده
surviving نجات دادن
delivers نجات دادن
deliver نجات دادن
lifebelt کمربند نجات
saviour نجات دهنده
recovering نجات دادن
recover نجات دادن
survived نجات دادن
survival suit لباس نجات
salvation سبب نجات
survival pack بسته نجات
survive نجات دادن
survives نجات دادن
plane guard ناو نجات
safety belt کمربند نجات
safety belts کمربند نجات
rescue operation عملیات نجات
rescue basket زنبیل نجات
resuscitation نجات غریق
refugee relief نجات پناهندگان
salvable نجات یافتنی
salvageable قابل نجات
savior نجات دهنده
survivors نجات یافتگان
lifebelts کمربند نجات
life vest لباس نجات غریق
helicopter rescue net تور نجات هلیکوپتر
helicopter rescue strop کمربند نجات هلیکوپتر
salvage از خطرنابودی نجات دادن
life belt کمربند نجات غریق
salvaged از خطرنابودی نجات دادن
life buoy حلقه نجات غریق
salvaging از خطرنابودی نجات دادن
salvages از خطرنابودی نجات دادن
liferaft قایق نجات لاستیکی
paradrop بارریزی باچتر نجات
pararaft وسایل نجات چتربازی
survivors نجات یافتگان از مرگ
lifeguards مامور نجات غریق
life belt لاستیک نجات غریق
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
rescue and assistance عملیات نجات و مددکاری
lifeguard مامور نجات غریق
lifeguard گارد نجات دریایی
soteriology مبحث نجات رستگاری
lifeguards گارد نجات دریایی
lifesaver نجات دهنده زندگانی
fire and rescue نجات و اطفای حریق
lifesaving وسیله نجات غریق
lifesaving نجات دهنده زندگی
mae west جلیقه نجات فشاری
mine watching عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
save one's neck/skin <idiom> نجات خوداز خطر ومشکل
lifesaver عضودسته نجات غریق وامثال ان
salvage money جایزه نجات کشتی یا محموله
unsaved محفوظ نشده نجات نیافته
life line طناب وصل به حلقه نجات
salvaged اموال نجات یافته از خطر
lifeguard نجات غریق محافظ شخصی
salvage اموال نجات یافته از خطر
redeemer رهایی بخش نجات دهنده
lifelines طناب یارسن نجات غواص
lifeguards نجات غریق محافظ شخصی
fire and rescue عملیات نجات و اطفای حریق
helicopter double rescue harness کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
redeemers رهایی بخش نجات دهنده
salvages اموال نجات یافته از خطر
lifeline طناب یارسن نجات غواص
saves نجات دادن پس انداز کردن
saved نجات دادن پس انداز کردن
salvaging اموال نجات یافته از خطر
save نجات دادن پس انداز کردن
survive ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
escaping فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escapes فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaped فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
ski patrolman عضو گروه نجات در پیست اسکی
salvor نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
make a run for it <idiom> برای نجات جان فرار کردن
surviving ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survives ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
to rescue somebody from drowning کسی را از غرق شدن نجات دادن
deep submergence زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
life jacket سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
andromeda از دست غولی نجات یافت وزن او شد
survived ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
to rescue people from the water مردم را [از غرق شدن ] در آب نجات دادن
radar scan تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
reclaims نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com