English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (10 milliseconds)
English Persian
zoophyte جانور گیاه سان
Search result with all words
aquatic جانور یا گیاه ابزی
ecesis نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
ecotype بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
insectivore جانور یا گیاه حشره خوار
isomorph جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
phylogeny تاریخ نژادی جانور یا گیاه
phytozoon جانور گیاه نما
purebred جانور یا گیاه خوش نژاد
tropicopolitan گیاه یا جانور گرمسیری
Other Matches
epizoic زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
gametophyte گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
ear خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
rhubarb گیاه ریواس [از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
madder گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
halophyte گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
wildling گیاه وحشی گیاه خودرو
hemp گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
creatures جانور
ruffianly جانور خو
beast جانور
beasts جانور
animal جانور
animals جانور
structure of an animal جانور
he جانور نر
apod جانور بی پا
malacostracan جانور
johnny جانور نر
it ان جانور
animalize جانور
creature جانور
nightwalker جانور شب پر
it pron ان جانور
brutal جانور خوی
brutes جانور حیوان
scrag جانور نحیف
shell fish جانور صدف
stinkard جانور بدبو
edentate جانور بی دندان
animalist نقاش جانور
polystome جانور بسیار
tardigrade جانور کندرو
fauna جانور نامه
ungulate جانور سم دار
beastliness جانور خویی
craw معده جانور
zoophagous جانور خوار
brute جانور حیوان
saxicolous جانور سنگ زی
zootomy جانور شکافی
polypod جانور بسیارپا
pollard جانور بی شاخ
poikilothermism خونسردی جانور
poikilotherm جانور خونسرد
plantigrade جانور دوپا
monocule جانور یک چشم
nekton جانور شناور
perissodactyl جانور فرد سم
polystomatous جانور بسیار
pudge جانور چاق
animalculum جانور ریزه
zoologist جانور شناس
zoology جانور شناسی
mammifer جانور پستاندار
saxicoline جانور سنگ زی
saprozoon جانور پوده زی
mammiferous جانور پستاندار
milker جانور شیرده
pelagian جانور دریایی
zoophilic علاقمند به جانور
brutalization جانور خویی
strayed جانور ولگرد
stray جانور بی صاحب
straying جانور بی صاحب
strays جانور بی صاحب
hybrid جانور دورگه
zoomorphic <adj.> جانور گونه
in heat [American E] <adj.> حشری [جانور زن]
on heat [British E] <adj.> حشری [جانور زن]
amebae جانور تک سلولی
amoeba جانور تک سلولی
amoebae جانور تک سلولی
amoebas جانور تک سلولی
rodent جانور جونده
rodents جانور جونده
amebas جانور تک سلولی
brutalities جانور خویی
brutality جانور خویی
proud <adj.> جانور حشری
scavengers جانور لاشخور
scavenger جانور لاشخور
game جانور شکاری
zootheism جانور پرستی
zoophilous علاقمند به جانور
zoomorphic شبیه جانور جانورسان
ratter موش گیر [جانور]
hilding جانور یا اسب بی ارزش
animalculum جانور ذره بینی
rat catcher موش گیر [جانور]
holozoic جانور خوراک گیر
animalcule جانور ذره بینی
arthropod جانور مفصل دار
bestialize جانور خوی نمودن
dentition وضع تعداددندانهای جانور
white face جانور پیشانی سفید
beast of ravin جانور درنده یاشکاری
viviparous جانور زنده زا ولود
footpad پای جانور پهنه پا
endotherm جانور خون گرم
ratcatcher موش گیر [جانور]
orca جانور بزرگ دریایی
paleozoology دیرین جانور شناسی
quadruped چهارپا [جانور شناسی]
phyllopod جانور برگ پای
zoography جانور شناسی تطبیقی
pleophagous چند جانور خوار
jumbo جانور غول اسا
orc جانور بزرگ دریایی
malacoderm جانور نرم پوست
shedder جانور پوست انداز
mollusk جانور نرم تن حلزون
nematocyst نیش جانور مرجانی
rutting <adj.> حشری [جانور مرد]
nervure رگه بندی جانور
in rut <adj.> حشری [جانور شناسی]
amphibiotic وابسته به جانور دوزیستی
pachyderms جانور پوست کلفت
scavenger جانور کثافت خور
anteaters جانور پستاندارمورچه خوار
anteater جانور پستاندارمورچه خوار
marsupials جانور کیسه دار
tentacles موی حساس جانور
marsupial جانور کیسه دار
dolphin دولفین [جانور شناسی]
lairs محل استراحت جانور
lair محل استراحت جانور
mollusc جانور نرم تن حلزون
molluscs جانور نرم تن حلزون
tentacle موی حساس جانور
sac عضوکیسه مانند جانور
sacs عضوکیسه مانند جانور
female زنانه جانور ماده
heats طلب شدن جانور
heat طلب شدن جانور
scavengers جانور کثافت خور
pachyderm جانور پوست کلفت
migrant سیار جانور مهاجر
slug چارپاره جانور کندرو
slugs چارپاره جانور کندرو
jumbos جانور غول اسا
migrants سیار جانور مهاجر
amoebic وابسته به جانور تک سلولی
slugged چارپاره جانور کندرو
endozoic دارای زندگی دردرون جانور
hatchling جانور تازه متولد نوزاد
omnivore جانور همه چیز خوار
bestial شبیه حیوان جانور خوی
slugged جانور تنبل گردونه کندرو
ruminant جانور پستاندار نشخوار کننده
fisher جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
vermin جانور افت حشرات موذی
Caspian White Fish ماهی سفید [جانور شناسی]
Caspian kutum ماهی سفید [جانور شناسی]
Rutilus frisii ماهی سفید [جانور شناسی]
beaver سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
gast وحشت جانور بدون اولاد
Black Sea roach [Rutilus frisii] ماهی سفید [جانور شناسی]
kutum [Rutilus frisii] ماهی سفید [جانور شناسی]
slug جانور تنبل گردونه کندرو
vivisector تشریح کننده جانور زنده
slugs جانور تنبل گردونه کندرو
isopodan جانور سخت پوست بر>=< پای
isopod جانور سخت پوست بر>=< پای
unicorns جانور افسانهای دارای یک شاخ
unicorn جانور افسانهای دارای یک شاخ
zoological وابسته به جانور شناسی حیوان
mane یال [حیوانات و جانور شناسی]
crest یال [حیوانات و جانور شناسی]
cyclostomate وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomatous وابسته به جانور دهان گرد
scalawag جانور نحیف وکم ارزش
cyclostome جانور از راسته دهان گردان
Rutilus kutum ماهی سفید [جانور شناسی]
lyncean مانند جانور سیاه گوش
he ran the animal through ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
logotype وجه تسمیه نوع جانور یاگیاه
zooplankton جانور ریز شناور برسطح دریا
pes پای جانور هر عضو یا چیزی شبیه پا
zooplasty فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
pelage پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
zoographic وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zoographical وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
stenophagous تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
webfoot جانور دارای پای پرده دار
swamper جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
wombats جانور کیسه داری شبیه خرس
zoomorphic دارای خدایان مجسم بشکل جانور
geoduck نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
wombat جانور کیسه داری شبیه خرس
trichomonad جانور اغازی تاژکداردارای موهای کرک مانند
semiosis یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
mammalogy یک شاخه از جانور شناسی که راجع به پستانداران است
ctenophoran وابسته بشانه داران جانور شانه دار
scal away ادم بی معنی جانور کوچک اندام یا لاغر
limpet جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
reticulum شیردان جانور نشخوار کننده ساختمان شبکهای
limpets جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
shells صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com