English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
breech جان لوله قسمت پیچ کولاس
Other Matches
tube قسمت خاندار لوله
tubes قسمت خاندار لوله
hindgut قسمت خلفی لوله گوارش
gun bore قسمت خان دار لوله توپ
bayonet exhaust pipe قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
barrels قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
screen pipe لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
barrel قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
breech block کولاس
breech کولاس
wedged گاوه کولاس
wedging گاوه کولاس
breech mechanism دستگاه کولاس
breech recess محفظه کولاس
breech ring حلقه کولاس
breech ring محفظه کولاس
breechblock tray سینی کولاس
salvo latch چفت کولاس
wedge گاوه کولاس
wedges گاوه کولاس
breech mechanism مکانیسم کولاس
horizontal loading کولاس افقی
gunner کولاس دار
gunners کولاس دار
breech محفظه کولاس
horizontal wedge کولاس افقی
operating handle دستگیره کولاس
breech block گاوه کولاس
breech block carrier حامل کولاس
gas check pad بالشتک کولاس
stepped thread کولاس پیچی ناقص
wedging اسکنه کولاس قائم
wedges اسکنه کولاس قائم
wedged اسکنه کولاس قائم
wedge اسکنه کولاس قائم
stepped thread پیچ ناقص کولاس
salvo latch چفت دستگیره کولاس
operating lever دستگیره عامل کولاس
breech boresight صفحه محوریابی کولاس
breech head پیشانی جنگی گلنگدن یا کولاس
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
clearing block قطعه ممانعت از بسته شدن کولاس
sliding wedge تیغه متحرک کولاس گاوهای افقی
spanning tray سینی پر کن گلوله در توپهای کولاس دار
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
section قسمت قسمت کردن برش دادن
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
sockets بست لوله دوراهی لوله
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling عبور قسمت به قسمت
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
shuttles بمباران قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
operating lever اهرم عامل اهرم کولاس
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
angle of traverse زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
discharge head سر لوله
hickey لوله خم کن
downtake لوله
drain pipe لوله
sequacious لوله شو
rouleau لوله
ductile لوله شو
clips لوله
hosed لوله
pipe لوله
nozzles سر لوله اب
nozzle سر لوله اب
hoses لوله
pipeline خط لوله
cannon لوله
cannons لوله
duct لوله اب
clippings لوله
clipped لوله
clip لوله
pipe layer لوله کش
pipe line خط لوله
tube لوله
tubes لوله
nose سر لوله
pipe fitter لوله کش
hose لوله
plumber لوله کش
plumbers لوله کش
hosing لوله
fire hose لوله اب
noses سر لوله
pipe cutter لوله بر
rolls لوله
spouted لوله
cylinder لوله
bores لوله
tube cutter لوله بر
cylinders لوله
stave لوله اب
spouts لوله
roll لوله
hosepipe لوله
water pipe لوله اب
rolled لوله
spouting لوله
conduits لوله
spout لوله
valves لوله
tubulation لوله
blast main لوله دم
chimneys لوله
piped لوله
pipelines خط لوله
bore لوله
valve لوله
conduit لوله
blast pipe لوله دم
chimney لوله
gage tube لوله پیتو
flxible لوله تاشو
foam inlet tube لوله ورودی کف
bores لوله توپ
foam branch pipe لوله کف ساز
blind pipe لوله کور
blind pipe لوله غیرمشبک
flush pipe لوله ریزش
flush pipe لوله ابفشان
bourdon tube لوله بوردون
hoses لوله پلاستیکی
capillary tube لوله موئین
applicator سر لوله شیپوری
tubes از لوله رد کردن
articulated pipe لوله تاشو
axis of the bore محور لوله
tubes لوله دارکردن
piping لوله کشی
tube از لوله رد کردن
tube لوله دارکردن
flexible pipe لوله تاشو
flue pipe لوله دودکش
flume لوله اب خم شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com