English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (7 milliseconds)
English Persian
tallied جای چوبخط برچسب
tallies جای چوبخط برچسب
tally جای چوبخط برچسب
tallying جای چوبخط برچسب
Other Matches
tag sort مرتب سازی برچسب جورسازی برچسب
tickets برچسب برچسب زدن به
ticket برچسب برچسب زدن به
ticks چوبخط
tick چوبخط
notcher چوبخط زن
tallying چوبخط
tally چوبخط
tallies چوبخط
ticked چوبخط
tallied چوبخط
notches چوبخط زدن فرورفتگی
notch چوبخط زدن فرورفتگی
ticks چوبخط زدن نسیه بردن
notches شکاف چوبخط سوراخ کردن
tick چوبخط زدن نسیه بردن
ticked چوبخط زدن نسیه بردن
notch شکاف چوبخط سوراخ کردن
branding برچسب
lable برچسب
labeling برچسب
label برچسب
self-adhesive labels برچسب
labelled برچسب
brands برچسب
adhesive label برچسب
banderole برچسب
brand برچسب
quasi- برچسب
banderol برچسب
labels برچسب
volumes برچسب
volume برچسب
tag برچسب
stigmas برچسب
tags برچسب
stigma برچسب
lablling برچسب زنی
lable record رکورد برچسب
labeling برچسب زدن
labelled برچسب زدن
labels برچسب زدن
label record مدرک برچسب
tag برچسب زدن
header label برچسب سرامد
tags برچسب زدن
external label برچسب خارجی
file label برچسب پرونده
file label برچسب فایل
bookplate برچسب کتاب
label prefix پیشوند برچسب
statement label برچسب حکم
statement label برچسب جمله
labeled برچسب دار
label برچسب زدن
volume label برچسب دیسک
volume label برچسب حجم
book plate برچسب کتاب
book plates برچسب کتاب
labelling برچسب زنی
bale breaker برچسب عدل
lable برچسب زدن
tally plate برچسب ازمایش
tag file پرونده برچسب
tag file فایل برچسب
tally plate برچسب تست
tape label برچسب نوار
lable paper کاغذ برچسب
repeating label برچسب یا مطلب مکرر
data set label برچسب مجموعه داده ها
trailer label برچسب پشت بند
price tag برچسب قیمت کالا
volume table of constants جدول برچسب محتویات
labeled file پرونده برچسب دار
undefined label برچسب تعریف نشده
string برچسب مشخصات یک رشته
labels چاپ آدرسهای روی برچسب
programmed label برچسب برنامه ریزی شده
labelled چاپ آدرسهای روی برچسب
labeling چاپ آدرسهای روی برچسب
tag برچسب زدن بدنبال اوردن
label چاپ آدرسهای روی برچسب
tags برچسب زدن بدنبال اوردن
dockets لیست محتوای بسته بندی برچسب
label برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled برچسب زدن طبقه بندی کردن
docket لیست محتوای بسته بندی برچسب
vtoc فهرست راهنما جدول برچسب محتویات
docketed لیست محتوای بسته بندی برچسب
labeling برچسب زدن طبقه بندی کردن
docketing لیست محتوای بسته بندی برچسب
labels برچسب زدن طبقه بندی کردن
format با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب
formats با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب
label موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
labelling 1-برچسب گذاری روی چیزی . 2-چاپ برچسبها
labeling موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
labels موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
labelled موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
symbolically نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
symbolic نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
definitions یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود
interior label بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
input/output استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
operand عدد یا آدرس فعلی که به جای برچسب یا محل اش استفاده شود
definition یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود
Best before: تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
stationery شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد
macro تابع برنامه یا بلاک دستورات که توسط کلمه یا برچسب بیان شده است
literal دستور کامپیوتر که حاوی شماره فعل یا آدرس استفاده شدنی است و نه برچسب یا محل آن
wordprocessing استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و...
text پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
texts پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
transistors هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector
transistor هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector
scanners وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری
macro استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود
scanner وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری
labeled cargo کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
interior label برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
labelled اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن
labels اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن
labeling اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن
label اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن
defect skipping روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
symbolic آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolically آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com