English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (6 milliseconds)
English Persian
drain جریان دادن
drained جریان دادن
draining جریان دادن
drains جریان دادن
Search result with all words
fan 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanned 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanning 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fans 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fuse آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fused آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
damping vane پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
to switch on اتصال دادن جریان دادن
Other Matches
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
current flow سیلان جریان فلوی جریان
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
consent اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
against the stream بر ضد جریان اب
affluxion جریان
conduct جریان
flow line خط جریان
afflux جریان
circulations جریان
afoot در جریان
flowline خط جریان
circulation جریان
fluor جریان
conducted جریان
flowed جریان
flow جریان
streams جریان اب
streams جریان
streamed جریان
effluvium جریان
stream جریان اب
conducting جریان
conducts جریان
flow limit حد جریان
streamed جریان اب
action جریان
actions جریان
gush جریان
proceeding جریان
flows جریان
line of flow خط جریان
stream جریان
twayblade جریان
current جریان
in the air <idiom> جریان
runoff جریان
inset جریان
insets جریان
courses جریان
going جریان
rheostome جریان بر
currents جریان
rede جریان
coursed جریان
process جریان
course جریان
in hand در جریان
gushed جریان
flushing جریان
tide جریان
gushes جریان
processes جریان
income جریان
total current جریان کل
flushes جریان
flush جریان
current strength شدت جریان
current supply منبع جریان
cutoff قطع جریان
mewtonian flow جریان نیوتنی
electric current جریان برقی
electric current شدت جریان
maximum value جریان بیشینه
current passage عبور جریان
measuring current جریان سنجش
ebb current جریان جزری
effluxion جریان بخارج
microphone current جریان میکروفن
molecular flow جریان مولکولی
effective value جریان موثر
money flow جریان پول
mixed flow جریان مرکب
stream of money جریان پول
nerve current جریان عصبی
eddy current جریان فوکو
eddy current جریان سرگردان
eddy current جریان گردابی
reverse current جریان معکوس
reversal process جریان معکوس
strength of current شدت جریان
return flow جریان برگشت
no load current جریان بی باری
return current جریان برگشت
effective current جریان موثر
ebb current جریان جذر
electrode dark current جریان تاریک
dielectric current جریان دی الکتریک
polarization current جریان قطبی
periodic current جریان دورهای
peak cathode current جریان کاتدی
quiescent current جریان استراحت
parasitic current جریان مزاحم
radial flow جریان شعاعی
discharge currect جریان تخلیه
rapid flow جریان سریع
discharge currect جریان دشارژ
outside power جریان خارجی
displacement current جریان جابجایی
polyphase current جریان چندفاز
dark current جریان تاریک
damped current جریان میرا
progressing ترقی جریان
primary current جریان ورودی
progresses ترقی جریان
progressed ترقی جریان
progress ترقی جریان
primery current جریان اولیه
production process جریان تولید
density of current چگالی جریان
diacritical current جریان مشخص
diagonal flow جریان مورب
pulsating current جریان ضربانی
rate of flow میزان جریان
reactive current جریان راکتیو
draughth جریان دار
drift current جریان سوقی
drift of a current سرعت جریان
residual current جریان مانده
d.c جریان مستقیم
rate of current سرعت جریان
current transformer ترانسفورماتور جریان
drive current جریان تحریک
current transformer مبدل جریان
non unifor flow جریان غیریکنواخت
non steady state flow جریان غیرهمگام
ocean current جریان دریایی
down draft جریان رو به پایین
rated current جریان اسمی
d.c. جریان دائم
d.c. جریان مستقیم
reactive component جریان هرز
oscillating current جریان نوسانی
disturbing current جریان پارازیت
reactive current جریان هرز
oil flow جریان روغن
ocean current جریان اقیانوس
ocean current جریان اقیانوسی
down current جریان رو به پایین
reactive current جریان واکنشی
current transformation تبدیل جریان
electric current جریان الکتریسیته
fluidmeter جریان سنج
ionic current جریان یونی
ion flow جریان یونی
internal current جریان داخلی
generation of current تولید جریان
intermittent current جریان تناوبی
intermittent current جریان متناوب
interflow جریان اب درونی
gold flow جریان طلا
interference current جریان مزاحم
intensity of current شدت جریان
insulation current جریان ایزولاسیون
instantaneous current جریان لحظهای
inshore current جریان اب ساحلی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com