Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (11 milliseconds)
English
Persian
drain
جریان دادن
drained
جریان دادن
draining
جریان دادن
drains
جریان دادن
Search result with all words
fan
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanned
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanning
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fans
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fuse
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fused
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
damping vane
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
to switch on
اتصال دادن جریان دادن
Other Matches
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
consent
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
against the stream
بر ضد جریان اب
affluxion
جریان
conduct
جریان
flow line
خط جریان
afflux
جریان
circulations
جریان
afoot
در جریان
flowline
خط جریان
circulation
جریان
fluor
جریان
conducted
جریان
flowed
جریان
flow
جریان
streams
جریان اب
streams
جریان
streamed
جریان
effluvium
جریان
stream
جریان اب
conducting
جریان
conducts
جریان
flow limit
حد جریان
streamed
جریان اب
action
جریان
actions
جریان
gush
جریان
proceeding
جریان
flows
جریان
line of flow
خط جریان
stream
جریان
twayblade
جریان
current
جریان
in the air
<idiom>
جریان
runoff
جریان
inset
جریان
insets
جریان
courses
جریان
going
جریان
rheostome
جریان بر
currents
جریان
rede
جریان
coursed
جریان
process
جریان
course
جریان
in hand
در جریان
gushed
جریان
flushing
جریان
tide
جریان
gushes
جریان
processes
جریان
income
جریان
total current
جریان کل
flushes
جریان
flush
جریان
current strength
شدت جریان
current supply
منبع جریان
cutoff
قطع جریان
mewtonian flow
جریان نیوتنی
electric current
جریان برقی
electric current
شدت جریان
maximum value
جریان بیشینه
current passage
عبور جریان
measuring current
جریان سنجش
ebb current
جریان جزری
effluxion
جریان بخارج
microphone current
جریان میکروفن
molecular flow
جریان مولکولی
effective value
جریان موثر
money flow
جریان پول
mixed flow
جریان مرکب
stream of money
جریان پول
nerve current
جریان عصبی
eddy current
جریان فوکو
eddy current
جریان سرگردان
eddy current
جریان گردابی
reverse current
جریان معکوس
reversal process
جریان معکوس
strength of current
شدت جریان
return flow
جریان برگشت
no load current
جریان بی باری
return current
جریان برگشت
effective current
جریان موثر
ebb current
جریان جذر
electrode dark current
جریان تاریک
dielectric current
جریان دی الکتریک
polarization current
جریان قطبی
periodic current
جریان دورهای
peak cathode current
جریان کاتدی
quiescent current
جریان استراحت
parasitic current
جریان مزاحم
radial flow
جریان شعاعی
discharge currect
جریان تخلیه
rapid flow
جریان سریع
discharge currect
جریان دشارژ
outside power
جریان خارجی
displacement current
جریان جابجایی
polyphase current
جریان چندفاز
dark current
جریان تاریک
damped current
جریان میرا
progressing
ترقی جریان
primary current
جریان ورودی
progresses
ترقی جریان
progressed
ترقی جریان
progress
ترقی جریان
primery current
جریان اولیه
production process
جریان تولید
density of current
چگالی جریان
diacritical current
جریان مشخص
diagonal flow
جریان مورب
pulsating current
جریان ضربانی
rate of flow
میزان جریان
reactive current
جریان راکتیو
draughth
جریان دار
drift current
جریان سوقی
drift of a current
سرعت جریان
residual current
جریان مانده
d.c
جریان مستقیم
rate of current
سرعت جریان
current transformer
ترانسفورماتور جریان
drive current
جریان تحریک
current transformer
مبدل جریان
non unifor flow
جریان غیریکنواخت
non steady state flow
جریان غیرهمگام
ocean current
جریان دریایی
down draft
جریان رو به پایین
rated current
جریان اسمی
d.c.
جریان دائم
d.c.
جریان مستقیم
reactive component
جریان هرز
oscillating current
جریان نوسانی
disturbing current
جریان پارازیت
reactive current
جریان هرز
oil flow
جریان روغن
ocean current
جریان اقیانوس
ocean current
جریان اقیانوسی
down current
جریان رو به پایین
reactive current
جریان واکنشی
current transformation
تبدیل جریان
electric current
جریان الکتریسیته
fluidmeter
جریان سنج
ionic current
جریان یونی
ion flow
جریان یونی
internal current
جریان داخلی
generation of current
تولید جریان
intermittent current
جریان تناوبی
intermittent current
جریان متناوب
interflow
جریان اب درونی
gold flow
جریان طلا
interference current
جریان مزاحم
intensity of current
شدت جریان
insulation current
جریان ایزولاسیون
instantaneous current
جریان لحظهای
inshore current
جریان اب ساحلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com