Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
steady flow
جریان ماندگار
Other Matches
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
of long continvance
ماندگار
inherent
ماندگار
persistent
ماندگار
settlers
ماندگار
settler
ماندگار
immanent
ماندگار
perdurable
ماندگار
inherent stability
پایداری ماندگار
monumentally
بطور ماندگار
inherently
بطور ماندگار
hard and fast rule
<idiom>
نتیجه ماندگار
fixed ground water
اب زیرزمینی ماندگار
settler
ماندگار خوش نشین
settlers
ماندگار خوش نشین
ineffaceable
محو نشدنی ماندگار
inherent
[in]
<adj.>
درونی
[ماندگار]
[ذاتی]
settlor
ماندگار خوش نشین
indelible
محو نشدنی ماندگار
indissoluble
منحل نشدنی ماندگار
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
inhere
جبلی بودن ماندگار بودن
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
flows
جریان
twayblade
جریان
fluor
جریان
line of flow
خط جریان
flowed
جریان
total current
جریان کل
tide
جریان
action
جریان
runoff
جریان
flow line
خط جریان
gushes
جریان
gushed
جریان
coursed
جریان
rede
جریان
courses
جریان
gush
جریان
course
جریان
income
جریان
rheostome
جریان بر
actions
جریان
flow limit
حد جریان
process
جریان
currents
جریان
current
جریان
conducts
جریان
afflux
جریان
affluxion
جریان
against the stream
بر ضد جریان اب
afoot
در جریان
insets
جریان
inset
جریان
circulation
جریان
conducted
جریان
effluvium
جریان
circulations
جریان
conducting
جریان
flowline
خط جریان
stream
جریان
going
جریان
in the air
<idiom>
جریان
flushing
جریان
conduct
جریان
flushes
جریان
flush
جریان
proceeding
جریان
flow
جریان
streams
جریان اب
stream
جریان اب
in hand
در جریان
streamed
جریان
processes
جریان
streamed
جریان اب
streams
جریان
collector current
جریان کلکتور
circular flow
جریان دوری
circular flow
جریان دایرهای
circulating capital
سرمایه در جریان
collecting of the current
دریافت جریان
impluse current
جریان ضربهای
main current
جریان اصلی
magnetic flux
جریان مغناطیسی
magnetizing current
جریان مغناطیس گر
colleotor
جریان روب
commodity flow
جریان کالا
combination current
جریان مرکب
magnetic current
جریان مغناطیسی
luminous flux
جریان نور
processes
جریان کار
conduction current
جریان رسانایی
energy flow
جریان انرژی
circulation of electrolyte
جریان الکترولیت
energizing current
جریان تحریک
clousure
قطع جریان اب
coefficient of discharge
ضریب جریان
conciliatory proceedings
جریان مصالحه
coincident current
با انطباق جریان
emission current
جریان صدوری
circuit line
هادی جریان
airstream
جریان هوا
ocean current
جریان دریایی
non unifor flow
جریان غیریکنواخت
non steady state flow
جریان غیرهمگام
no load current
جریان بی باری
nerve current
جریان عصبی
alternative current
جریان متناوب
stream of money
جریان پول
an eletriccurret
جریان برق
money flow
جریان پول
molecular flow
جریان مولکولی
airflow
جریان هوا
ocean current
جریان اقیانوسی
ocean current
جریان اقیانوس
fault current
جریان خطا
peak cathode current
جریان کاتدی
processes
مرحله جریان
parasitic current
جریان مزاحم
faradic current
جریان فارادی
energized
جریان دار
outside power
جریان خارجی
ignition current
جریان احتراق
oscillating current
جریان نوسانی
fair tide
جریان اب موافق
oil flow
جریان روغن
stray current
جریان انگل
mixed flow
جریان مرکب
aperiodic current
جریان نامتناوب
equilibrium flow
جریان متعادل
extra current
جریان اضافی
bleeder current
جریان فراری
bleeder current
جریان پرکردن
blennorhaea
جریان مخاط
blennorhagia
جریان مخاط
blood stream
جریان خون
peak current
جریان حداکثر
peak current
جریان پیک
maximum current
جریان حداکثر
maximum current
جریان پیک
impluse
ضربه جریان
bidirectional flow
جریان دو جهتی
imaginary current
جریان راکتیو
base flow
جریان پایه
armature current
جریان ارمیچر
au courant
در جریان روز
average flow
جریان متوسط
microphone current
جریان میکروفن
mewtonian flow
جریان نیوتنی
axial flow
جریان محوری
axial flow
جریان خطی
measuring current
جریان سنجش
maximum value
جریان بیشینه
background current
جریان زمینه
exciting current
جریان تحریک
capital flow
جریان سرمایه
current transformation
تبدیل جریان
interflow
جریان اب درونی
interference current
جریان مزاحم
electric current
جریان الکتریسیته
intensity of current
شدت جریان
insulation current
جریان ایزولاسیون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com