Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
occultist
جستجو کننده علوم پوشیده
Other Matches
searcher
جستجو کننده
searchers
جستجو کننده
mouser
جستجو کننده
quester
جستجو کننده
seeker
جستجو کننده
tracer
طراح جستجو کننده
tracers
طراح جستجو کننده
snooker
بوکش جستجو کننده
snooped
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooping
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoop
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoops
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
information science
علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
linear
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
searches
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
of an unknown parentage
پوشیده تبار پوشیده گهر
backwards
جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
distributing
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributes
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distribute
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
snow capped
دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
mathesis
علوم
science
علوم
sciences
علوم
the province of science
رشته علوم
natural sciences
علوم طبیعی
basic sciences
علوم پایه
quadrivium
علوم چهارگانه
life sciences
علوم طبیعی
idiographic sciences
علوم فردنگر
Random-access memory
رم
[علوم کامپیوتر]
the learned professions
علوم سه گانه
RAM
[random access memory]
رم
[علوم کامپیوتر]
occult sciences
علوم غیبی
mathematics
علوم ریاضی
mathematics
علوم دقیقه
litterae humaniores
علوم انسانی
civics
علوم مدنی
boffin
ویژهگر علوم
boffins
ویژهگر علوم
the four faculties
علوم چهارگانه
biological sciences
علوم زیستی
physical sciences
علوم طبیعی
behavioral sciences
علوم رفتاری
liberal arts
علوم سبعه
liberal arts
علوم انسانی
normative sciences
علوم هنجاری
astronautics
علوم فضانوردی
social sciences
علوم اجتماعی
social science
علوم اجتماعی
rudiment
علوم مقدماتی
physical science
علوم طبیعی
Bachelor of Science
لیسانس علوم
computer science
علوم کامپیوتر
life science
علوم زیستی
political science
علوم سیاسی
life science
علوم طبیعی
life sciences
علوم زیستی
exact sciences
علوم دقیقه
nomothetic sciences
علوم قانون نگر
political scientists
ویژه گر علوم سیاسی
trivium
علوم ازاد سه گانه
seminary
مدرسه علوم دینی
seminaries
مدرسه علوم دینی
political scientist
ویژه گر علوم سیاسی
theoretics
تحقیقات نظری در علوم
theologue
طلبه علوم دینی
theological school
مدرسه علوم دینی
humanism
علوم انسانی انسانگرایی
mss
فوق لیسانس علوم
ms.
فوق لیسانس علوم
notionalist
متخصص علوم نظری
encyclopaedism
علوم واطلاعات جامع
RAM
[random access memory]
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
computer memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
arabist
عالم بزبان و علوم عربی
naturalistic
وابسته به تاریخ علوم طبیعی
geoscience
علوم مربوط به زمین شناسی
metaphysics
مبحث علوم ماوراء طبیعی
main memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
main store
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
primary memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
Random-access memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
Random-access memory
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
RAM
[random access memory]
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
addressable storage
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
addressed memory
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
polytechnic
وابسته به علوم عملی مختلف
polytechnical
وابسته به علوم عملی مختلف
memory management
مدیریت حافظه
[علوم کامپیوتر]
theorists
متخصص علوم نظری نگرشگر
polytechnics
وابسته به علوم عملی مختلف
theorist
متخصص علوم نظری نگرشگر
AA
فوق دیپلم در علوم انسانی
polymath
جامع علوم معقول ومنقول
metaphysician
دانشمند علوم ماوراء طبیعی
B.A.s
مخفف لیسانس علوم انسانی
B.A
مخفف لیسانس علوم انسانی
polymaths
جامع علوم معقول ومنقول
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
major seminary
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
submarine boat
زیر دریای
[نظامی]
[علوم طبیعی]
prescientific
مربوط بدوره قبل از علوم جدید
submarine
زیر دریای
[نظامی]
[علوم طبیعی]
addressable storage
حافظه خواندن،نوشتن
[علوم کامپیوتر]
PhD
درجه دکترا در علوم یا دانشهای انسانی
to browse
ویرایش کامل کردن
[علوم کامپیوتر]
addressed memory
حافظه خواندن،نوشتن
[علوم کامپیوتر]
to browse
بررسی عمومی کردن
[علوم کامپیوتر]
Random-access memory
حافظه خواندن،نوشتن
[علوم کامپیوتر]
RAM
[random access memory]
حافظه خواندن،نوشتن
[علوم کامپیوتر]
PhDs
درجه دکترا در علوم یا دانشهای انسانی
covert
پوشیده
furriest
خز پوشیده
furry
خز پوشیده
veiled
پوشیده
inapparent
پوشیده
dressed
پوشیده
crypto
پوشیده
crested
پوشیده
latent
پوشیده
defilade
پوشیده
impenetrable
پوشیده
overcast
پوشیده
feathered
پوشیده
privates
پوشیده
private
پوشیده
recondite
پوشیده
shaded
پوشیده
larvated
پوشیده
occult
پوشیده
florid
پوشیده از گل
painted
پوشیده
cabala
علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
theolog
دانشمند علم دین طلبه علوم دینی
cabbala
علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
metaphysical
وابسته بعلم ماوراء طبیعی علوم معقول
cabbalah
علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
masked depression
افسردگی پوشیده
latent defect
نقض پوشیده
defiladed area
منطقه پوشیده
cryptonimous
پوشیده نام
sadly dressed
جامه غم پوشیده
verrucose
پوشیده از گندمه
verrucous
پوشیده از گندمه
uncovered
غیر پوشیده
indoor swimming pool
استخر سر پوشیده
cryptonym
نام پوشیده
rolling country
زمین پوشیده
concealed
پوشیده شده
ivied
پوشیده از پاپیتال
scanned image
تصویر پوشیده
habilitate
لباس پوشیده
acloud
پوشیده از ابر
covered approach
مسیر پوشیده
solvated
حلال پوشیده
covered position
موضع پوشیده
covered space
فضای سر پوشیده
snow clad
برف پوشیده
blotchy
پوشیده از لکه
shrubby
پوشیده از بوته
beetles
پوشیده شدن
cryptical
پوشیده مرموز
masked epilepsy
صرع پوشیده
enclosed bridge
پل فرماندهی سر پوشیده
cryptogenous
پوشیده سبب
glace
پوشیده ازشکر
scurvy
پوشیده از شوره
covered space
فضای پوشیده
shod
کفش پوشیده
beetle
پوشیده شدن
efflorescent
پوشیده ازگرداملاح
robed in bleck
سیاه پوشیده
icier
پوشیده از یخ بسیارسرد
overgrown with plants
پوشیده از گیاه
panoplied
زره پوشیده از سر تا پا
grassy
پوشیده از چمن
feathery
پوشیده ازپر
bosky
پوشیده ازبیشه
bosky
پوشیده از بوته
stubbly
پوشیده از کاهبن
surmounted with snow
پوشیده از برف
plumbeous
پوشیده از سرب
icy
پوشیده از یخ بسیارسرد
iciest
پوشیده از یخ بسیارسرد
snowy
پوشیده از برف
cloudy
پوشیده از ابر
storehouse
انبار سر پوشیده
storehouses
انبار سر پوشیده
mystic sense
معنی پوشیده
armor basis
پوشیده با زره
kerchiefed or chift
بادستمال پوشیده
secrets
اسرارامیز پوشیده
secret
اسرارامیز پوشیده
covert
پوشیده پوشپر
comma-separated values
[CSV]
اعداد بوسیله ویرگول از هم جدا شده
[علوم کامپیوتر]
reconditely
بطور پوشیده یا عمیق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com