Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (7 milliseconds)
English
Persian
an involed sentence
جمله پیچدار
Other Matches
topic sentence
جمله سرسطر جمله عنوان
jacvk screw
جک پیچدار
kinkly
پیچدار
in curl
پیچدار
jack screw
خرک پیچدار
jacvk screw
خرک پیچدار
involute
غامض پیچدار
jack
خرک پیچدار
jacks
خرک پیچدار
duck hook
ضربه پیچدار کوتاه
googly
توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
outright
جمله
sentence
جمله
outrightly
جمله
inclusive of
<prep.>
از جمله
including
<prep.>
از جمله
comprising
<prep.>
از جمله
among the rest
از ان جمله
amongst
از جمله
termed
جمله
sentence
جمله
sentences
جمله
sentencing
جمله
mongst
از جمله
terming
جمله
term
جمله
wordage
جمله بندی
residual term
جمله باقیمانده
word choice
جمله بندی
assignment statement
جمله جایگزینی
one word sentence
جمله تک واژهای
residual term
جمله پسماند
wording
جمله بندی
diction
جمله بندی
executable statement
جمله اجرایی
sentence fragment
جمله جزء
final term
جمله نهایی
error term
جمله خطا
choice of words
جمله بندی
definiens
جمله تعریفی
declaration statement
جمله تعریفی
stochastic term
جمله تصادفی
control statement
جمله کنترلی
loose sentence
جمله بیربط
statement label
برچسب جمله
sentence adverb
قید جمله ای
verbiage
[American English]
جمله بندی
compound statement
جمله مرکب
term
جمله عبارت
double talk
جمله دو پهلو
term
جمله
[ریاضی]
mathematical term
جمله
[ریاضی]
parenthesis
جمله معترضه
totals
جمله سرجمع
totalling
جمله سرجمع
totalled
جمله سرجمع
totaling
جمله سرجمع
totaled
جمله سرجمع
total
جمله سرجمع
periods
جمله کامل
term
جمله طیفی
termed
جمله عبارت
termed
جمله طیفی
period
جمله کامل
provisos
جمله شرطی
middling
جمله مشترک
proviso
جمله شرطی
clauses
جزئی از جمله
clause
جزئی از جمله
terming
جمله عبارت
terming
جمله طیفی
reporter
جمله ساز نویسنده ناصادق
sentence completion test
ازمون تکمیل جمله
term symbol
نشانه جمله طیفی
subroutine reentry
ورود جمله به زیرروال
parsed
جمله راتجزیه کردن
colloquialisms
جمله مرسوم درگفتگو
job control statement
جمله کنترل کار
impresa
نشانه جمله شعاری
parse
جمله راتجزیه کردن
parses
جمله راتجزیه کردن
punch-lines
جمله اساسی واصلی
punch line
جمله اساسی واصلی
full point
نقطه پایان جمله
job control statement
جمله کنترل برنامه
period
نقطه پایان جمله
colloquialism
جمله مرسوم درگفتگو
periods
نقطه پایان جمله
punch-line
جمله اساسی واصلی
nonexecutable statement
جمله غیر اجرایی
monomial
دارای فقط یک جمله
armless
<adj.>
بی بازو
[در آخر جمله می آید]
restrictive
جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
saws
لغت یا جمله ضرب المثل
sawing
لغت یا جمله ضرب المثل
saw
لغت یا جمله ضرب المثل
sawed
لغت یا جمله ضرب المثل
predicatively
بطور غیرمستقیم در خبر جمله
the difference between the consecutive terms
اختلاف هر دو جمله متوالی
[ریاضی]
sign of aggregation
علائم مخصوص جمله جبری
phraseologist
جمله ساز نویسنده ناصادق
cat-and-dog
<adj.>
<idiom>
پر جنگ و جدال
[در آخر جمله می آید]
parsed
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
How can I make such pilot
چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
parses
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
The sentence doesnt convey the meaning.
این جمله معنی رانمی رساند
vinculum
خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
to pad a sentence
جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
word order
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
parse
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
tag line
جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
half long
حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
geometric mean
فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
insert
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserting
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
approachable
[accessible to most people]
همخو
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
approachable
[accessible to most people]
هم مشرب
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
inserts
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
other than
[usually used in negative sentences]
<adv.>
به غیر از
[در جمله های منفی کاربرد دارد]
transversal
اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
approachable
[accessible to most people]
کمک کننده
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
augmentation
افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
do
این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
prepositional phrase
بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
cabling
نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
one for one
مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
recursive equations
معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
delivered duty paid
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
mathematical school
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
wording
جمله بندی کلمه بندی
rose motif
نگاره گل رز
[در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
rug condition
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com