Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
johnny	جوان ژیگولو و خوشگذران پاسبان
Other Matches
princock	جوان ژیگولو جوان جلف
princox	جوان ژیگولو جوان جلف
younker	نجیب زاده جوان جوان سلحشور
yonker	نجیب زاده جوان جوان سلحشور
cockscomb	ژیگولو
gigolo	ژیگولو
gigolos	ژیگولو
macaroni	ژیگولو
cockscombs	ژیگولو
swinger	خوشگذران
swinging <adj.>	خوشگذران
luxuriating	خوشگذران
luxuriate	خوشگذران
revelrous	خوشگذران
rackety	خوشگذران
voluptuary	خوشگذران
luxuriated	خوشگذران
luxuriates	خوشگذران
sybarite	عیاش خوشگذران
pleasurer	ادم خوشگذران
sportful	تفریحی خوشگذران
custodier	پاسبان
policeman	پاسبان
custos	پاسبان
cops	پاسبان
policemen	پاسبان
polices	پاسبان
policed	پاسبان
gendarme	پاسبان
police	پاسبان
gendarmes	پاسبان
cop	پاسبان
peon	پاسبان
robert	پاسبان
bobbies	پاسبان
bobby	پاسبان
constable	پاسبان
police officer	پاسبان
police officers	پاسبان
constables	پاسبان
watch man	پاسبان مراقب
watchdogs	سگ پاسبان نگهبان
sepoy	پاسبان محلی
sbirro	پاسبان ایتالیایی
game keep	پاسبان شکار
death watch	پاسبان مرده
coast guardsman	پاسبان دریاکنار
castle ward	پاسبان دژیاقلعه
the policeman watched him	پاسبان اورامیپائید
night watch	پاسبان شب گزمه
hayward	پاسبان حصارهاوپرچین ها
picket guard	پاسبان اردوگاه
watchdog	سگ پاسبان نگهبان
nightsticks	باتوم پاسبان
guard	پاسبان مستحفظ
guarding	پاسبان مستحفظ
guards	پاسبان مستحفظ
nightstick	باتوم پاسبان
truncheon	چوب پاسبان
truncheons	چوب پاسبان
A posse of police officers and soldiers	یک دسته از پاسبان و سرباز
filth [British E]	پاسبان [اصطلاح روزمره]
rozzer [British E]	پاسبان [اصطلاح روزمره]
cop	پاسبان [اصطلاح روزمره]
doberman pinscher	سگ پاسبان المانی متوسط الجثه
pig [American E]	پاسبان [اصطلاح تحقیر آمیز]
The Watchmans sleep is the thiefs lantern . <proverb>	چراغ دزد خواب پاسبان است .
death watch	پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
cerberus	سگ سه سری که پاسبان دوزخ بوده مستحفظ
billies	چوبدستی باطوم یاچوب قانون پاسبان یار
billy	چوبدستی باطوم یاچوب قانون پاسبان یار
copper [police officer]	پاسبان [اغلب تحقیر آمیز] [اصطلاح عامیانه]
hesperides	نام حوریهای دریایی که پاسبان باغ سیبهای زربودند
cordons	یک عده پاسبان یانظامی که درفواصل معین محلی رااحاطه کنند خط قرنطینه
cordon	یک عده پاسبان یانظامی که درفواصل معین محلی رااحاطه کنند خط قرنطینه
adolescent	جوان
adolescents	جوان
juvenescent	نو جوان
yoth	جوان
young persons	جوان
callan	جوان
callant	جوان
beardless	جوان
lass	زن جوان
fry	جوان
youth	جوان
youths	جوان
lasses	زن جوان
younger	جوان
fries	جوان
young	جوان
dell	زن جوان
dells	زن جوان
frying	جوان
moll	زن جوان
molls	زن جوان
youthful	جوان باطراوت
swain	جوان روستایی
trull	دختر جوان
playboy	جوان عیاش
yong lion	شیر جوان
floozy	زن جوان بوالهوس
snot	جوان گستاخ
immature soil	خاک جوان
playboy	جوان دخترباز
playboys	جوان عیاش
playboys	جوان دخترباز
punk	جوان ولگرد
peachick	جوان خودفروش
punks	جوان ولگرد
lionet	شیر جوان
juvenescent	تازه جوان
insenescible	همیشه جوان
ephebophilia	جوان خواهی
young population	جمعیت جوان
gigolos	جوان جلف
boyo	پسربچه جوان
youngish	نسبتا جوان
puss	دخترک زن جوان
to die young	جوان مردن
rejuvenation	جوان سازی
beau	جوان شیک
youngish	جوان وار
gigolo	جوان جلف
juvenescent	جوان شونده
young smith	اسمیت جوان
nag	اسب جوان
nags	اسب جوان
young and old	پیر و جوان
nagged	اسب جوان
skipjack	جوان ژیگولووخود نما
yoth	شخص جوان جوانمرد
cora	[سر ستونی در شکل زن جوان]
rejuveoize	دوباره جوان کردن
[be] no chicken	دیگر جوان نبودن
young turk	افسر جوان افراطی
to wear one's years well	خوب ماندن جوان
rejuveoize	دوباره جوان شدن
hooligans	جوان اوباش صفت
hooligan	جوان اوباش صفت
rejuvenesce	دوباره جوان شدن
agerasia	پیر جوان نما
rejuvenation	دوباره جوان سازی
rejuvenates	دوباره جوان کردن
rejuvenating	دوباره جوان کردن
rejuvenated	دوباره جوان کردن
fillies	دختر شوخ و جوان
youths	شباب شخص جوان
sow	ماده خوک جوان
rejuvenate	دوباره جوان کردن
sows	ماده خوک جوان
juvenescence	حالت جوان شدن
sowed	ماده خوک جوان
youth	شباب شخص جوان
filly	دختر شوخ و جوان
yuppies	جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
yuppie	جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
She doesnt like that young man.	از آن جوان خوشش نمی آید
spring chicken <idiom>	شخص جوان (بصورت منفی)
kitty	دختر جوان زن سبک و جلف
chaperone	همراه دختران جوان رفتن
He is not young anymore.	او [مرد] دیگر جوان ن [یست] .
chaperone	نگهبان یاملازم خانمهای جوان
macaroni	ماکارونی جوان خارج رفته
You are 5 years younger than me.	شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
chaperones	نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperones	همراه دختران جوان رفتن
chaperon	نگهبان یاملازم خانمهای جوان
junker	جوان نجیب زاده المانی
kitties	دختر جوان زن سبک و جلف
sweetbread	تیموس حیوانات جوان دنبلان
sylphid	زن جوان وزیبا وباریک اندام
maid	دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
gill flirt	زن جوان سبک وهرزه دخترول
chaperons	همراه دختران جوان رفتن
chaperon	همراه دختران جوان رفتن
narcissus	جوان رعنایی که عاشق تصویرخودشد
cocotte	زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
maids	دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
chaperons	نگهبان یاملازم خانمهای جوان
fuzz	ریش تازه جوان کرکی شدن
oaks	مسابقه مادیانهای اصیل جوان در انگلستان
chaperone	شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperones	شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
have an old head on young shoulders <idiom>	جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
chaperon	شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
YWCA	مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
chaperons	شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
greensick	مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
YWCAs	مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
hidden momentum of population growth	به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
You cannot put old heads on young shoulders . <proverb>	سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
an unlicked cub	جوان زمخت- ادم نتراشیده ونخراشیده
adonic	جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
hope chest	جعبهای که زن جوان جهیزیه والبسه خود را در ان میگذارد
interplant	کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
passanger	شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
duenna	زن سالمندی که مراقب دختران وزنان جوان است
adonis	جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
reformatory schools	کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com