English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
intercepting ditch جوی کوهی ابروی بالای کند
Other Matches
beetle brow ابروی پرمو
channeled ابروی پهن
channel ابروی پهن
channels ابروی پهن
channelled ابروی پهن
channeling ابروی پهن
overhead clearance حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
quartz در کوهی الماس کوهی
to save ones face ابروی خودراحفظ کردن صورت خودرابسیلی سرخ نگاه داشتن
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pop برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
zinjanthropus شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
ibex بز کوهی
gazelle بز کوهی
gazelles بز کوهی
orological کوهی
horse radish ترب کوهی
musmon میش کوهی
miuntain flax پنبه کوهی
moufflon قوچ کوهی
mouflon قوچ کوهی
rock dove کبوتر کوهی
mountain pine کاج کوهی
musmon قوچ کوهی
reedbuck بز کوهی افریقایی
quartziferous دارای در کوهی
orohippus اسب کوهی
origanum پونه کوهی
meadowsweet اسپیره کوهی
ladys smock تره کوهی
cuckoo flower تره کوهی
chive پیاز کوهی
cardamine تره کوهی
bugleweed گندنای کوهی
brambling سهره کوهی
bellflower لاله کوهی
asbestus پنبه کوهی
amiantus پنبهء کوهی
amianthus پنبهء کوهی
airplane turn اسکی کوهی
gazelles اهوی کوهی
gazelle اهوی کوهی
dewberry یکجورتوت کوهی
koodoo بز کوهی خط دار
intercepting ditch نهر کوهی
deer اهوی کوهی
highlander پشت کوهی
hare bell سنبل کوهی
colluvial دامنه کوهی
rock cork پنبه کوهی
earth flax پنبه کوهی
dittany اویشن کوهی
dittany پونه کوهی
abiston پنبه کوهی
bear's garlic والک کوهی
bear leek والک کوهی
wood garlic والک کوهی
broad-leaved garlic والک کوهی
oregano پونه کوهی
wild garlic والک کوهی
transmontane فرا کوهی
rowen سمان کوهی
transmountain فرا کوهی
uphill christie پیچ کوهی
rowan سمان کوهی
valerian سنبل کوهی
asbestos پنبه کوهی
row an سماق کوهی
silicifoeous دارای در کوهی
quartz بلور کوهی
rock wool پشم کوهی
buckrams والک کوهی
ramsons والک کوهی
submontane دامنهای کوهی
rock pigeon کبوتر کوهی
rupicolous شبیه خروس کوهی
wormwood افسنطین برنجاسف کوهی
rupicoline شبیه خروس کوهی
asbestos cement سیمان پنبه کوهی
ground hog موش خرمای کوهی
he has cut no ice کوهی نکنده است
foin دله یاسمور کوهی
eland گاو کوهی افریقایی
mountain ash [rowan ] درخت سمان کوهی
marmot موش خرمای کوهی
To make a mountain out of a mole - hI'll . ازکاهی کوهی ساختن
nylghau بز کوهی بزرگ درهند
wild rue سداب کوهی اسپند
rowanberry میوه سماق کوهی
mountain cork یکجور پنبه کوهی
hyrax نوعی خرگوش کوهی
rosemary اکلیل کوهی رزماری
inyala یکجور بز کوهی در افریقای جنوبی
porcupine جوجه تیغی خارپشت کوهی
There is a mountain of difficulties . کوهی از مشکلات وجود دارد
woodchuck موش خرمای کوهی امریکا
porcupines جوجه تیغی خارپشت کوهی
bighorn نوعی گوسفند کوهی امریکایی
foot hill تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
catamount ادم پس کوهی و وحشی صفت
cantarellus نوعی قارچ کوهی خوراکی
witch hazel نارون کوهی گورجین اغاجی
catamountain ادم پس کوهی و وحشی صفت
gemsbuck بز یااهوی کوهی بزرگ افریقای جنوبی
izard یکجور شوکا یا بز کوهی درکوههای پیرنه
chives پیاز کوهی schoenoprasum Allium از خانوادهی سوسن
limpets جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
limpet جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
gemsbok بزیا اهوی کوهی بزرگ افریقای جنوبی
goat antelope نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
stem turn پیچ موازی با گام برداشتن اسکی کوهی یا درهای
parnassian نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
addax یکنوع بز کوهی که رنگ روشن دارد و در افریقاو سیبری دیده میشود
over بالای
upped بالای
upping بالای
outreach بالای سر
atop of بالای
atop of در بالای
at the top of در بالای
over- بالای سر
above بالای سر
above بالای
over بالای سر
up بالای
over- بالای
overhead در بالای سر
oer بالای
overhead بالای سر
into the bargain بالای ان
pressure above the atmosphere فشار بالای جو
overhead forehand فورهند از بالای سر
uptown بالای شهر
overhead stroke ضربه از بالای سر
knap بالای تپه
fanlights پنجره بالای در
plunging fire اتش بالای سر
mantel board در بالای بخاری
overhead backhand بک هند از بالای سر
mean high water اب بالای میانگین
fanlight پنجره بالای در
crow's nest بالای بلندی
over the horizon بالای افق
over the horizon از بالای افق
oer بالای سر روی سر
overhead cover حفاظ بالای سر
roof tree کش بالای شیروانی
up the street بالای خیابان
in بالای روی
above the earth بالای زمین
crown بالای هرچیزی
rooftop بالای بام
rooftops بالای بام
crowns بالای هرچیزی
run over <idiom> حرکت از بالای
on بالای در باره
in- بالای روی
ridge pole کش بالای شیروانی
It passed over my head. از بالای سرم رد شد
ridge tree کش بالای شیروانی
upstream بالای رودخانه
ridge piece کش بالای شیروانی
aloft در بالای زمین
fan light پنجره بالای در
intercepting ditch ابرو بالای خاکبرداری
referees داور بالای والیبال
high rate of interest نرخ بالای بهره
chimney-head [بالای دودکش کوره ای]
referee داور بالای والیبال
refereeing داور بالای والیبال
head water بالای رودخانه بالارود
refereed داور بالای والیبال
pulpit بالای منبر رفتن
truck کلاهک بالای دکل
overwrite بالای محلی نوشتن
overhead pass پاس با دو دست از بالای سر
superlunary واقع بر بالای ماه
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
tree house خانه بالای درخت
on station پروازهواپیما بالای هدف
rain water head طشتک بالای ناودان
pulpits بالای منبر رفتن
trucks کلاهک بالای دکل
trucking کلاهک بالای دکل
trucked کلاهک بالای دکل
spike over the block ابشار از بالای دفاع
penthouse اطاقک بالای بام
exoatmosphere ترکش اتمی بالای جو
aboveground در بالای سطح زمین
aloft سطوح بالا در بالای
flews قسمت اویخته لب بالای سگ
headlines در بالای صفحه ریسمان
penthouses اطاقک بالای بام
bartizan کنگره بالای برج
aerospace projection operations بالای منطقه عملیات
bed moulding گچبری بالای کتیبه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com