English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
guarantor جیرو کننده
guarantors جیرو کننده
Other Matches
giro جیرو
giros جیرو
guaranteed جیرو کردن
guarantees جیرو کردن
guarantee جیرو کردن
endorsement فهر نویسی جیرو
endorsements فهر نویسی جیرو
countersigned امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersigning امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersign امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersigns امضای ثانوی بر روی سند جیرو
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
endorses فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorsed فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorsing فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorse فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
solver حل کننده
squelcher له کننده
refutative رد کننده
refutatory رد کننده
refuser رد کننده
fillets پر کننده
bandwidth یچ کننده
prater پچ پچ کننده
prattfall پچ پچ کننده
trackers پی کننده
benders خم کننده
tracker پی کننده
fillet پر کننده
renunciant کننده
renunciant رد کننده
repudiationist رد کننده
bender خم کننده
filleting پر کننده
filleted پر کننده
syncopator غش کننده
puffer پف کننده
ear-splitting کر کننده
noncommittal رد کننده
attacking تک کننده
jaberer پچ پچ کننده
rebutter رد کننده
commulator یک سو کننده
crepitant خش خش کننده
skittish رم کننده
whisperer پچ پچ کننده
hoppers لی لی کننده
filler پر کننده
swooner غش کننده
spurner رد کننده
fluxing oil اب کننده
squasher له کننده
deletive حک کننده
solvents اب کننده
catterer پچ پچ کننده
surfy کف کننده
hopper لی لی کننده
deflective کج کننده
crusher له کننده
doer کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
bidder کننده
fillers پر کننده
fizzy کف کننده
percutient دق کننده
abjurer or abjuror کننده
bidders کننده
sensor حس کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
mitigative کم کننده
solvent اب کننده
mauler له کننده
mumbler من من کننده
thinner کم کننده
mitigatory کم کننده
attenuant اب کننده
doers کننده
inhibitor جلوگیری کننده
easing out line شاخه شل کننده
inseminator تلقیح کننده
dueler دوئل کننده
duelist دوئل کننده
inhibiter جلوگیری کننده
inoculator تلقیح کننده
duellist دوئل کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com