English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (11 milliseconds)
English Persian
martial law حکومت نظامی
martial rule حکومت نظامی
military government حکومت نظامی
the sabre حکومت نظامی
Search result with all words
aristocracies حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
aristocracy حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
curfew مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
curfews مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
martial law مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
declare martial اعلان حکومت نظامی
proclamation of martial law اعلان حکومت نظامی
martial rule تحت حکومت نظامی
military government حکومت نظامی فرمانداری نظامی
state of martial law حالت حکومت نظامی
stratocracy حکومت یا دولت نظامی
Other Matches
militarism روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
czarism حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
hagiarchy حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
technocracies حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracy حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
judge advocate دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
autocracy حکومت مطلق حکومت استبدادی
theocracy حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracies حکومت خدا حکومت روحانیون
maneuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
rank and file صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminals سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
civicism اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
home rule حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel چانل نظامی مجرای نظامی
army terminals باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
heptarchic دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
court martial محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
hand salute سلام نظامی دادن سلام نظامی
administration حکومت
administrations حکومت
gynocracy حکومت زن
governments حکومت
government حکومت
raj حکومت
dominion حکومت
gynarchy حکومت زن
federal government حکومت متحده
gynecocracy حکومت زنان
gynocracy حکومت زنان
governor's seat حکومت نشین
condominium حکومت مشترک
governorship حکومت حکمرانی
hagiocrasy حکومت مقدسان
gynaecocracy حکومت زنان
gerontocrasy حکومت پیران
governmentalist حکومت گرا
governmentalism حکومت گرایی
gynecocracy حکومت نسوان
gerontocracy حکومت سالخوردگان
enemy state حکومت دشمن
dyarchy حکومت دومجلسی
technocracy حکومت اربابان فن
governorship استانداری حکومت
dyarchy حکومت دوپادشاه
fair arbitration حکومت عدل
governable قابل حکومت
governance طرز حکومت
technocracies حکومت اربابان فن
condominiums حکومت مشترک
autocracy حکومت مطلق
misrules بد حکومت کردن
misruled بد حکومت کردن
misrule بد حکومت کردن
autarky حکومت استبدادی
caesarism حکومت امپراطوری
caesarism حکومت مطلقه
central government حکومت مرکزی
plutocracy حکومت دولتمندان
plutocracy حکومت توانگران
misruling بد حکومت کردن
police states حکومت پلیسی
police state حکومت پلیسی
autocracy حکومت مستقل
polities طرز حکومت
polity طرز حکومت
despotism حکومت مطلقه
monarchies حکومت سلطنتی
monarchy حکومت سلطنتی
plutocracy حکومت اغنیاء
plutocracies حکومت دولتمندان
governs حکومت کردن
governed حکومت کردن
govern حکومت کردن
democratic government حکومت ملی
despotic rule حکومت مطلقه
despotic rule حکومت استبدادی
rule حکومت کردن
rule حکومت سلطه
plutocracies حکومت توانگران
plutocracies حکومت اغنیاء
coalition government حکومت ائتلافی
constitutional government حکومت مشروطه
democracy حکومت ملی
constitutionalism حکومت مشروطه
democracies حکومت ملی
czarisme حکومت قیصری
czarisme حکومت تزاری
duumvirate حکومت دو نفری
puppet government حکومت پوشالی
prelacy حکومت روحانی
imperialism حکومت امپراتوری
presidential government حکومت جمهوری
plutocratic goverment حکومت دولتمندان
plutartchy حکومت دولتمندان
parliamentary government حکومت پارلمانی
stratocracy حکومت نظامیان
regime طرز حکومت
regimes طرز حکومت
rTgimes طرز حکومت
parliamentarism حکومت پارلمانی
regimen دسته حکومت
regimens دسته حکومت
fascism حکومت فاشیستی
nomocracy حکومت قانونی
reign حکومت حکمفرمایی
quirinal حکومت ایتالیا
seat of government مقر حکومت
under the seway of تحت حکومت
theonomy حکومت خدایی
thearchy حکومت خدایان
thalassocracy حکومت بر دریاها
sword law حکومت سرنیزه
sword law حکومت قلدری
statolatry حکومت پرستی
self goverment حکومت مستقل
self goverment حکومت بر نفس
reigned حکومت حکمفرمایی
reigns حکومت حکمفرمایی
hierocracy حکومت روحانیون
local government حکومت محلی
dictatorships حکومت استبدادی
home rule حکومت ملی
dictatorship حکومت استبدادی
autarchy حکومت استبدادی
tyranny حکومت ستمگرانه
mobocracy حکومت رجاله ها
aristocracy حکومت اشرافی
kakistocracy بدترین حکومت
home rule حکومت داخلی
theocracy حکومت مذهب
theocracies حکومت مذهب
tyranny حکومت استبدادی
mixed government حکومت مختلط
aristocracies حکومت اشرافی
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
tyrannises فالمانه حکومت کردن
tyrannises مستبدانه حکومت کردن
tyrannize فالمانه حکومت کردن
tyrannize مستبدانه حکومت کردن
tyrannising مستبدانه حکومت کردن
tyrannising فالمانه حکومت کردن
regime روش حکومت پرهیزغذایی
subject to the british rule تابع حکومت انگلیس
tyrannised فالمانه حکومت کردن
terrorization حکومت باتهدید وارعاب
tyrannised مستبدانه حکومت کردن
tyrannized فالمانه حکومت کردن
decentralised حکومت محلی دادن
decentralises حکومت محلی دادن
decentralising حکومت محلی دادن
decentralize حکومت محلی دادن
decentralizes حکومت محلی دادن
decentralizing حکومت محلی دادن
interregnum دوره حکومت موقتی
interregna دوره حکومت موقتی
interregnums دوره حکومت موقتی
tyrannized مستبدانه حکومت کردن
tyrannizes مستبدانه حکومت کردن
tyrannizes فالمانه حکومت کردن
tyrannizing مستبدانه حکومت کردن
tyrannizing فالمانه حکومت کردن
technocracy حکومت کارشناسان فنی
world federalist طرفدار حکومت جهانی
technocracies حکومت کارشناسان فنی
heptarchy حکومت هفت نفری
monarchy constitutional حکومت مشروطه سلطنتی
steered حکومت اداره کردن
steers حکومت اداره کردن
pentarchy حکومت پنج تنی
pentarchy اتحاد پنج حکومت
self-government حکومت بدست مردم
democracies حکومت قاطبه مردم
lese majeste خیانت علیه حکومت
khanate قلمرو حکومت خان
democracy حکومت قاطبه مردم
steer حکومت اداره کردن
lese majesty خیانت علیه حکومت
regimes روش حکومت پرهیزغذایی
monocracy حکومت مستقل یا انفرادی
mobocracy حکومت اجامر واوباش
democratism اصول حکومت ملی
domineer مستبدانه حکومت کردن
ochlocracy حکومت توده خلق
octarchy حکومت هشت تنی
mdiatize بدولت یا حکومت دیگرافزودن
mobocracy حکومت عوام الناس
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com