Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
burnt offering
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
burnt offerings
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
Other Matches
escharotic
سوزانده
encaustic
سوزانده شده
the sun had parched his skin
افتاب پوست تنش را سوزانده بود
incinerators
کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
incinerator
کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
as far as possible
تا انجا که میشد
he was ticklish
غلغلکش میشد
the big four
امریکا و ایتالیااطلاق میشد
big five
ایتالیا وژاپن اطلاق میشد
feeding storm
طوفانی که پیوسته برسختی ان افزوده میشد
temples
معبد
sacrarium
معبد
fane
معبد
meeting house
معبد
temple
معبد
shrine
معبد
shrines
معبد
price as natural ice
یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
psephism
حکمی که بموجب رای مجلس صادر میشد
camarin
معبد در کلیسا
jion
صدای معبد
torii
مدخل معبد
knight of the post
کسیکه معاشش ازگواهی دروغ دادن فراهم میشد
anticum
جرز جلوی معبد
torii
طاق مدخل معبد
nomothetes
کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
provisor
کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
mural crown
ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
delphian
ساکن معبد دلف یونان
flamen
کاهن معبد یکی ازخدایان
delphic
ساکن معبد دلف یونان
inshrine
در حکم مزاریا معبد بودن برای
parthenon
پارتنون معبد خدای اتنا در اتن
pantheons
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
pantheon
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
gorgon
یکی ازسه زنی که موهای سرشان مار بوده و هر کس بدانهانگاه میکردسنگ میشد
edible
خوراکی
chows
خوراکی
viands
خوراکی
meals
خوراکی
cates
خوراکی
comestible
خوراکی
chow
خوراکی
eating
خوراکی
meal
خوراکی
oyster
صدف خوراکی
strawberry
چلیک خوراکی
strawberries
چلیک خوراکی
green meat
گیاه خوراکی
articles of food
موادغذایی یا خوراکی
mussles
صدف خوراکی
trophic level
تراز خوراکی
oysters
صدف خوراکی
green vegetable
سبزی خوراکی
pinon
تخم خوراکی کاج
periwig
نوعی صدف خوراکی
morelle
قارچ مورکلای خوراکی
salmonberry
تمشک سرخ خوراکی
truffles
قارچ خوراکی دنبلان
larder
گنجه خوراک خوراکی
larders
گنجه خوراک خوراکی
truffle
قارچ خوراکی دنبلان
meadow mushroom
قارچ خوراکی معمولی
morel
قارچ مورکلای خوراکی
pinyon
تخم خوراکی کاج
potherb
سبزیهای معطر خوراکی
roughage
مواد خوراکی زبر
turbot
ماهی پهن خوراکی
champignon
نوعی قارچ خوراکی
sego
پیاز خوراکی زنبق
cero
نوعی ماهی خوراکی
gemma
نرم تن یا صدف گردکوچک خوراکی
cantarellus
نوعی قارچ کوهی خوراکی
root crops
محصولات دارای ریشههای خوراکی
porgee
ماهی خوراکی دندان دار
root crop
محصولات دارای ریشههای خوراکی
spat
: حلزون خوراکی خیلی کوچک
winkles
جابجا کردن حلزون خوراکی
winkle
جابجا کردن حلزون خوراکی
sockeye
ماهی خوراکی ریزشمال کلمبیا
porgy
ماهی خوراکی دندان دار
greenling
نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار
shell bean
لوبیایی که مغز ان خوراکی است
short order
خوراکی که زود مهیا میشود
snapping turtle
لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
geoduck
نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
To decay . To go bad .
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
giblet
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
terrapin
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
terrapins
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
whiting
ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
hasty pudding
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
shad
شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
white crappie
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
littleneck clam
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
timbale
خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
green turtle
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
beasts
حیوان
animal
حیوان
beast
حیوان
animals
حیوان
living creatuse
حیوان
zoophilic
حیوان دوست
frying
حیوان نوزاد
zoophilia
حیوان خواهی
whiffet
حیوان رشدنکرده
wildling
حیوان وحشی
zooparasite
حیوان انگل
zoolatry
حیوان پرستی
zooerasty
جماع با حیوان
zoophilous
حیوان دوست
zoophobia
حیوان هراسی
lost animal
حیوان ضاله
lost animal
حیوان گمشده
hilding
حیوان چموش
option of animals
خیار حیوان
zootheism
حیوان پرستی
zoophily
حیوان خواهی
slick ear
حیوان بی گوش
spinal animal
حیوان نخاعی
fry
حیوان نوزاد
brute
جانور حیوان
bestiality
جماع با حیوان
reptiles
حیوان خزنده
reptile
حیوان خزنده
brutes
جانور حیوان
brutes
حیوان صفت
brute
حیوان صفت
zoology
حیوان شناسی
boughs
شانه حیوان
bough
شانه حیوان
kittens
بچه حیوان
kitten
بچه حیوان
bestiality
حیوان صفتی
fries
حیوان نوزاد
mavericks
حیوان بیصاحب
maverick
حیوان بیصاحب
beastby
حیوان صفت
beast of burden
حیوان باربری
carnivorous
حیوان گوشتخوار
beastly
حیوان صفت
draft animal
حیوان بارکش
bipeds
حیوان دوپا
biped
حیوان دوپا
ectotherm
حیوان خونسرد
pack animal
حیوان باربر
animalization
تبدیل به حیوان
pack animals
حیوان باربر
petted
حیوان اهلی منزل
the fountain of life
چشمه حیوان یازندگی
slick ear
حیوان فاقدگوش خارجی
stag
کره اسب حیوان نر
varmint
حیوان یا پرنده شکارکننده
pets
حیوان اهلی منزل
animal glue
سریشم از انساج حیوان
holler
صدای مخصوص هر حیوان
zoomorphism
حیوان ریخت انگاری
hollered
صدای مخصوص هر حیوان
hollering
صدای مخصوص هر حیوان
yahoo
ادم حیوان صفت
zoopsia
توهم حیوان بینی
hollers
صدای مخصوص هر حیوان
pet
حیوان اهلی منزل
stags
کره اسب حیوان نر
acephalous
حیوان راستهء بی سران
brutal
حیوان صفت وحشی
brutalization
حیوان صفت نمودن
feral
حیوان شکاری وحشی
abalone
قسمی حیوان صدف
cade
حیوان دست اموز
pizzle
الت ذکور حیوان
imbrute
حیوان صفت کردن
housebroken
حیوان تربیت شده
bald animal or tree
درخت یا حیوان برهنه
animal distress calls
فریادهای درماندگی حیوان
armadillo
نوعی حیوان گورکن
armadillos
نوعی حیوان گورکن
acephalon
حیوان راستهء بی سران
flycatcher
حیوان مگس خوار
pitting corrosion
سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
acute preparation
حیوان کشی از روی ترحم
manus
دست حیوان قسمت انتهایی
hoofs
حیوان سم دار باسم زدن
rogue
حیوان عظیم الجثه سرکش
rogues
حیوان عظیم الجثه سرکش
brutalizing
وحشی یا حیوان صفت کردن
hoof
حیوان سم دار باسم زدن
innards
اعضای داخلی حیوان یاانسان
brutalizes
وحشی یا حیوان صفت کردن
zoological
وابسته به جانور شناسی حیوان
bunny
اسم حیوان دست اموز
brutalises
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize
وحشی یا حیوان صفت کردن
bunnies
اسم حیوان دست اموز
brutalized
وحشی یا حیوان صفت کردن
stature
ارتفاع طبیعی بدن حیوان
exoskeleton
پوشش محافظه خارجی حیوان
bestial
شبیه حیوان جانور خوی
brutalised
وحشی یا حیوان صفت کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com