English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
Search result with all words
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
Other Matches
corporeity خاصیت جسمی یامادی
wheatstone bridge مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
to turn out بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
radiolucency درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول
to strain at a gnat ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
corporal جسمی
carnal جسمی
corporeal جسمی
somatic جسمی
substantial جسمی
corporals جسمی
bodily pain جسمی
materials کلی جسمی
material کلی جسمی
superphysical ابر جسمی
so matic طبیعی جسمی
physically handicapped معلول جسمی
physical psychological جسمی- روانی
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
fameless مجهول
secrets سر مجهول
unknowns مجهول
secret سر مجهول
unbeknownst مجهول
unbeknown مجهول
unknown مجهول
witjout بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
of unknown identity مجهول الهویه
the passive voice فعل مجهول
unknown sample نمونه مجهول
unclear condition شرط مجهول
identity of unknown مجهول الهویه
roentgen ray اشعه مجهول
rontgen rays پرتو مجهول
the passive voive بنا مجهول
the passive voice بنای مجهول
fameless مجهول الهویه
x ray اشعه مجهول
of obscure birth مجهول النسب
xrays اشعه مجهول
the passive voive فعل مجهول
of unknown ownership مجهول المالک
ownership of unknown مجهول المالک
whaleback هر جسمی شبیه پشت بالن
embolic مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
transubstantiation تبدیل جسمی بجسم دیگر
somatotypic نوع جسم ساختمان جسمی
somatotype نوع جسم ساختمان جسمی
the colouring p of a substance ماده رنگ دهنده جسمی
property with unknown owner مال مجهول المالک
passiveness فعل درحالت مجهول
property of unknown ownership اموال مجهول المالک
fabulous افسانه وار مجهول
x radiation تشعشع اشعه مجهول
ignotum per igno tius توضیح مجهول با چیزمجهول تر
person of unknown indentity شخص مجهول الهویه
x ray therapy درمان با اشعه مجهول
incognito نا شناس مجهول الهویه
property of unknown ownership مال مجهول المالک
electrolysis تجزیه جسمی بوسیله جریان برق
heredity رسیدن خصوصیات جسمی وروحی بارث
roentgenoscopy معاینه بوسیله اشعه مجهول
deponont در فاهر مجهول و در باطن معلوم
radiogram عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
rontgenogram عکسی که با پرتو مجهول بردارند
allotrope جسمی که مستعدتبدیل بچند صورت یا ماده باشد
declination فاصله زاویهای تا جسمی روی کره سماوی
dispersoid پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
gyrostat التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
hemihydrate هیدرات جسمی که دارای نیم ملکول اب است
extravasate ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
ejected بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound عازم بیرون روانه بیرون
eject بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion بیرون اندازی بیرون امدگی
ejecting بیرون راندن بیرون انداختن
ejects بیرون راندن بیرون انداختن
participle وجه وصفی مجهول صفت مفعولی
encephalogram عکس برداری ازمغز با اشعه مجهول
participles وجه وصفی مجهول صفت مفعولی
roentgenize بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
roentgenoscope دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
tag جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
emulsioned تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioning تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsions تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
tags جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
catalysis اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
penance تحمل عذاب جسمی برای بخشوده شدن گناه
emulsion تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
roentgenography عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
roentgen واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
luminescence پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
penetrameter الت مخصوص سنجش درجه نفوذ اشعه مجهول
metamer جسمی که در ترکیب و سنگینی با جسم دیگر برابرولی درخواص شیمیایی است
roentgenogram عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
tomography فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
roentgenology شاخهای از پرتونگاری که با استفاده از اشعه مجهول امراض رامعالجه میکند
rontgen نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
antimatter جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
variable incidence جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
acetolysis تجزیهء جسمی در اثراضافه شدن جوهر سرکه حالت استیله و هیدرولیز پیداکردن در ان واحد
jet propulsion جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
variable pitch جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
anticathode قطب مثبت برق صفحهء پلاتین یا تنگستن دولولهء اشعهء مجهول
polymer جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
bow wave موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
quale خاصیت
affection خاصیت
reflectiveness خاصیت
propertyless بی خاصیت
property خاصیت
navigate خاصیت
navigates خاصیت
navigated خاصیت
virtue خاصیت
navigating خاصیت
virtues خاصیت
neer do well or well بی خاصیت
inefficacious بی خاصیت
the five predicables خاصیت
abnormality خاصیت غیرطبیعی
steeliness خاصیت فولادی
ductility خاصیت انگمی
recursivity خاصیت بازگشت
nutritiveness خاصیت غذایی
nature نوع خاصیت
mealiness خاصیت اردی
non skid quality خاصیت ضد لغزش
nutritiousness خاصیت غذائی
adhesive property خاصیت چسبندگی
the virtue of drugs خاصیت داروها
unmake از خاصیت انداختن
gauziness خاصیت گارسی
natures نوع خاصیت
fattiness خاصیت چربی
absorption property خاصیت جذب
milkiness خاصیت شیری
flakiness خاصیت فلسی
fluffiness خاصیت کرکی
quantification تعیین خاصیت
causality خاصیت سببی
powderiness خاصیت گردی
fungosity خاصیت قارچی
ductility خاصیت کش امدن
mechanicalness خاصیت مکانیکی
mealness خاصیت اردی
vitreosity خاصیت شیشهای
pitchiness خاصیت زفتی
extensive property خاصیت مقداری
glassiness خاصیت شیشهای
deactivate بی خاصیت کردن
magnetism خاصیت مغناطیسی
chemism خاصیت شیمیایی
impoverishing بی خاصیت کردن
anti knock property خاصیت ضدضربه
deactivating بی خاصیت کردن
astingency خاصیت قبض
deactivated بی خاصیت کردن
paramorphism خاصیت دگردیسی
deactivates بی خاصیت کردن
chalkiness خاصیت تباشیری
elasticity خاصیت فنری
sponginess خاصیت اسفنجی
carnosity خاصیت گوشتی
woodiness خاصیت چوبی
impoverishes بی خاصیت کردن
functions خاصیت وجودی
impoverish بی خاصیت کردن
silkiness خاصیت ابریشمی
impoverished بی خاصیت کردن
buoyancy خاصیت شناوری
alkalescence خاصیت قلیایی
function خاصیت وجودی
gumminess خاصیت صمغی
functioned خاصیت وجودی
abnormalities خاصیت غیرطبیعی
off one's hands بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
plasticity خاصیت شکل افرینی
erotization خاصیت شهوانی یافتن
vitality قدرت یا خاصیت حیاتی
prevenience خاصیت جلوگیری کننده
flexibility خاصیت خمش پذیری
sexed دارای خاصیت جنسی
springiness خاصیت فنری ارتجاع
pulpiness خاصیت خمیری یاگوشتی
sliminess خاصیت گلی یا لجنی
alkaline دارای خاصیت قلیایی
asexual فاقد خاصیت جنسی
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
geomagnetic خاصیت مغناطیسی زمین
agglomerative دارای خاصیت تراکم
low test دارای خاصیت فراری
diathermacy خاصیت هدایت گرما
diastatic دارای خاصیت جوهربزاق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com