English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
Other Matches
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
corporeity خاصیت جسمی یامادی
gyrostat التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
wheatstone bridge مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
to turn out بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
radiolucency درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول
to strain at a gnat ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
somatic جسمی
substantial جسمی
corporals جسمی
corporal جسمی
carnal جسمی
corporeal جسمی
bodily pain جسمی
superphysical ابر جسمی
so matic طبیعی جسمی
materials کلی جسمی
material کلی جسمی
physically handicapped معلول جسمی
physical psychological جسمی- روانی
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
secret سر مجهول
fameless مجهول
secrets سر مجهول
unknown مجهول
unbeknown مجهول
unbeknownst مجهول
unknowns مجهول
witjout بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
the passive voice فعل مجهول
identity of unknown مجهول الهویه
unclear condition شرط مجهول
the passive voive بنا مجهول
the passive voive فعل مجهول
unknown sample نمونه مجهول
x ray اشعه مجهول
xrays اشعه مجهول
fameless مجهول الهویه
ownership of unknown مجهول المالک
of obscure birth مجهول النسب
of unknown identity مجهول الهویه
of unknown ownership مجهول المالک
roentgen ray اشعه مجهول
rontgen rays پرتو مجهول
the passive voice بنای مجهول
somatotype نوع جسم ساختمان جسمی
transubstantiation تبدیل جسمی بجسم دیگر
whaleback هر جسمی شبیه پشت بالن
embolic مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
the colouring p of a substance ماده رنگ دهنده جسمی
somatotypic نوع جسم ساختمان جسمی
passiveness فعل درحالت مجهول
person of unknown indentity شخص مجهول الهویه
x radiation تشعشع اشعه مجهول
incognito نا شناس مجهول الهویه
property with unknown owner مال مجهول المالک
ignotum per igno tius توضیح مجهول با چیزمجهول تر
property of unknown ownership مال مجهول المالک
property of unknown ownership اموال مجهول المالک
x ray therapy درمان با اشعه مجهول
fabulous افسانه وار مجهول
electrolysis تجزیه جسمی بوسیله جریان برق
heredity رسیدن خصوصیات جسمی وروحی بارث
logical حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
roentgenoscopy معاینه بوسیله اشعه مجهول
radiogram عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
deponont در فاهر مجهول و در باطن معلوم
rontgenogram عکسی که با پرتو مجهول بردارند
allotrope جسمی که مستعدتبدیل بچند صورت یا ماده باشد
dispersoid پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
declination فاصله زاویهای تا جسمی روی کره سماوی
hemihydrate هیدرات جسمی که دارای نیم ملکول اب است
extravasate ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
ejects بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound عازم بیرون روانه بیرون
eject بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting بیرون راندن بیرون انداختن
ejected بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion بیرون اندازی بیرون امدگی
participles وجه وصفی مجهول صفت مفعولی
roentgenoscope دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
roentgenize بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
participle وجه وصفی مجهول صفت مفعولی
encephalogram عکس برداری ازمغز با اشعه مجهول
tags جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
catalysis اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
emulsioning تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsion تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
tag جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
emulsions تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
penance تحمل عذاب جسمی برای بخشوده شدن گناه
emulsioned تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
roentgen واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
roentgenography عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
luminescence پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
penetrameter الت مخصوص سنجش درجه نفوذ اشعه مجهول
metamer جسمی که در ترکیب و سنگینی با جسم دیگر برابرولی درخواص شیمیایی است
tomography فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
rontgen نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
roentgenology شاخهای از پرتونگاری که با استفاده از اشعه مجهول امراض رامعالجه میکند
roentgenogram عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
antimatter جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
variable incidence جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
dma UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
jet propulsion جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
variable pitch جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
acetolysis تجزیهء جسمی در اثراضافه شدن جوهر سرکه حالت استیله و هیدرولیز پیداکردن در ان واحد
anticathode قطب مثبت برق صفحهء پلاتین یا تنگستن دولولهء اشعهء مجهول
graphics پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
ToolTips برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
polymer جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
bow wave موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
quale خاصیت
navigate خاصیت
reflectiveness خاصیت
propertyless بی خاصیت
navigates خاصیت
navigated خاصیت
navigating خاصیت
property خاصیت
affection خاصیت
virtues خاصیت
virtue خاصیت
inefficacious بی خاصیت
the five predicables خاصیت
neer do well or well بی خاصیت
silkiness خاصیت ابریشمی
sponginess خاصیت اسفنجی
abnormalities خاصیت غیرطبیعی
ductility خاصیت کش امدن
abnormality خاصیت غیرطبیعی
recursivity خاصیت بازگشت
steeliness خاصیت فولادی
quantification تعیین خاصیت
flakiness خاصیت فلسی
fattiness خاصیت چربی
elasticity خاصیت فنری
magnetism خاصیت مغناطیسی
absorption property خاصیت جذب
buoyancy خاصیت شناوری
ductility خاصیت انگمی
chemism خاصیت شیمیایی
chalkiness خاصیت تباشیری
adhesive property خاصیت چسبندگی
carnosity خاصیت گوشتی
alkalescence خاصیت قلیایی
function خاصیت وجودی
functioned خاصیت وجودی
functions خاصیت وجودی
fluffiness خاصیت کرکی
fungosity خاصیت قارچی
powderiness خاصیت گردی
pitchiness خاصیت زفتی
nature نوع خاصیت
natures نوع خاصیت
causality خاصیت سببی
paramorphism خاصیت دگردیسی
mealness خاصیت اردی
nutritiveness خاصیت غذایی
nutritiousness خاصیت غذائی
non skid quality خاصیت ضد لغزش
milkiness خاصیت شیری
mechanicalness خاصیت مکانیکی
mealiness خاصیت اردی
gumminess خاصیت صمغی
glassiness خاصیت شیشهای
gauziness خاصیت گارسی
anti knock property خاصیت ضدضربه
the virtue of drugs خاصیت داروها
deactivating بی خاصیت کردن
impoverish بی خاصیت کردن
impoverished بی خاصیت کردن
impoverishes بی خاصیت کردن
extensive property خاصیت مقداری
impoverishing بی خاصیت کردن
deactivate بی خاصیت کردن
deactivated بی خاصیت کردن
deactivates بی خاصیت کردن
astingency خاصیت قبض
vitreosity خاصیت شیشهای
unmake از خاصیت انداختن
woodiness خاصیت چوبی
off one's hands بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
erotization خاصیت شهوانی یافتن
ductility خاصیت فتیله شدن
illusion of space القاء خاصیت فضایی
asexual فاقد خاصیت جنسی
isogametic دارای خاصیت هم گامیتی
isogamous دارای خاصیت هم گامیتی
osmosis خاصیت نفوذ وحلول
vitality قدرت یا خاصیت حیاتی
flexibility خاصیت خمش پذیری
inductionless بدون خاصیت القائی
prevenience خاصیت جلوگیری کننده
elater خاصیت انبساط و گسترش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com