English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (9 milliseconds)
English Persian
flakiness خاصیت فلسی
Other Matches
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
flaky فلسی
squamous فلسی
nummulite صدف فلسی
achor بثورات فلسی پوست سر
squamation پوشش فلسی شکل حیوانات
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
property خاصیت
affection خاصیت
neer do well or well بی خاصیت
inefficacious بی خاصیت
navigate خاصیت
navigated خاصیت
navigates خاصیت
navigating خاصیت
propertyless بی خاصیت
virtue خاصیت
the five predicables خاصیت
reflectiveness خاصیت
virtues خاصیت
quale خاصیت
fungosity خاصیت قارچی
mealiness خاصیت اردی
fattiness خاصیت چربی
unmake از خاصیت انداختن
ductility خاصیت کش امدن
ductility خاصیت انگمی
alkalescence خاصیت قلیایی
anti knock property خاصیت ضدضربه
powderiness خاصیت گردی
astingency خاصیت قبض
extensive property خاصیت مقداری
carnosity خاصیت گوشتی
chalkiness خاصیت تباشیری
fluffiness خاصیت کرکی
chemism خاصیت شیمیایی
gauziness خاصیت گارسی
glassiness خاصیت شیشهای
recursivity خاصیت بازگشت
silkiness خاصیت ابریشمی
pitchiness خاصیت زفتی
paramorphism خاصیت دگردیسی
nutritiveness خاصیت غذایی
nutritiousness خاصیت غذائی
vitreosity خاصیت شیشهای
non skid quality خاصیت ضد لغزش
sponginess خاصیت اسفنجی
milkiness خاصیت شیری
mechanicalness خاصیت مکانیکی
mealness خاصیت اردی
steeliness خاصیت فولادی
gumminess خاصیت صمغی
the virtue of drugs خاصیت داروها
woodiness خاصیت چوبی
quantification تعیین خاصیت
adhesive property خاصیت چسبندگی
abnormality خاصیت غیرطبیعی
absorption property خاصیت جذب
deactivating بی خاصیت کردن
impoverished بی خاصیت کردن
impoverishes بی خاصیت کردن
impoverishing بی خاصیت کردن
deactivate بی خاصیت کردن
deactivated بی خاصیت کردن
causality خاصیت سببی
deactivates بی خاصیت کردن
function خاصیت وجودی
abnormalities خاصیت غیرطبیعی
nature نوع خاصیت
buoyancy خاصیت شناوری
elasticity خاصیت فنری
natures نوع خاصیت
magnetism خاصیت مغناطیسی
functions خاصیت وجودی
impoverish بی خاصیت کردن
functioned خاصیت وجودی
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
springiness خاصیت فنری ارتجاع
curative دارای خاصیت درمانی
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
geomagnetic خاصیت مغناطیسی زمین
flexibility خاصیت خمش پذیری
inductionless بدون خاصیت القائی
prevenience خاصیت جلوگیری کننده
pulpiness خاصیت خمیری یاگوشتی
sexed دارای خاصیت جنسی
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
sliminess خاصیت گلی یا لجنی
low test دارای خاصیت فراری
isogamous دارای خاصیت هم گامیتی
isogametic دارای خاصیت هم گامیتی
plasticity خاصیت شکل افرینی
gamic دارای خاصیت جنسی
vitality قدرت یا خاصیت حیاتی
agglomerative دارای خاصیت تراکم
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
soak up <idiom> خاصیت جنب کردنداشتن
corporeity خاصیت جسمی یامادی
corkiness خاصیت چوب پنبهای
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
acid base behavior خاصیت اسیدی- بازی
capillarity خاصیت موئی مویسانی
acid base catalysis خاصیت اسیدی- بازی
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
antidotal دارای خاصیت پادزهری
alkalescent دارای خاصیت قلیایی
diastatic دارای خاصیت جوهربزاق
erotization خاصیت شهوانی یافتن
tonus خاصیت انقباض عضله
malleability خاصیت چکش خواری
illusion of space القاء خاصیت فضایی
osmosis خاصیت نفوذ وحلول
elater خاصیت انبساط و گسترش
ductility خاصیت لوله شدن
ductility خاصیت فتیله شدن
asexual فاقد خاصیت جنسی
diathermacy خاصیت هدایت گرما
alkaline دارای خاصیت قلیایی
acoustic vases [ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
quale شیی دارای خاصیت هوشیاری
adhesion of fibers خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
sourness is the p of vinegar ترشی خاصیت سرکه است
distributive law خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
distributive rule خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
distributive law خاصیت پخش پذیری [ریاضی]
absorbency خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
nervous nellie ادم محافظه کار و بی خاصیت
absorbent دارای خاصیت جذب درکش
absorbant دارای خاصیت جذب درکش
male sterile گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی
demagnetize خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
paramorphous دارای خاصیت تغییر یابی
actescence نمایش شیر خاصیت شیری
de energize از بین بردن خاصیت مغناطیسی
indiscerptibility خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
persalt نمک دارای خاصیت اسیدی
amphoteric دارای خاصیت اسید و قلیا
active material موادی که خاصیت تجزیه دارند
ethereality خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
hot forming property خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
acids سرکه مانند دارای خاصیت اسید
acid سرکه مانند دارای خاصیت اسید
electromagnetism خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
balmiest دارای خاصیت مرهم خنک کننده
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
basicity خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
balmier دارای خاصیت مرهم خنک کننده
objectify خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
balmy دارای خاصیت مرهم خنک کننده
capillarity خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
iceland spar کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
incendivity خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
prepositional phrase بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
pitchstone یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
electro magnet اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
electromagnet اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flakiness خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
cold working شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
vitalistic خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
vitalist خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
torso تاب گشت خاصیت تاب گشت
torsos تاب گشت خاصیت تاب گشت
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com