Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
acalephe
خانواده گزنه دریایی
Other Matches
urticaceous
وابسته به خانواده گزنه
acaleph
گزنه دریایی
albatross
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
albatrosses
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
he nettled himself
دست یا تنش را گزنه زد دست یا تنش را از گزنه ازرده شد
rule the roost
<idiom>
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
seabee
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
male nettle
گزنه نر
hackberry
گزنه ها
nettle
گزنه
nettles
گزنه
urtica
تیره گزنه
nettle
گزنه
[گیاه شناسی]
urtica
گزنه
[گیاه شناسی]
stinging nettle
گزنه
[گیاه شناسی]
nettles
بوسیله گزنه گزیده شدن
nettle
انواع گزنه تیغی گزنده
nettles
انواع گزنه تیغی گزنده
nettle
بوسیله گزنه گزیده شدن
midshipman
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
running lights
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
pilot chart
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
oceanography
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kite
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kites
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officer
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officers
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea cucumber
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea power
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
terns
پرستوک دریایی چلچله دریایی
tern
پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
marines
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
light lists
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
maritime
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
rear commodore
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy commodore
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
ilk
خانواده
household
خانواده
gens
خانواده
menage
خانواده
wife
خانواده
households
خانواده
clans
خانواده
clan
خانواده
families
خانواده
family
خانواده
crash locator beacon
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
patronymic family
خانواده پدرنامی
citrus
خانواده مرکبات
clannishness
خانواده پرستی
goodman
بزرگ خانواده
patriarchate
ریاست خانواده
zinnia
خانواده گل اهاری
circuit family
خانواده مداری
schizogenic family
خانواده اسکیزوفرنی زا
batrachia
خانواده غوکان
arachnida
خانواده کارتنه
family structure
ساخت خانواده
actinide series
خانواده اکتینیدها
bring home the bacon
<idiom>
نانآور خانواده
home visit
بازدید خانواده
subfamily
خانواده فرعی
accipitres
خانواده لاشخوران
royalties
از خانواده سلطنتی
royalty
از خانواده سلطنتی
crustacean
خانواده خرچنگ
crustaceans
خانواده خرچنگ
family planning
تنظیم خانواده
apiaceae
خانواده چتریان
crustaceous
خانواده خرچنگ
family therapy
خانواده درمانی
cruciferae
خانواده چلیپاییان
sheik
رئیس خانواده
paterfamilias
سالار خانواده
paterfamilias
بزرگ خانواده
familial
مربوط به خانواده
strips
موسس خانواده
family of computers
خانواده کامپیوترها
family law
حقوق خانواده
culex
خانواده پشه
culicidae
خانواده پشه
crustacea
خانواده خرچنگ
ecomania
بیزاری از خانواده
extended family
خانواده گسترده
family budget
بودجه خانواده
family expenditure
هزینه خانواده
patriarchs
رئیس خانواده
patriarch
رئیس خانواده
consanguine family
خانواده هم خون
turnicidae
خانواده بلدرچین
computer family
خانواده کامپیوتر
turnix
خانواده بلدرچین
type font
خانواده حروف
clansman
عضو خانواده
font family
خانواده فونت
horseflesh
خانواده اسب
to maintain one's family
خانواده خود را
nuclear family
خانواده هستهای
the girls
دخترهای یک خانواده
broken homes
خانواده گسیخته
conjugal family
خانواده زن و شوهری
broken home
خانواده گسیخته
penates
خدایان خانواده
gas family
خانواده گاز
mustelidea
خانواده سمور
motorola 000 family
خانواده موتورولا
matronymic family
خانواده مادرنامی
sheikh
رئیس خانواده
lanthanide series
خانواده لانتانیدها
member of a family
عضو خانواده
nations
خانواده طایفه
nation
خانواده طایفه
nuclear families
خانواده هستهای
family doctor
پزشک خانواده
family doctors
پزشک خانواده
matriarch
رئیسه خانواده
matriarchs
رئیسه خانواده
sheiks
رئیس خانواده
sheikhs
رئیس خانواده
to return to the fold
[family]
به خانواده خود برگشتن
family men
مرد خانواده - دوست
born in the purpule
عضو خانواده سلطنتی
mangroves
خانواده شاه پسند
family man
مرد خانواده - دوست
mangrove
خانواده شاه پسند
salicaceous
وابسته به خانواده بید
cycas
گیاه از خانواده سیکاس
patriarchs
رئیس خانواده یا طایفه
canine
وابسته به خانواده سگ سگ مانند
family planning programs
برنامههای تنظیم خانواده
lobelia
خانواده گیاهان لوبلیا
family size
تعداد افراد خانواده
pyralidid
خانواده بزرگی ازپروانه ها
ganoidei
خانواده سگ ماهی مینافلسان
patriarch
رئیس خانواده یا طایفه
wear the pants in a family
<idiom>
رئیس خانواده بودن
royalty
اعضای خانواده سلطنتی
acarina
خانواده کرم جرب
lady beetle
سوسک خانواده Coccinellidae
family planning
برنامه ریزی خانواده
He left his family in Europe .
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
materfamilas
مادر خانواده کدبانو
cetaceous
وابسته به خانواده بال
lady bird
سوسک خانواده Coccinellidae
viverrine
خانواده گربه زباد
nabid
خانواده کک و ساس و حشرات
nabidae
خانواده کک و ساس و حشرات
napoleonic
وابسته به خانواده ناپلئون
saltbush
خانواده گیاهان قازایاغی
royalties
اعضای خانواده سلطنتی
apiaceous
وابسته به خانواده چتریان
clannishly
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
crocodilian
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
gadoid
وابسته به خانواده ماهی روغن
pteridophyte
گیاهان اوندی خانواده سرخس
to provide for one's family
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
santalaceous
وابسته به تیره یا خانواده صندل
styloipodium
ته خامه گیاهان خانواده هویج
pteridophyta
گیاهان اوندی خانواده سرخس
tudor
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
plantagenet
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
leguminous
وابسته به خانواده پروانه اسایان
convolvulaceous
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
A curse has been laid on the family .
خانواده لعنت شده یی است
habit family hierarchy
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
feverweed
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
cimex
سرخک خانواده ساس وسرخک
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
vestal
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
koala
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koalas
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
ferula
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
مادر بزرگمان مرد خانواده است
maccabees
خانواده میهن پرستان مکابی یهود
Generosity runs in the family.
سخاوت دراین خانواده ارثی است
gasteropod
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
aaron's beard
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com