English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English Persian
cullet خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
Other Matches
boasted : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasts : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
eye glass شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
fibre optics لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
future promissory زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
glare صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glares صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
stepper چیزی که برای پله بکار می رود
boring tubes لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
polyonymy بکار بردن چند نام برای یک چیز
applied برای هدف معین بکار رفته کاربسته
bathometer دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
pulsatilla شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
white line خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
software mointor برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
wisha برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
polyonging بکار بردن چند نام برای یک چیز
it is of no use to us بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
blacktop موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
fucus رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
object computer OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
fibre optics لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
balbriggan یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
listerine یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
excipient مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
flag stones تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
aquaplane قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
gasogene مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
inoculum مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
muller سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
check sum جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
stop bath ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
serinette ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
buff stick بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
poetaster is pejorative word شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
laniard طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
wet blanket پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wetting مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
windlass ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlasses ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
roller bandage نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
gibberish اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
wet blankets پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
nixie tube یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
court plume پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
slandered درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slander درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slanders درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
addition رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
dry pack مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
calliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
nundinal letter حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
power house building ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
bock یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
chucks جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chuck جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
caliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
hundreds and thousands یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
dipsticks میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipstick میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
winching پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
gluteus یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
splint نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
z 0 یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
additions رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
winch پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
law calf پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
leno یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
monochord الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
langridge اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
land plaster صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
junk ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
jeweller's putty گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
putty powder گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
vibrator منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
prunella پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
vibrators منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
vegetable oil روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
dribbles خرده خرده پیش بردن
dribble خرده خرده پیش بردن
dribbled خرده خرده پیش بردن
dribbling خرده خرده پیش بردن
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
revenue cutter کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
linstock چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
strobe سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
framebuffer یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
gabion سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
yoke قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
diptych دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
gpss زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
opalite ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
collator ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
algol یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
hyphens برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
head load control روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
reflexes یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflex یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
scripsit بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
antihistamine موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
amalgams الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
compressor bleed air هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
carbon seal وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
amalgam الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
stair stepping روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
differential spoilers اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
shed stick چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
jute کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
pl/m زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
zone bits بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
paduasoy پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند
ebcdic کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
sipped خرده خرده نوشی
sips خرده خرده نوشی
sipping خرده خرده نوشی
sip خرده خرده نوشی
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
res ipsa loquitur این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
aluminum wool رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
gig ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
dictatorship of proletariat اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
amorphous شیشهای
vitric شیشهای
hyaloid شیشهای
vitreous شیشهای
glass rule خط کش شیشهای
glassy شیشهای
galssy شیشهای
glazing شیشهای
vitriform شیشهای
solar house گلخانه شیشهای
glass vessels فروف شیشهای
glass tube لوله شیشهای
glassiness خاصیت شیشهای
vitreus state حالت شیشهای
glazing coat روکش شیشهای
louvred دریاپنجرهچوبی-شیشهای
marbles گلوله شیشهای
shellac لاک شیشهای
semivitrified نیم شیشهای
the vitreoud humour ابگونه شیشهای
blindworm مار شیشهای
semivitrified نیمه شیشهای
slow worm مار شیشهای
glass الت شیشهای
hyaloid membrane شامهء شیشهای
marble گلوله شیشهای
gamma transition تبدیل شیشهای
glass bulb حباب شیشهای
glass jaw ارواره شیشهای
galss transition تبدیل شیشهای
glass eye چشم شیشهای
glassy transition تبدیل شیشهای
vitreosity خاصیت شیشهای
glassy state حالت شیشهای
glass electrode الکترود شیشهای
glass rod میله شیشهای
glasy trainsition temperature دمای تبدیل شیشهای
gamma transition temperature دمای تبدیل شیشهای
t.g دمای تبدیل شیشهای
hyalitis اماس رطوبت شیشهای
glass type tube لامپ الکترونی شیشهای
vitreous enamel coating روکش لعاب شیشهای
glass transition temperature دمای تبدیل شیشهای
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
intravitreous واقع در درون رطوبت شیشهای
pseudoscope شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com