Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (8 milliseconds)
English	Persian
smalto	خرده شیشه رنگین روی اجرموزاییک
Other Matches
glass dust	خرده شیشه
splinters	تراشه خرده شیشه
flinders	خرده شیشه وامثال ان
splintering	تراشه خرده شیشه
splinter	تراشه خرده شیشه
splintered	تراشه خرده شیشه
junk	اهن پاره خرده شیشه
boast	: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasted	: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasts	: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
tessellation	مفروش سازی با اجرموزاییک
rainbow border	حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
dribble	خرده خرده پیش بردن
dribbled	خرده خرده پیش بردن
dribbles	خرده خرده پیش بردن
dribbling	خرده خرده پیش بردن
ink bottle	شیشه مرکب شیشه جوهر
plate glass	شیشه سنگ شیشه تختهای
glassman	تاجر شیشه شیشه ساز
flatbed	وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
chromaticity	رنگین
chromosome	رنگین تن
chromosomes	رنگین تن
colored	رنگین
coloured	رنگین
chrom	رنگین حسی
iridescent	رنگین کمانی
colored smelling	رنگین بویی
chromatism	رنگین شنوی
sunbow	رنگین کمان
rainbow	رنگین کمان
irises	رنگین کمان
rainbows	رنگین کمان
iris	رنگین کمان
colored hearing	رنگین شنوی
fogbow	رنگین کمان حاصل از مه
iridescence	نمایش رنگین کمان
iridescency	نمایش رنگین کمان
face	سطح رنگین هدف
faces	سطح رنگین هدف
chromatopsia	رنگین بینی مرضی
sip	خرده خرده نوشی
sipped	خرده خرده نوشی
sips	خرده خرده نوشی
sipping	خرده خرده نوشی
What is good enough for others should be good enough for you.	خونت که از بقیه رنگین تر نیست
rainbows	قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
rainbow	قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
vitrify	بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
lighted	هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
lightest	هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
light	هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
glass wool	پشم یا براده شیشه پشم شیشه
Hanbel	[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
splintering	خرده
glimmer	خرده
glimmered	خرده
fragmental chip	خرده
whit	خرده
glimmers	خرده
debris	خرده
fragments	خرده
small	خرده
smaller	خرده
smallest	خرده
fragment	خرده
fragmenting	خرده
subs	خرده
sub	خرده
shreds	خرده
dribblet	خرده
shredding	خرده
splinters	خرده
fritters	خرده
splintered	خرده
particles	خرده
splinter	خرده
bittock	خرده
whole	بی خرده
particle	خرده
bits	خرده
bit	خرده
fritter	خرده
shred	خرده
shredded	خرده
fractions	خرده
fraction	خرده
weeny	خرده
jotted	خرده
jots	خرده
tittle	خرده
jot	خرده
weeniest	خرده
vestiges	خرده
snippy	خرده
snippel	خرده
vestige	خرده
round	بی خرده
vestigial	خرده
nip	خرده
roundest	بی خرده
weenier	خرده
nipped	خرده
nips	خرده
haet	خرده
weensy	خرده
wight	خرده
trash ice	خرده یخ
crumbs	خرده
grain	خرده
crumb	خرده
water glass	اب شیشه
plate	شیشه
plates	شیشه
glass blower	شیشه گر
glassblower	شیشه گر
bottles	شیشه
bottle	شیشه
glazier	شیشه بر
panes	شیشه
glazier	شیشه گر
pane	شیشه
glass cutter	شیشه بر
glass	شیشه
Chad	خرده کاغذ
cavilled	خرده گیری
smallholders	خرده مالک
retail	خرده فروشی
smallholder	خرده مالک
gritted	خرده سنگ
fripperies	خرده ریز
frippery	خرده ریز
chips	خرده چوب
cavil	خرده گیری
caviled	خرده گیری
caviling	خرده گیری
cavils	خرده گیری
chip	خرده چوب
groat	ذره خرده
reseller	خرده فروش
faultfinder	خرده گیر
excelsior	خرده نجاری
dumping stone	خرده سنگ
crystallite	خرده کریستال
criticalness	خرده گیری
retail dealer	خرده فروش
retail dealing	خرده فروشی
retail sales	خرده فروشی
queen of heaven	خرده سیاره
foot bone	خرده استخوان پا
planetoidal	خرده سیارهای
goodman	خرده مالک
he was a little too p	یک خرده تندرفت
hucksterer	خرده فروش
knoit	تغ تغ خرده گیری
micro wave	خرده موج
miniature system	خرده نظام
mote	نقطه خرده
pick at	خرده گرفتن بر
gimcrackery	خرده ریز
gaudery	خرده ریزها
retail trade	خرده فروشی
micrometer caliper	خرده سنج
tinker's damn	خرده ریز
to a on or upon	خرده گرفتن بر
animadvert	خرده گرفتن
abrasive grit	خرده فلزات
subgroups	خرده گروه
subgroup	خرده گروه
to sell by retail	خرده فروختن
trumpery	خرده ریز
gritting	خرده سنگ
grit	خرده سنگ
tinker's dam	خرده ریز
sugroup	خرده گروه
subtest	خرده ازمون
spall	خرده ریز
chat wood	خرده هیزم
chadless	بی خرده کاغذ
censoriousness	خرده گیری
caviler	خرده گیر
carper	خرده گیر
broken stone	خرده سنگ
suborder	خرده راسته
substation	خرده ایستگاه
yeomanry	خرده مالکین
subculture	خرده فرهنگ
niggles	خرده گرفتن
nagging	خرده گیری
shard	خرده ریز
shards	خرده ریز
towns	خرده شهر
retailers	خرده فروش
niggled	خرده گرفتن
town	خرده شهر
subcultures	خرده فرهنگ
shivers	خرده سنگ
crumb	خرده نان
blindingly	خرده سنگپاشی
asteroid	خرده سیاره

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com