English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
summer draft خط ارتفاع بار تابستانی کشتی
Other Matches
aestival تابستانی ناخوشی تابستانی
drop height ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
barometric altimeter ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
descentheight ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
flare dud گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
terrain clearance حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
sextant altitude ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pressure altitude ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pile height ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
altitude separation اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
absolute altimeter ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
summer تابستانی
estival تابستانی
summers تابستانی
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
maximum ordinate حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
vacation camp [American E] پایگاه تابستانی
summer house خانه تابستانی
daylight saving time ساعت تابستانی
summer solstic انقلاب تابستانی
estival ناخوشی تابستانی
zucchini کدوی تابستانی
summer solstice انقلاب تابستانی
gazeboo عمارت تابستانی
summer school مدرسه تابستانی
summer schools مدرسه تابستانی
summer schools کلاس تابستانی
summer school کلاس تابستانی
aestivation رخوت تابستانی
summer pudding پودینگ تابستانی
kiosk خانه تابستانی دکه
cocozelle کدوی قلیانی تابستانی
summery شبیه تابستان تابستانی
kiosks خانه تابستانی دکه
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
dry skiing تمرینات تابستانی اسکی درسالن
summer draft سطح بار امن تابستانی
summer bed of a river بستر تابستانی رودخانه مسیل
ocant altitude ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
command altitude ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
gazebo عمارت تابستانی که چشم اندازخوبی داشته باشد
low altitude ارتفاع کم ارتفاع پست
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
low airburst ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
bombing height ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
exmeridian altitude ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
aestivate رخوت تابستانی داشتن تابستان را بحال رخوت گذراندن
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
height datum سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prow کشتی عرشه کشتی
prows کشتی عرشه کشتی
contour lines خط هم ارتفاع
heights ارتفاع
altitudes ارتفاع
low-rise کم ارتفاع
x height ارتفاع x
elevations ارتفاع
height ارتفاع
depths ارتفاع
depth ارتفاع
altitude ارتفاع
line height ارتفاع خط
elevation ارتفاع
low level در ارتفاع کم
sawed off کم ارتفاع
low کم ارتفاع کم
apothem ارتفاع
apparent celestiallatitude ارتفاع
attack altitude ارتفاع تک
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
rises ارتفاع پله
altitudes ارتفاع هواپیما
altimeter ارتفاع یاب
effective depth ارتفاع مفید
effective length of strut ارتفاع کمانش
drop altitude ارتفاع بارریزی
astro altitude ارتفاع نجومی
barometers ارتفاع سنج
altimeters ارتفاع سنج
rise ارتفاع پله
drop altitude ارتفاع پرش
altimeters ارتفاع یاب
altitude ارتفاع هواپیما
low altitude ارتفاع پایین
altimeter ارتفاع سنج
elevator gear گردونه در ارتفاع
total suction head ارتفاع کل مکشی
bankful ارتفاع لبریزی
vertical interval اختلاف ارتفاع
cam throw ارتفاع بادامک
cam throw ارتفاع منحنی
pressure head ارتفاع فشار
quadrat ارتفاع سنج
safe altitude ارتفاع امن
barometric ارتفاع سنجی
take a sight ارتفاع گرفتن
discharge head ارتفاع تخلیه
flypasts پرواز در ارتفاع کم
flypast پرواز در ارتفاع کم
height adjustment میزان ارتفاع
high jump پرش ارتفاع
flybys پرواز در ارتفاع کم
flange depth ارتفاع لبه
low cloud ابرهای کم ارتفاع
flyby پرواز در ارتفاع کم
superelevation ارتفاع زیاد
suction lift ارتفاع مکش
high altitude از ارتفاع زیاد
height of site ارتفاع ایستگاه
height of rise ارتفاع برجستگی
height of rise ارتفاع ابگیر
height of fill ارتفاع خاکریز
height of eye ارتفاع راصد
height of centers ارتفاع مرکز
head ارتفاع فشاری
hight of burst ارتفاع ترکش
ceiling ارتفاع ابر
ceilings ارتفاع ابر
humblest بدون ارتفاع
altitude sickness ناخوشی ارتفاع
height of site ارتفاع پایگاه
height overall ارتفاع ساختمان
high altitude ارتفاع زیاد
critical altitude ارتفاع بحرانی
critical height ارتفاع بحرانی
observed altitude ارتفاع حقیقی
cruising altitude ارتفاع پرواز
net head ارتفاع موثر
optimum height حداکثر ارتفاع
computed altitude ارتفاع محسوب
hypsometer ارتفاع پیما
hypsometer ارتفاع سنج
riser ارتفاع پله
optimum height ارتفاع مطلوب
height of burst ارتفاع ترکش
headroom ارتفاع ساختمان
percolation head ارتفاع نفوذ
bombing height ارتفاع بمباران
humble بدون ارتفاع
depth of abutting gap faces ارتفاع شکاف
depth of tooth ارتفاع دندانه
studding ارتفاع اتاق
barometer ارتفاع سنج
head pressure ارتفاع فشاری
height clearance ارتفاع مجاز
levels سطح ارتفاع
hauteur ارتفاع غرور
levelled سطح ارتفاع
absolute altitude ارتفاع مطلق
level سطح ارتفاع
leveled سطح ارتفاع
levelling ارتفاع یابی
jump altitude ارتفاع پرش
calculated altitude ارتفاع محاسبه شده
zenith distance فاصله ارتفاع نافر
calculated altitude ارتفاع تنظیم شده
barometric altimeter ارتفاع سنج فشاری
altitude datum ارتفاع از سطح دریا
altimeter setting تنظیم ارتفاع سنج
altitude separation حد سطوح مبنای ارتفاع
mean high water neaps متوسط ارتفاع اب دریا
mean range of the tide میانگین ارتفاع کشند
barometric altitude ارتفاع بارومتری هواپیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com