English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English Persian
intelligence summary خلاصه اطلاعاتی
Search result with all words
intelligence summary خلاصه وضعیت اطلاعاتی
summary areas مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
Other Matches
counterintelligence survey بررسی ضد اطلاعاتی تحقیقات ضد اطلاعاتی
epitomist شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
digest خلاصه کردن و شدن خلاصه
digested خلاصه کردن و شدن خلاصه
digesting خلاصه کردن و شدن خلاصه
digests خلاصه کردن و شدن خلاصه
area assessment ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
outlining خلاصه خلاصه کردن
outlines خلاصه خلاصه کردن
outlined خلاصه خلاصه کردن
outline خلاصه خلاصه کردن
bulletins نشریه اطلاعاتی
bulletin نشریه اطلاعاتی
data banks بانک اطلاعاتی
data bank بانک اطلاعاتی
information banks بانکهای اطلاعاتی
knowledge industries صنایع اطلاعاتی
knowledge work کار اطلاعاتی
information bits بیتهای اطلاعاتی
agent net شبکه اطلاعاتی
information networks شبکههای اطلاعاتی
agent عامل اطلاعاتی
agents عامل اطلاعاتی
intelligence annex پیوست اطلاعاتی
information service خدمت اطلاعاتی
information routing مسیریابی اطلاعاتی
intelligence cycle مدار اطلاعاتی
information service سرویس اطلاعاتی
information system سیستم اطلاعاتی
cumpuserve سرویس اطلاعاتی کامپیوتر
automated intelligence file پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
dual agent عامل اطلاعاتی دو جانبه
help desk میز کمک [اطلاعاتی]
periodic intelligence report گزارش نوبهای اطلاعاتی
double agents عامل اطلاعاتی دو جانبه
double agent عامل اطلاعاتی دو جانبه
on line information service سرویس اطلاعاتی مستقیم
in on <idiom> اطلاعاتی داشتن درمورد
helpdesk میز کمک [اطلاعاتی]
officers call نشریه اطلاعاتی مخصوص افسران
association in information systems انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
shannon اندازه محتوای اطلاعاتی یک ارسال
aisp انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
inside information اطلاعاتی که بمردمان بیرون داده میشود
irm Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager
have something on someone <idiom> اطلاعاتی درموردکار خطای شخص داشتن
shirt-tails اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
list چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
shirt-tail اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
the source خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
compuserve یکی از مهمترین سرویسهای اطلاعاتی line-on وابسته به آمریکا
ip شرکت یا کاربری که اطلاعاتی درباره استفاده سیستم ویدیویی است
cirvis دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
qube تسهیلات اطلاعاتی که قسمتی از یک سیستم پیشرفته کابل تلویزیونی است
reveals نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
status ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
status کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
headers پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
reveal نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
header پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
revealed نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
aspects کارتی که حاوی اطلاعاتی درباره متن ها در سیستم بازیابی اطلاعات است
masters اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
mastered اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
aspect کارتی که حاوی اطلاعاتی درباره متن ها در سیستم بازیابی اطلاعات است
status یک بیت در کلمه که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت و نتیجه یک عملیات است
provider شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
approved data سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
devices کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
providers شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
device کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
CDs وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CD وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
headers بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
header بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
Q Channel یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند
summary خلاصه
resumes خلاصه
resuming خلاصه
condensation خلاصه
summaries خلاصه
briefer خلاصه
compendium خلاصه
comprisal خلاصه
resume خلاصه
abridgment خلاصه
ens خلاصه
in a word خلاصه
in one word خلاصه
in one world خلاصه
resumed خلاصه
in fine خلاصه
in short خلاصه
synopsis خلاصه
surveys خلاصه
epitome خلاصه
curt <adj.> خلاصه
short خلاصه
shorter خلاصه
shortest خلاصه
fleeting <adj.> خلاصه
roundups خلاصه
short <adj.> خلاصه
abstracts :خلاصه
extraction خلاصه
surveyed خلاصه
survey خلاصه
abstracting :خلاصه
abstract :خلاصه
brief description خلاصه
roundup خلاصه
succinct <adj.> خلاصه
scantling خلاصه
quintes sence خلاصه
upshot خلاصه
synopses خلاصه
briefest خلاصه
concise <adj.> خلاصه
brief خلاصه
briefed خلاصه
to sum up خلاصه اینکه
curtly <adv.> بصورت خلاصه
sketched خلاصه ملخص
sketched شرح خلاصه
sketch شرح خلاصه
compendiously <adv.> بصورت خلاصه
briefly <adv.> بطور خلاصه
compendiously <adv.> بطور خلاصه
curtly <adv.> بطور خلاصه
briefly بطور خلاصه
sketches شرح خلاصه
sketches خلاصه ملخص
briefly <adv.> بصورت خلاصه
pemican اطلاعات خلاصه
prospectus خلاصه اگهی
prospectuses خلاصه اگهی
compressible خلاصه شدنی
extracted خلاصه زبده
condensate خلاصه شده
synoptic خلاصه اجمال
synopsize خلاصه کردن
digester خلاصه کننده
summation مقامی خلاصه
summary card کارت خلاصه
summarization خلاصه سازی
to sum up بطور خلاصه
precis خلاصه نوشتن
precipitousness work خلاصه سازی
precipitousness work خلاصه نویسی
wrap up گزارش خلاصه
compend خلاصه زبده
syllabus خلاصه مفید
syllabuses خلاصه مفید
concept خلاصه خط مشی
concepts خلاصه خط مشی
condensed خلاصه شده
abridged خلاصه شده
abridgement خلاصه مجمل
abstracter خلاصه کننده
in a word <idiom> به طور خلاصه
apercu خلاصه مختصر
all in all <idiom> به طور خلاصه
briefly speaking بطور خلاصه
pemmican اطلاعات خلاصه
sketch خلاصه ملخص
tabloid خلاصه شده
abstracting خلاصه کردن
outlining خلاصه پیرامون
outlining نقشه خلاصه
foreshorten خلاصه کردن
foreshortened خلاصه کردن
foreshortens خلاصه کردن
condense خلاصه کردن
outlines خلاصه پیرامون
condenses خلاصه کردن
outlines نقشه خلاصه
condensing خلاصه کردن
outlined خلاصه پیرامون
outlined نقشه خلاصه
summarised خلاصه کردن
summarises خلاصه کردن
summarising خلاصه کردن
summarily بطور خلاصه
abstract خلاصه کردن
sums خلاصه نمودن
tabloids خلاصه شده
minute خلاصه مذاکرات
transaction خلاصه مذاکرات
schemata خلاصه نمودار
extract زبده خلاصه
extract خلاصه زبده
extracted زبده خلاصه
schema خلاصه نمودار
extracting زبده خلاصه
minutes خلاصه مذاکرات
extracting خلاصه زبده
abstracts خلاصه کردن
extracts زبده خلاصه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com