English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
English Persian
option of animals خیار حیوان
Other Matches
right of rescission خیار
cucumbers خیار
option خیار
cucumber خیار
options خیار
option of conditions خیار شرط
option of condition خیار شرط
option of deception خیار غبن
make option جعل خیار
option of defect خیار عیب
option of loss خیار غبن
option of trickery خیار تدلیس
option of inspection خیار رویت
expire of option انقضاء خیار
option of fraud خیار تدلیس
gherkin خیار ریز
gherkins خیار ریز
pickler خیار ترشی
option of meeting place خیار مجلس
expire of option انقضاء مدت خیار
option of unfulfilled conditions خیار تخلف شرط
call option خرید به شرط خیار
incorrect خیار تخلف وصف
option of incorrect description خیار تخلف وصف
option of contract invalid in part خیار تبعیض صفقه
option of sales unfulfilled in part خیار تبعض صفقه
option of delayed payment of the price خیار تاخیر ثمن
pepo کدو و خیار ومانند انها
Pickles are often eaten as a relish . خیار شور درا اغلب بعنوان مزه می خورند
buyer's option to duble خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
seller's option to duble خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
duble option خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
put option خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
put in more عمل یا بیع خیاری که در ان خیار فسخ در صورت تنزل ارزش پول پیش بینی شده باشد
beast حیوان
living creatuse حیوان
beasts حیوان
animal حیوان
animals حیوان
brutes حیوان صفت
brute جانور حیوان
brute حیوان صفت
ectotherm حیوان خونسرد
zoology حیوان شناسی
spinal animal حیوان نخاعی
boughs شانه حیوان
bough شانه حیوان
kittens بچه حیوان
brutes جانور حیوان
reptile حیوان خزنده
hilding حیوان چموش
lost animal حیوان ضاله
lost animal حیوان گمشده
beastby حیوان صفت
beast of burden حیوان باربری
animalization تبدیل به حیوان
slick ear حیوان بی گوش
reptiles حیوان خزنده
kitten بچه حیوان
beastly حیوان صفت
pack animal حیوان باربر
pack animals حیوان باربر
zoophily حیوان خواهی
draft animal حیوان بارکش
zooparasite حیوان انگل
zoophilia حیوان خواهی
zoophilic حیوان دوست
maverick حیوان بیصاحب
mavericks حیوان بیصاحب
zootheism حیوان پرستی
bestiality جماع با حیوان
bestiality حیوان صفتی
zoophilous حیوان دوست
zoophobia حیوان هراسی
zoolatry حیوان پرستی
carnivorous حیوان گوشتخوار
fry حیوان نوزاد
biped حیوان دوپا
bipeds حیوان دوپا
frying حیوان نوزاد
fries حیوان نوزاد
zooerasty جماع با حیوان
whiffet حیوان رشدنکرده
wildling حیوان وحشی
armadillos نوعی حیوان گورکن
pizzle الت ذکور حیوان
zoopsia توهم حیوان بینی
housebroken حیوان تربیت شده
imbrute حیوان صفت کردن
animal glue سریشم از انساج حیوان
flycatcher حیوان مگس خوار
holler صدای مخصوص هر حیوان
acephalon حیوان راستهء بی سران
abalone قسمی حیوان صدف
slick ear حیوان فاقدگوش خارجی
yahoo ادم حیوان صفت
brutal حیوان صفت وحشی
the fountain of life چشمه حیوان یازندگی
stag کره اسب حیوان نر
feral حیوان شکاری وحشی
stags کره اسب حیوان نر
varmint حیوان یا پرنده شکارکننده
acephalous حیوان راستهء بی سران
zoomorphism حیوان ریخت انگاری
armadillo نوعی حیوان گورکن
hollered صدای مخصوص هر حیوان
hollering صدای مخصوص هر حیوان
hollers صدای مخصوص هر حیوان
cade حیوان دست اموز
pet حیوان اهلی منزل
pets حیوان اهلی منزل
brutalization حیوان صفت نمودن
petted حیوان اهلی منزل
bald animal or tree درخت یا حیوان برهنه
animal distress calls فریادهای درماندگی حیوان
whelp بچه هرنوع حیوان گوشتخوار
vitals اعضای اصلی بدن حیوان
innards اعضای داخلی حیوان یاانسان
stature ارتفاع طبیعی بدن حیوان
hoofs حیوان سم دار باسم زدن
brutalizing وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizes وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalized وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalises وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalised وحشی یا حیوان صفت کردن
hoof حیوان سم دار باسم زدن
sucker حیوان یا عضویا الت مکنده
bestial شبیه حیوان جانور خوی
rogue حیوان عظیم الجثه سرکش
manus دست حیوان قسمت انتهایی
bunnies اسم حیوان دست اموز
exoskeleton پوشش محافظه خارجی حیوان
endoskeleton استخوان بندی درونی حیوان
bunny اسم حیوان دست اموز
suckers حیوان یا عضویا الت مکنده
bunny rabbit اسم حیوان دست اموز
bunny rabbits اسم حیوان دست اموز
rogues حیوان عظیم الجثه سرکش
acute preparation حیوان کشی از روی ترحم
zoological وابسته به جانور شناسی حیوان
bird motif نقش پرنده در قالی حیوان دار
zoon هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
zoos :پیشوند بمعنی حیوان- جانورو متحرک
burnt offering حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
burnt offerings حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
pick up a trail/scent <idiom> تشخیص جای پای انسان یا حیوان
zoo :پیشوند بمعنی حیوان- جانورو متحرک
foreleg پای جلو حیوان دست چارپایان
autotomy انفصال خودبخوددست یا پا یا عضو حیوان ازبدن
ecesis قراردادن حیوان یا گیاهی درمحل دیگری
vibrissa سبیل وموی اطراف دهان حیوان
forelegs پای جلو حیوان دست چارپایان
animalist مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
breeding ground جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
breeding grounds جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
beards هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
teamster راننده یک جفت حیوان یا دستگاه اسب ودرشکه
beard هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
snails وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
to live like animals [in a place] مانند حیوان زندگی کردن [اصطلاح تحقیر کننده ]
linebreeding پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
snail وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
beak-head [آذینی از مجموعه سر حیوان، پرنده یا انسان یا منقاری رو به پایین]
centaur حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
centaurs حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
chuck جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
spoon طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
horse design نقش اسب [در اغلب طرح های شکارگاهی از این حیوان استفاده می شود.]
spoons طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
arabesque منبت کاری [تزئین شده با شاخه ها، برگ ها و میوه ها یا صورتک های انسان و حیوان]
deep motif نگاره گوزن و غزال [که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
animal design طرح حیواندار [شکل حیوان در فرش های حیواندار و گل باغی]
wool sorting دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
brutify وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
zooid شبه جانور شبه حیوان
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
pictorial rug قالیچه های تصویری [قالیچه های پرتره] [در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com