English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English Persian
stentorian خیلی بلند
fortissimo خیلی بلند
Search result with all words
The waves were mountain - high . موجها با ندازه یک کوه بودند ( خیلی بلند )
Be quiet, will you! ساکت باش! [صدایت خیلی بلند است]
to blast something با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
Other Matches
she has a well poised head وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner <idiom> گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns <idiom> موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
microfilms فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
sottovoce صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
rattling خیلی تند خیلی خوب
ponderous خیلی سنگین خیلی کودن
emergency خیلی خیلی فوری
emergencies خیلی خیلی فوری
jim dandy ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
routh خیلی
very little خیلی کم
to a large extent خیلی
villainous خیلی بد
not a few خیلی ها
very خیلی
ten خیلی
dammit خیلی
highly خیلی
dumpiness خیلی
copious خیلی
far and away خیلی
damn خیلی
in large quantities خیلی خیلی
for long خیلی
abysmal <adj.> خیلی بد
many خیلی
grandiose بلند
loudspeaker بلند گو
loftily بلند
longs بلند
taller بلند
tallest بلند
tall قد بلند
tall بلند
tallest قد بلند
skyscrapers بلند
skyscraper بلند
willowy بلند
aloud بلند
loudly بلند
taller قد بلند
high (1 9 to 36) بلند
legged پا بلند
high grown بلند قد
megaphone بلند گو
megaphones بلند گو
eminent بلند
fortes بلند
forte بلند
highfalutin بلند
vociferous بلند
uplands بلند
lengthwise بلند
loud speaker بلند گو
mouth filling بلند
amplifier بلند گو
amplifiers بلند گو
towering بلند
pointer خط کش بلند
pointers خط کش بلند
soaring بلند
talll قد بلند
talll بلند
eton collan بلند
rumbustious بلند
upland بلند
high بلند
long بلند
highs بلند
long- بلند
longed بلند
longer بلند
highest بلند
longest بلند
frequently <adv.> خیلی از اوقات
iam in bad خیلی محتاجم
oft [archaic, literary] <adv.> خیلی از اوقات
faraway خیلی دور
on any number of occasions <adv.> خیلی از اوقات
many people خیلی اشخاص
many persons خیلی اشخاص
whopping خیلی بزرگ
many people خیلی از مردم
lower most خیلی پست تر
lots خیلی زیاد
a lot of times <adv.> خیلی از اوقات
immensurable خیلی قدیم
in no time خیلی زود
it is very easily done خیلی به اسانی
many times <adv.> خیلی از اوقات
level best خیلی خوب
often <adv.> خیلی از اوقات
lily white خیلی سفید
level best خیلی عالی
much was said خیلی حرفهازده شد
I spoke my mind. من خیلی رک گفتم.
immediate خیلی فوری
superabundant خیلی زیاد
sappy خیلی احساساتی
senseful خیلی حساس
much worse خیلی بدتر
skinless خیلی حساس
span new خیلی تازه
subminiature خیلی کوچک
superrabundant خیلی زیاد
rotundily چاقی خیلی
ritzy خیلی شیک
of vital importance خیلی ضروری
oftentimes خیلی اوقات
overstrung خیلی حساس
decrepit خیلی پیر
pianissmo خیلی نرم
pixilated خیلی حساس
precisian خیلی دقیق
primely خیلی خوب
raff خیلی زیاد
swith خیلی عظیم
hand in glove خیلی نزدیک
To take with a pinch of salt. خیلی جدی نگرفتن
glorious خیلی خوب
confidential خیلی محرمانه
Neanderthal خیلی کهنه
extreme خیلی زیاد
pluperfect خیلی عالی
(go over with a) fine-toothed comb <idiom> خیلی بادقت
well خیلی خوب
wells خیلی خوب
jolly بذله گو خیلی
very good خیلی خوب
oodles خیلی زیاد
goody-goody خیلی خوب
nifty خیلی خوب
niftiest خیلی خوب
niftier خیلی خوب
seldom خیلی کم ندرتا
raucous خیلی نامرتب
whackings خیلی بزرگ
whacking خیلی بزرگ
goody goody خیلی خوب
goody-goodies خیلی خوب
precise خیلی دقیق
pitch black خیلی سیاه
pitch-black خیلی سیاه
corking خیلی زیبا
frequently خیلی اوقات
dead slow خیلی اهسته
costs and arm and a leg <idiom> خیلی گرونه
far and away خیلی دور
far off خیلی دور
regularly [often] <adv.> خیلی از اوقات
giantess زن خیلی قدبلند
hand and glove خیلی صمیمی
hand and glove خیلی نزدیک
quaint خیلی فریف
by leaps and bounds خیلی تند
benedicite خیلی خوب
piping hot خیلی داغ
precipitating خیلی سریع
precipitates خیلی سریع
precipitated خیلی سریع
precipitate خیلی سریع
far زیاد خیلی
as good as خیلی خوب
as stiff as a poker خیلی خشک
at most خیلی باشد
before you can say knife خیلی زود
hand in glove خیلی صمیمی
high خیلی بزرگ
cool <adj.> خیلی خوب
(as) old as the hills <idiom> خیلی قدیمی
really sick خیلی محشر
skin and bones <idiom> خیلی لاغر
(a) snap <idiom> خیلی ساده
tickled pink <idiom> خیلی شادوخوشحال
highs خیلی بزرگ
Many thanks! خیلی ممنون!
She is very pretentious. خیلی ادعادارد
number one خیلی خوب
to pieces <idiom> خیلی زیاده
get up the nerve <idiom> خیلی شلوغ
awesome <adj.> خیلی خوب
flying high <idiom> خیلی شادوشنگول
He is a loose card . خیلی ول است
I had an awful time . به من خیلی بد گذشت
often خیلی اوقات
sick [British E] <adj.> خیلی خوب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com