Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English
Persian
petitioner
دادخواست دهنده
petitioners
دادخواست دهنده
Search result with all words
suitor
دادخواست دهنده عارض
suitors
دادخواست دهنده عارض
libelant
دادخواست دهنده خواهان
libellant
دادخواست دهنده خواهان
Other Matches
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
suited
دادخواست
petitioned
دادخواست
suits
دادخواست
claiming
دادخواست
claim
دادخواست
bills
دادخواست
petitions
دادخواست
claims
دادخواست
petitioning
دادخواست
suit
دادخواست
petitioners
دادخواست
petitioner
دادخواست
claimed
دادخواست
pleas
دادخواست
plea
دادخواست
petition
دادخواست
bill
دادخواست
to go to law
دادخواست دادن
bars
رد کردن دادخواست
submission of a claim
تسلیم دادخواست
declaration
اعلامیه دادخواست
declarations
اعلامیه دادخواست
bar
رد کردن دادخواست
suits
دادخواست عرضحال
suit
دادخواست عرضحال
sue
دادخواست دادن
suited
دادخواست عرضحال
legal suit
دادخواست قانونی
implead
دادخواست دادن
sued
دادخواست دادن
sues
دادخواست دادن
suing
دادخواست دادن
origin writ
دادخواست بدوی
plaint
شکوائیه دادخواست عرضحال
petitions
شکایت کردن دادخواست
petitioned
شکایت کردن دادخواست
petition
شکایت کردن دادخواست
petitioning
شکایت کردن دادخواست
plaints
شکوائیه دادخواست عرضحال
claiming
دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claim
دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claimed
دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claims
دادخواست ادعانامه ادعا کردن
particulars
دادخواست خواهان و لایحه جوابیه خوانده
main motion
[at a party conference etc.]
دادخواست اصلی
[در همایش حزبی و غیره]
replication
جواب خواهان به دادخواست مدعی در دعوی
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
demurrer
ایراد میکند که ادله ابرازی برای اقامه دعوی کافی نیست و بالنتیجه خود را به پاسخگویی دادخواست ملزم نمیداند
to sue for damages
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
petitions
عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
petitioned
عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
petitioning
عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
petition
عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
joggers
هل دهنده
shover
هل دهنده
giver
دهنده
irriguous
اب دهنده
transferor
دهنده
donar
دهنده
jogger
هل دهنده
pusher
هل دهنده
trimestr
رخ دهنده
pushers
هل دهنده
donors
دهنده
donor
دهنده
commanding
فرمان دهنده
expositor
توضیح دهنده
elucidator
توضیح دهنده
eleemosynary
صدقه دهنده
electron donor
دهنده الکترون
lenders
وام دهنده
lenders
قرض دهنده
drill master
مشق دهنده
emancipator
رهایی دهنده
sedated
تسکین دهنده
voters
رای دهنده
drawer of a bill of exchange
برات دهنده
voter
رای دهنده
drawers
حواله دهنده
drawers
برات دهنده
drawer
حواله دهنده
sedate
تسکین دهنده
drawer
برات دهنده
adjudicators
فتوی دهنده
adjudicator
فتوی دهنده
torturer
شکنجه دهنده
sedating
تسکین دهنده
sedates
تسکین دهنده
torturers
شکنجه دهنده
discriminator
تمیز دهنده
lender
وام دهنده
flowerer
گیاه گل دهنده
formatter
شکل دهنده
frondescent
برگ دهنده
fumigator
بخور دهنده
functor
انجام دهنده
gagger
فریب دهنده
healers
شفا دهنده
grantor
انتقال دهنده
hurter
ازار دهنده
healer
التیام دهنده
healer
شفا دهنده
salvers
التیام دهنده
salvers
شفا دهنده
impelent
سوق دهنده
impellent
سوق دهنده
extenuative
تخفیف دهنده
extenuating
تخفیف دهنده
healers
التیام دهنده
endorser
حواله دهنده
epicritic
تمیز دهنده
erosive
سایش دهنده
erosive
فرسایش دهنده
evangelic
مژده دهنده
examinee
امتحان دهنده
exhalant
بیرون دهنده
exhalent
بیرون دهنده
shocking
تکان دهنده
exhibitioner
نمایش دهنده
exhibitive
جلوه دهنده
expander
بسط دهنده
explicator
توضیح دهنده
extender
بسط دهنده
lender
قرض دهنده
salver
التیام دهنده
dimissory
رخصت دهنده
adjurer
قسم دهنده
antalgic
تسکین دهنده
appealer
استیناف دهنده
appellant
استیناف دهنده
assentient
موافقت دهنده
assigner
حواله دهنده
assignor
حواله دهنده
assimilatory
شباهت دهنده
abluent
شستشو دهنده
assuror
اطمینان دهنده
bailer
اجاره دهنده
pushers
فشار دهنده
bailor
اجاره دهنده
demonstrative
شرح دهنده
baiter
طعمه دهنده
annoyer
ازار دهنده
amusive
تفریح دهنده
ampliative
بسط دهنده
adjurer
سوگند دهنده
adapter
تطبیق دهنده
aerator
هوا دهنده
alienator
انتقال دهنده
alienor
انتقال دهنده
alimental
غذا دهنده
alimentative
غذا دهنده
alleviator
تخفیف دهنده
allocator
تخصیص دهنده
almsman
صدقه دهنده
adapter
وفق دهنده
altertive
تغییر دهنده
achiever
انجام دهنده
ameliorator
بهبود دهنده
accomplisher
انجام دهنده
briber
رشوه دهنده
bulbiferous
پیاز دهنده
changer
تغییر دهنده
decker
ارایش دهنده
decreer
حکم دهنده
delegant
حواله دهنده
deliverer
تحویل دهنده
deluder
فریب دهنده
lurer
فریب دهنده
demulcent
ت سکین دهنده
restorers
اعاده دهنده
restorer
اعاده دهنده
comforters
تسلی دهنده
deponont
شهادت دهنده
comforter
تسلی دهنده
depreciative
تنزل دهنده
racing
مسابقه دهنده
depreciator
تنزل دهنده
assurer
اطمینان دهنده
decker
زینت دهنده
deceiver
فریب دهنده
permissive
اجازه دهنده
coadjutant
یاری دهنده
communicator
پیام دهنده
evangelical
مژده دهنده
compensative
پاداش دهنده
complier
انجام دهنده
concentative
تمرکز دهنده
conciliator
اشتی دهنده
placater
اشتی دهنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com