Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
periphrastic
دارای الفاظ زائد
Other Matches
pleonastic
دارای سخن زائد
hypercatalectic
دارای هجای زائد
hypermetric
دارای سبب زائد
folderol
زائد ریشه یاحاشیه زائد
words
الفاظ
paraphrase
بازی با الفاظ
paraphrases
بازی با الفاظ
paraphrased
بازی با الفاظ
paraphrasing
بازی با الفاظ
wordsman
نقاد الفاظ
periphrase
با الفاظ زائداداکردن
paraphrases
تغییر الفاظ یالفظی پیام
paraphrased
تغییر الفاظ یالفظی پیام
paraphrasing
تغییر الفاظ یالفظی پیام
purism
افراط در استعمال صحیح الفاظ
paraphrase
تغییر الفاظ یالفظی پیام
words of limitation
الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
words in contracts should
الفاظ عقود محمول است برمعانی عرفیه
reddendo singula singulis
الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
worid
کلمه لغت لفظ الفاظ واژه سخن گفتار حرف
verba accipienda sunt secundum
materiam subjectam الفاظ باید به مقتضای موضوع تعبیر و تفسیر شوند
synonymize
الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
verba chartarum fortius accipiuntur
proferentem contra الفاظ اسناد بیشتر علیه امضاکننده ان قابل تعبیر است
surpluses
زائد
tautology
زائد
recrementitious
زائد
ascititious
زائد
superfluous
زائد
dummies
زائد
tautologies
زائد
supervacaneous
زائد
excrescential
زائد
surplus
زائد
hypermetric
زائد
extra
زائد
redundant
زائد
overplus
زائد
dummy
زائد
extras
زائد
intercalary
زائد
extra-
زائد
excrescency
رشد زائد
redundant equation
معادله زائد
waste
زائد اتلاف
wastes
زائد اتلاف
furthers
اضافی زائد
furthering
اضافی زائد
furthered
اضافی زائد
redundancies
زائد فراوانی
redundancy
زائد فراوانی
waste product
محصولات زائد
growths
چیز زائد
growth
چیز زائد
hyperbola
قسع زائد
hyperbolas
قسع زائد
formative
حرف زائد
surplus gas
گاز زائد
red tape
تشریفات زائد
further
اضافی زائد
bronchocele
غده زائد
superimposition
تحمیل زائد
offal
مواد زائد لاشه
additionally
بطور اضافی یا زائد
redundance
حشووزوائد سخن زائد
supererogatory
زائد بیش از حد لزوم
tankage
مواد زائد کشتارگاه
data redundancy
زائد بودن داده ها
weeding
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weed
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
pleonasm
حشو قبیح سخن زائد
weeded
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
periphrasis
استعمال واژه ها وعبارات زائد
pare
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pared
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pares
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
redundant language
سخن زائد یازیادی حشووزوائد
polypous
شبیه گوشت زائد ساقه دار
polypose
شبیه گوشت زائد ساقه دار
air brush
برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
gobo
نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
footy
دارای پا
three-legged
دارای سه پا
fraught with
دارای
glochidiate
دارای مو
trilinear
دارای سه خط
odoriferous
دارای بو
bilabiate
دارای دو لب
three legged
دارای سه پا
iodic
دارای ید
flabby
دارای عضلات شل
legitimating
دارای حق مشروع
legitimated
دارای حق مشروع
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
legitimates
دارای حق مشروع
energetic
دارای انرژی
of that ilk
دارای همان جا
legitimate
دارای حق مشروع
nucleate
دارای هسته
stilted
دارای چوب پا
melodious
دارای ملودی
melodic
دارای ملودی
prerogative
دارای حق ویژه
prerogatives
دارای حق ویژه
stannic
دارای قلع
stannous
دارای قلع
low-spirited
دارای روحیه بد
low spirited
دارای روحیه بد
monopetalous
دارای یک گلبرگ
salaried
دارای حقوق
muciferous
دارای مخاط
multifid
دارای چندشکاف
nitrous
دارای شوره
synonymous
دارای ترادف
staminate
دارای جرثومه نر
redundant
دارای اطناب
deficient
دارای کمبود
synonymous
دارای تشابه
myrrhic
دارای بوی مر
in power
دارای اختیارات
multilineal
دارای چندین خط
multiflorous
دارای بیش از سه گل
monometallic
دارای یک فلز
quartziferous
دارای در کوهی
preemptor
دارای حق شفعه
pre emptive
دارای حق شفعه
aulait
دارای شیر
self abnegating
دارای کف نفس
polygamous
دارای چند زن
plumose
دارای دسته پر
handy
<adj.>
دارای مزیت
pinnular
دارای بالچه
rifled
دارای خان
sabulous
دارای شن ریزه
rugose
دارای رکه
rarely beautiful
دارای زیبائی
rattly
دارای صدای تق تق
pulsatile
دارای تپش
pulsant
دارای تپش
pseudonymous
دارای تخلص
primiparous
دارای یک اولاد
primipara
دارای یک اولاد
prerogatived
دارای حق ویژه
reboant
دارای واکنش
reversioner
دارای حق رجوع
sexagenary
دارای سن 06 تا96
short-range
دارای برد کم
short range
دارای برد کم
sonant
دارای اهنگ
spiriferous
دارای عضومارپیچی
spirituous
دارای الکل
splashy
دارای ترشح
papillose
دارای برامدگی
palmy
دارای نخل
deadbeat
دارای سکون
deadbeats
دارای سکون
portentous
دارای فال بد
pelliculate
دارای پوسته
social minded
دارای افکاراجتماعی
weighted
دارای وزن
shelterer
دارای حفاظ
pinnular
دارای برگچه
pileate
دارای کلاهک
petiolated
دارای دمگل
backed
دارای پشت
equivocal
دارای دومعنی
petiolate
دارای دمگل
shoaly
دارای جاهای کم اب
silicifoeous
دارای در کوهی
overbusy
دارای کارزیاد
formal
دارای فکر
acetylate
دارای ریشهء
azotic
دارای ازت
basined
دارای ابگیر
entitative
دارای وجودخارجی
bicentric
دارای دومرکز
bichrome
دارای دو رنگ
dyslogistic
دارای خاطرات بد
bimolecular
دارای دوملکول
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com