English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
undersigned دارای امضاء
Search result with all words
single name paper سفته دارای یک امضاء
Other Matches
jurat گواهی امضاء وهویت امضاء کننده
signatures امضاء
signature امضاء
sigil امضاء
cosignatory هم امضاء
ratification امضاء
He signed with the letter امضاء با حرف او
monograph امضاء با یک حرف
initialled اولین امضاء
signer امضاء کننده
initialing اولین امضاء
initialed اولین امضاء
initial اولین امضاء
signatories امضاء کننده
attestation تصدیق امضاء
signatures امضاء کردن
signature امضاء کردن
monographs امضاء با یک حرف
signed امضاء شده
specimen signature نمونه امضاء
john hancock امضاء اصیل
john henry امضاء اصیل
subscribers امضاء کننده
subscriber امضاء کننده
undersign امضاء کردن
signatory امضاء کننده
initials اولین امضاء
unsigned بدون امضاء
initialling اولین امضاء
blank signed document سفید امضاء
blank signed cheque چک سفید امضاء
attested تصدیق امضاء کردن
prontonotary متصدی امضاء احکام
i had it signed انرا به امضاء رساندم
signatories صاحب امضاء امضایی
john henry امضاء خود سخص
attest تصدیق امضاء کردن
prothonotary متصدی امضاء احکام
undersigned امضاء کننده زیر
subscript زیر نویس امضاء
signatory صاحب امضاء امضایی
forgery امضاء سازی سند
blank check چک سفید امضاء شده
forgeries امضاء سازی سند
attests تصدیق امضاء کردن
attesting تصدیق امضاء کردن
blank check چک امضاء شده وسفید
john hancock امضاء خود سخص
weŠthe undersigned ما امضاء کنندگان زیر
badge امضاء و علامت برجسته و مشخص
abusing a blank signed document سوء استفاده از سفید امضاء
poison pen نامه بی امضاء وتوهین امیز
blank check چک امضاء شده بدون مبلغ
To authenticate a signature. تصدیق امضاکردن ( گواهی امضاء )
badges امضاء و علامت برجسته و مشخص
ideograph امضاء یا علامت مخصوص شخص
Just sign here and leave at that . اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
endorsement in blank فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
endorsement صحه امضاء حواله شرح پشت سند
I wI'll sign for (on behalf of)my brother. از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
endorsements صحه امضاء حواله شرح پشت سند
On my way home. . . اگر سرم راببرند امضاء نخواهم کرد
I shall not sign this contract in its present from (as it appears). این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
endorse فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorsed فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorses فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorsing فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
three legged دارای سه پا
bilabiate دارای دو لب
trilinear دارای سه خط
odoriferous دارای بو
three-legged دارای سه پا
footy دارای پا
iodic دارای ید
glochidiate دارای مو
fraught with دارای
splashy دارای ترشح
flabby دارای عضلات شل
rectilinear دارای مسیرمستقیم
redundant دارای اطناب
legitimated دارای حق مشروع
myrrhy دارای بوی مر
nitrous دارای شوره
energetic دارای انرژی
legitimating دارای حق مشروع
spirituous دارای الکل
nucleate دارای هسته
legitimate دارای حق مشروع
legitimates دارای حق مشروع
deficient دارای کمبود
myrrhic دارای بوی مر
staminate دارای جرثومه نر
monoclinal دارای یک شیب
monatomic دارای یک جوهرفرد
stannous دارای قلع
low-spirited دارای روحیه بد
low spirited دارای روحیه بد
straight line دارای خط مستقیم
prerogative دارای حق ویژه
prerogatives دارای حق ویژه
monandrous دارای یک شوهر
melodic دارای ملودی
melodious دارای ملودی
monometallic دارای یک فلز
stilted دارای چوب پا
stannic دارای قلع
multilineal دارای چندین خط
synonymous دارای ترادف
synonymous دارای تشابه
multiflorous دارای بیش از سه گل
multifid دارای چندشکاف
muciferous دارای مخاط
monopetalous دارای یک گلبرگ
salaried دارای حقوق
spiriferous دارای عضومارپیچی
pulsant دارای تپش
reboant دارای واکنش
reversioner دارای حق رجوع
pseudonymous دارای تخلص
rugose دارای رکه
sabulous دارای شن ریزه
self abnegating دارای کف نفس
rifled دارای خان
sexagenary دارای سن 06 تا96
short-range دارای برد کم
plumose دارای دسته پر
rattly دارای صدای تق تق
pulsatile دارای تپش
primiparous دارای یک اولاد
primipara دارای یک اولاد
prerogatived دارای حق ویژه
preemptor دارای حق شفعه
pre emptive دارای حق شفعه
cloven foot دارای پا یا سم شکافته
polygamous دارای چند زن
rarely beautiful دارای زیبائی
pinnular دارای بالچه
pinnular دارای برگچه
deadbeats دارای سکون
portentous دارای فال بد
of that ilk دارای همان جا
backed دارای پشت
equivocal دارای دومعنی
shoaly دارای جاهای کم اب
silicifoeous دارای در کوهی
social minded دارای افکاراجتماعی
sonant دارای اهنگ
deadbeat دارای سکون
overbusy دارای کارزیاد
pileate دارای کلاهک
petiolated دارای دمگل
petiolate دارای دمگل
short range دارای برد کم
pelliculate دارای پوسته
shelterer دارای حفاظ
weighted دارای وزن
papillose دارای برامدگی
palmy دارای نخل
quartziferous دارای در کوهی
miasmatic دارای دمه بد بو
accentual دارای تاکید
aulait دارای شیر
azotic دارای ازت
entitative دارای وجودخارجی
basined دارای ابگیر
bicentric دارای دومرکز
bichrome دارای دو رنگ
dyslogistic دارای خاطرات بد
double tongued دارای دوقول
dolose دارای قصدجرم
bimolecular دارای دوملکول
bimorphemic دارای دوشکل
bimotored دارای دوموتور
binaural دارای دو گوش
artiodactylous دارای سم شکافته
artiodactyl دارای سم شکافته
arbitrative دارای اختیارحکمیت
acetylate دارای ریشهء
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com