Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
actiniferous
دارای اکتینیوم یا مادهء رادیواکتیو
Other Matches
radioactive
رادیواکتیو
radio active
رادیواکتیو
antifreeze
مادهء ضد یخ
fall out
باران رادیواکتیو
radioactive rays
ذرات رادیواکتیو
radioactive material
مواد رادیواکتیو
antivenin
مادهء ضدسم
antivitamin
مادهء ضدویتامین
aroma
مادهء عطری
antitoxin
مادهء ضدسم
aromas
مادهء عطری
exudate
مادهء مترشحه
exudate
مادهء تراویده
adsorbate
مادهء جذب شده
hyoscyamine
مادهء شبه قلیایی سیکران
radiac
کشف اشعه رادیواکتیو و اندازه گیری ان
achromatin
مادهء رنگ ناپذیر هستهء یاخته
half residence time
نیمه عمر پایداری عناصرریزش اتمی یا رادیواکتیو
radiacmeter
وسیله کشف وتشخیص رادیواکتیو و اندازه گیری ان
delayed neutrons
نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
amylose
مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
salted weapon
جنگ افزار اتمی که قدرت رادیواکتیو ان تشدید شده باشد
additive
ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
additives
مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
antimatter
جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
yellow bile
مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
half life period
مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
hot spot
نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
hot spots
نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
iodic
دارای ید
odoriferous
دارای بو
fraught with
دارای
trilinear
دارای سه خط
glochidiate
دارای مو
bilabiate
دارای دو لب
three-legged
دارای سه پا
three legged
دارای سه پا
footy
دارای پا
deadbeats
دارای سکون
multilineal
دارای چندین خط
strontic
دارای استرونیوم
multiflorous
دارای بیش از سه گل
monogamous
دارای یک زن یا یک شوهر
overbusy
دارای کارزیاد
myrrhy
دارای بوی مر
nitrous
دارای شوره
stannous
دارای قلع
umbrageous
دارای سوفن
straight line
دارای خط مستقیم
weighted
دارای وزن
of that ilk
دارای همان جا
deadbeat
دارای سکون
portentous
دارای فال بد
bigamous
دارای دو زن یا دو شوهر
miasmatic
دارای دمه بد بو
miasmal
دارای دمه بد بو
alcoholics
دارای الکل
melodious
دارای ملودی
melodic
دارای ملودی
prerogative
دارای حق ویژه
salaried
دارای حقوق
mammilate
دارای پستان
magneto
دارای مغناطیس
formal
دارای فکر
splash
دارای ترشح
monandrous
دارای یک شوهر
monatomic
دارای یک جوهرفرد
monoclinal
دارای یک شیب
energetic
دارای انرژی
multifid
دارای چندشکاف
prerogatives
دارای حق ویژه
monogamous
دارای یک همسر
muciferous
دارای مخاط
stilted
دارای چوب پا
synonymous
دارای ترادف
synonymous
دارای تشابه
monopetalous
دارای یک گلبرگ
spiriferous
دارای عضومارپیچی
monometallic
دارای یک فلز
nucleate
دارای هسته
rifled
دارای خان
shoaly
دارای جاهای کم اب
silicifoeous
دارای در کوهی
flabby
دارای عضلات شل
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
legitimating
دارای حق مشروع
legitimates
دارای حق مشروع
legitimated
دارای حق مشروع
legitimate
دارای حق مشروع
quartziferous
دارای در کوهی
pulsatile
دارای تپش
social minded
دارای افکاراجتماعی
shelterer
دارای حفاظ
sexagenary
دارای سن 06 تا96
equivocal
دارای دومعنی
self abnegating
دارای کف نفس
sabulous
دارای شن ریزه
rugose
دارای رکه
handy
<adj.>
دارای مزیت
reversioner
دارای حق رجوع
reboant
دارای واکنش
rattly
دارای صدای تق تق
short-range
دارای برد کم
short range
دارای برد کم
rarely beautiful
دارای زیبائی
backed
دارای پشت
sonant
دارای اهنگ
redundant
دارای اطناب
pinnular
دارای بالچه
staminate
دارای جرثومه نر
pinnular
دارای برگچه
stannic
دارای قلع
squibs
دارای صدای فش فش
squib
دارای صدای فش فش
pileate
دارای کلاهک
petiolated
دارای دمگل
petiolate
دارای دمگل
pelliculate
دارای پوسته
papillose
دارای برامدگی
plumose
دارای دسته پر
polygamous
دارای چند زن
pre emptive
دارای حق شفعه
deficient
دارای کمبود
pulsant
دارای تپش
spirituous
دارای الکل
pseudonymous
دارای تخلص
splashy
دارای ترشح
primiparous
دارای یک اولاد
low-spirited
دارای روحیه بد
primipara
دارای یک اولاد
prerogatived
دارای حق ویژه
preemptor
دارای حق شفعه
low spirited
دارای روحیه بد
palmy
دارای نخل
fibrinous
دارای مودلیفی
basined
دارای ابگیر
double tongued
دارای دوقول
bicentric
دارای دومرکز
bichrome
دارای دو رنگ
dolose
دارای قصدجرم
dipteran
دارای دو بال
dipolar
دارای دو قطب
diplopodous
دارای هزار پا
bimolecular
دارای دوملکول
bimorphemic
دارای دوشکل
bimotored
دارای دوموتور
binaural
دارای دو گوش
binocular
دارای دو چشم
dyslogistic
دارای خاطرات بد
azotic
دارای ازت
adamantean
دارای تلئلو
feldspathic
دارای فلدسپار
febile
دارای حالت تب
far reaching
دارای اثرزیاد
aluminous
دارای زاج
amphibolic
دارای دو معنی
antithetic
دارای ضد ونقیض
antithetical
دارای ضد ونقیض
arbitrative
دارای اختیارحکمیت
artiodactyl
دارای سم شکافته
artiodactylous
دارای سم شکافته
entitative
دارای وجودخارجی
aulait
دارای شیر
binuclear
دارای دو هسته
binucleate
دارای دو هسته
binucleated
دارای دو هسته
calcic
دارای اهک
dartrous
دارای تبخال
cuspidal
دارای برامدگی
capitated
دارای سرمجزا
cretaceous
دارای گچ فراوان
crepitant
دارای صدای خش خش
cephalous
دارای کله
myrrhic
دارای بوی مر
chinned
دارای چانه
copperbottomed
دارای ته مسی
chymiferous
دارای کیموس
cingulate
دارای کمربند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com