English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (13 milliseconds)
English Persian
allergic دارای حساسیت به
Search result with all words
class conscious دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-conscious دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-consciousness دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
sensitive دارای حساسیت
hypersensitive دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
actinautographic دارای حساسیت در مقابل نور
hyperirritable دارای حساسیت شدید
photosensitive دارای حساسیت نسبت به نور
stenotopic دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
Other Matches
frictions حساسیت
sensitivity حساسیت
sinsitivity حساسیت
friction حساسیت
liking حساسیت
sensibilities حساسیت
elasticity حساسیت
sensitivities حساسیت
sensibility حساسیت
impressibility حساسیت
sensitiveness حساسیت
susceptivity حساسیت
sensitometer حساسیت
allergies حساسیت
allergy حساسیت
dynamic sensitivity حساسیت دینامیک
keenness ذکاوت حساسیت
luminous sensitivity حساسیت نوری
terminal sensitivity حد بیشینه حساسیت
stress testing تست حساسیت
sensitivity میزان حساسیت
absolute sensitivity حساسیت مطلق
sensitivity training حساسیت اموزی
responsively با تاثر یا حساسیت
measuring sensitivity حساسیت سنجش
sentience حساسیت جسمانی
sensitivity ratio نسبت حساسیت
light sensitive با حساسیت نوری
desensitization حساسیت زدایی
differential sensitivity حساسیت افتراقی
coloring sensitive حساسیت رنگ
static sensitivity حساسیت استاتیک
hyperesthesia فزونی حساسیت
hyperesthesia ازدیاد حساسیت
inelasticity عدم حساسیت
hyperaesthesia ازدیاد حساسیت
price elasticity حساسیت قیمت
photosensitivity حساسیت به نور
allergic وابسته به حساسیت
protopathic sensitivity حساسیت ابتدایی
coefficient of elasticity ضریب حساسیت
hypersensitivity حساسیت شدید
sensitivities میزان حساسیت
allergy حساسیت [پزشکی]
increase in sensitivity افزایش حساسیت
hyposensitize عدم حساسیت
impassibility عدم حساسیت
mouse مقابل حساسیت Mouse
exquisiteness حساسیت نازکی طبع
intermediate frequency sensitivity حساسیت فرکانس میانی
pollenosis [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
antihistamines داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines داروی ضد حساسیت یا آلرژی
allergy حساسیت نسبت بچیزی
allergies حساسیت نسبت بچیزی
hay fever [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
somesthesis حساسیت به حسهای بدنی
mouses مقابل حساسیت Mouse
sensitivity training group گروه حساسیت اموزی
hayfever [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
neurasthenia سر درد و حساسیت بی مورد
k tungsten sensitivity حساسیت تنگستن در 4582کلوین
systematic desensitization حساسیت زدایی منظم
dynamic luminous sensitivity حساسیت نوری دینامیک
jumpiness حالت بیقراری حساسیت
thermotropism حساسیت نسبت به گرما
t group گروه حساسیت اموزی
spectral sensitivity characteristic مشخصه حساسیت مرئی
sensibility to praise حساسیت نسبت به ستایش
gravimeter حساسیت سنج وزن
pollinosis [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
allergic rhinitis [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
static luminous sensitivity حساسیت نوری استاتیک
anti-histamine داروی ضد حساسیت یا آلرژی
current sensitivity of a crystal rectifi حساسیت یکسوکننده بلورین
measuring sensitivity حساسیت اندازه گیری
hyperesthesia حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
notche sensitivity index ضریب حساسیت در مقابل شیار
diathesis تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
look زمان حساسیت مدار مین
sensitometry اندازه گیری حساسیت چشم
allergy حساسیت نسبت به چیزی [پزشکی]
esthesia فرفیت احساس و ادراک حساسیت
color blind فاقد حساسیت نسبت برنگ
photosensitize نسبت بنور حساسیت پیداکردن
coarse mine نوعی مین دریایی با حساسیت کم
meteoropathy حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
atmosphere related syndrome [ARS] حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
looks زمان حساسیت مدار مین
looked زمان حساسیت مدار مین
allergen مادهای که باعث حساسیت میشود
acroesthesia افزایش حساسیت اعضای انتهایی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
tone deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
photosensitize بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
tinged with cnvy حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
sensitivity analysis تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
tone-deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
hyperirritability حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
mantoux test ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
hyposensitize کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
case sensitive search جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
looked زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
adaptation توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
antihistamine موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
hyperalgesis حساسیت زیاد نسبت به درد درد بسیار سخت
anti servo tab بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
electrosensitive printer چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
glochidiate دارای مو
iodic دارای ید
trilinear دارای سه خط
odoriferous دارای بو
footy دارای پا
fraught with دارای
three legged دارای سه پا
three-legged دارای سه پا
bilabiate دارای دو لب
chymiferous دارای کیموس
basined دارای ابگیر
univalent دارای یک فرفیت
unipod دارای یک پایه
pseudonymous دارای تخلص
pulsant دارای تپش
unifoliate دارای یک برگ
stannous دارای قلع
unifilar دارای یک سیم یا نخ
pulsatile دارای تپش
unidirectional دارای یک جهت
stannic دارای قلع
cirrous دارای اویز
primipara دارای یک اولاد
primiparous دارای یک اولاد
bichrome دارای دو رنگ
heterogamous دارای مادگی ها
varietal دارای تنوع
vagility دارای تحرک
vagile دارای تحرک
hearted دارای قلب ...
bicentric دارای دومرکز
cingulate دارای کمربند
unidirection دارای یک جهت
quartziferous دارای در کوهی
azotic دارای ازت
arbitrative دارای اختیارحکمیت
antithetical دارای ضد ونقیض
antithetic دارای ضد ونقیض
weighted دارای وزن
rattly دارای صدای تق تق
silicifoeous دارای در کوهی
glary دارای تشعشع
glanduliferous دارای غد دکوچک
reboant دارای واکنش
amphibolic دارای دو معنی
tungstic دارای تنگستن
artiodactyl دارای سم شکافته
rarely beautiful دارای زیبائی
haired دارای موی ...
underweight دارای کسروزن
cloven foot دارای پا یا سم شکافته
undersigned دارای امضاء
umbrageous دارای سوفن
aulait دارای شیر
two way دارای دو راه
two handed دارای دو دست
artiodactylous دارای سم شکافته
turpentinous دارای تربانتین
geniculate دارای زانویی
woolly headed دارای سر پشمالو
sonant دارای اهنگ
bodied دارای بدن
spirituous دارای الکل
splashy دارای ترشح
bizonal دارای دومنطقه
bisulcate دارای دوشکاف
biramous دارای دو شاخه
windiness دارای باد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com