English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
heterochromous دارای رنگهای گوناگون
Search result with all words
varied دارای رنگهای گوناگون رنگارنگ
Other Matches
variegated colours رنگهای گوناگون
homochromatic دارای رنگهای مشابه
varicolored دارای رنگهای متغیر
heterochromatic دارای رنگهای مختلف
polyvalent دارای پادگن ها یا پادتنهای گوناگون
varriform دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
heteromorphic جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
opalite ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
pantone matching system روش استاندارد تط بیق رنگهای جوهر روی صفحه و خروجی چاپ شده با استفاده از کتاب رنگهای از پیش تعریف شده
color antagonists رنگهای متضاد
dye vat رنگهای خمرهای
coal tar dyes رنگهای قطرانی
fundamental colors رنگهای اصلی
primary colors رنگهای اصلی
chromatic colors رنگهای فامی
primary colors رنگهای نخستین
prism رنگهای شوشه
prisms رنگهای شوشه
principal colors رنگهای اصلی
complementary colors رنگهای مکمل
scumble رنگهای نقاشی
saturated colour رنگهای روشن
vat dyes رنگهای خمرهای
primary colours رنگهای اصلی
metallic paints رنگهای فلزی
spectral colours رنگهای طیف
spectral colours رنگهای طیفی
hard colors رنگهای سنگین
protean گوناگون
variate گوناگون
varicolored گوناگون
sundry گوناگون
pied گوناگون
multifarious گوناگون
odd and ends گوناگون
diverse گوناگون
varied گوناگون
multiple گوناگون
mixtilineal گوناگون خط
sundries گوناگون
heterochromous گوناگون
miscellaneous گوناگون
various گوناگون
variegated گوناگون
pastel shades سایه رنگهای خفیف
metamers رنگهای همسان نما
the prismatic colours رنگهای هفتگانه شوسه
pyronine رنگهای قلیایی زرد
ready mixed paints رنگهای مخلوط اماده
undervarious بعناوین گوناگون
diversifying گوناگون ساختن
varia مطالب گوناگون
wide-ranging متنوع - گوناگون
under various titles به عناوین گوناگون
diversifies گوناگون ساختن
varia اشیا گوناگون
diversified گوناگون ساختن
multiple چندلا گوناگون
here and there <idiom> درمکانهای گوناگون
miscellaneously بطور گوناگون
diversify گوناگون ساختن
versicolor برنگهای گوناگون
variant گوناگون مختلف
oddments مواد گوناگون
varietal گوناگون پر از تنوعات
pastel <adj.> رنگهای خفیف [با مداد رنگی]
spectrum رنگهای مریی درطیف بین
I dislike dull colors . رنگهای مات را دوست ندارم
sienna که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
pavonazzo مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
manifoldly بطور متعدد یا گوناگون
various books کتابهای گوناگون یا مختلف
polyphagia خورنده غذاهای گوناگون
variform گوناگون مختلف الشکل
miscellany مجموعهای از مطالب گوناگون
sundry اقلام متفرقه گوناگون
miscellanies مجموعهای از مطالب گوناگون
humoursomeness حالات ویژه گوناگون
blurring مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
kinemacolour سینماتوگرافی که رنگهای اصلی رانشان دهد
blurs مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blur مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurred مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
symposiums مقالات گوناگون درباره یک موضوع
to compare apples and oranges <idiom> چیزهای کاملا گوناگون را با هم برابرکردن
symposia مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposium مقالات گوناگون درباره یک موضوع
job lot کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
catchall فرف یامخزن اشیاء گوناگون
job lots کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
collage اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collages اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
moto scramble مسابقه چند بخشی درمسیرهای گوناگون
redundancies تکراراطلاعات میان فایلهای گوناگون افزونگی
redundancy تکراراطلاعات میان فایلهای گوناگون افزونگی
Reforms are needed in various directions. تغییراتی ؟ رجهات گوناگون لازم است
combination carrier کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
progressive attack پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
omnibus bill لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
cameo رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
cameos رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
identities مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
identity مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
palette مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
palettes مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
universal provider سوداگری که در همه چیزیادرکالاهای گوناگون معامله میکند
He gets paid wering different hats . به عنوان های گوناگون حقوق دریافت می کند
hexapla کتاب شش متنی که متنهای گوناگون رادرستونهای موازی نشان دهد
to ring the changes کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
input output table بین بخشهای گوناگون اقتصادی را مشخص و اندازه گیری میکند
opah یکجور ماهی بزرگ خال مخالی در اقیانوس اطلس که رنگهای روشن دارد
lap ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lapped ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
jumble shop دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
panopticon نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
tristimulus values مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
nitrobenzene ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
CLUT جدول شماره ها در ویندوز و برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگهای یک تصویر
montages قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
instructional computing فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
montage قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
redundant information یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
kernel تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernels تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
boilerplate قطعهای از متن که بارهاکلمه به کلمه در سندهای گوناگون استفاده میشودورق اهن دیگ بخار
maypole تیری که باگلهای گوناگون اراسته ودر روز یکم ماه مه درمیدان شهربدوران میرقصند
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
bleeds 1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
bleed 1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
hypercard نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
colour امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colours امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
the incidents of a journey رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
paint program نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
analog صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
ttl طراحی صفحه نمایش که فقط سیگنالهای دیجیتال را می پذیرد و بنابراین فقط تصاویر تک رنگ را می پذیرد یا مجموعه رنگهای محدود
blacked 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
analogues صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogue صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
colour شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
scan وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
Of all sorts. Of every description. جور واجور ( جور به جور ؟ گوناگون )
three-legged دارای سه پا
fraught with دارای
bilabiate دارای دو لب
glochidiate دارای مو
odoriferous دارای بو
footy دارای پا
trilinear دارای سه خط
three legged دارای سه پا
iodic دارای ید
deadbeats دارای سکون
bumpiness دارای برامدگی
polygamous دارای چند زن
deadbeat دارای سکون
calcic دارای اهک
calcareous دارای کلسیم
prerogatived دارای حق ویژه
heterogamous دارای مادگی ها
far reaching دارای اثرزیاد
febile دارای حالت تب
capitated دارای سرمجزا
preemptor دارای حق شفعه
pre emptive دارای حق شفعه
feldspathic دارای فلدسپار
weighted دارای وزن
portentous دارای فال بد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com