English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
curviform دارای شکل خمیده
Search result with all words
opisometer الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
pigeon toed دارای پنجه خمیده بداخل
Other Matches
inflexed خمیده
riffler خمیده
geniculate خمیده
embowed خمیده
circumflex خمیده
circumflexes خمیده
pronate خمیده
tortile خمیده
curvate خمیده
crooked خمیده
limber خمیده
lank خمیده
curve خط خمیده
curving خط خمیده
in a stooping position خمیده
reclinate خمیده
retorted خمیده
curvilinear خمیده
curves خط خمیده
superincumbent خمیده
curved خمیده
bent طاق خمیده
bent adaptor رابط خمیده
imbrex کاشی خمیده
bent bond پیوند خمیده
joggle shackle بخوی خمیده
slumping خمیده شدن
incurvate خمیده کردن
slump خمیده شدن
cambers خمیده کردن
decurved خمیده بپایین
hell-bent زیاد خمیده
curved beam تیر خمیده
camber خمیده کردن
slumps خمیده شدن
slumped خمیده شدن
slouchy خمیده تنبل
bended kness زانوهای خمیده
limber خمیده کردن
hell bent زیاد خمیده
c.q.r. anchor لنگر خمیده
circumflex accent صدای خمیده
incurved خمیده سوی درون
camber تیریا الوار خمیده و کج
bent gun ion trap یونربایی لوله خمیده
curvilinear ornament زینتکاری با خطوط خمیده
swan neck انتهای خمیده لوله
cambers تیریا الوار خمیده و کج
sicklebill مرغان منقار خمیده
curvilinear coordinates مختصات خمیده خط [ریاضی]
siphon لوله خمیده یا شترگلو
siphoned لوله خمیده یا شترگلو
siphons لوله خمیده یا شترگلو
syphoned لوله خمیده یا شترگلو
syphons لوله خمیده یا شترگلو
antrorse خمیده بجلو یا متمایل ببالا
old-style حروف باریک و خمیده به جلو
retroflex خمیده بعقب قفا رفتن زبان
hagbut نوعی تفنگ شمخال که ته قنداق ان خمیده است
hackbut نوعی تفنگ شمخال که ته قنداق ان خمیده است
bow string truss خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
slouches خمیده بودن اویخته بودن
slouching خمیده بودن اویخته بودن
slouch خمیده بودن اویخته بودن
slouched خمیده بودن اویخته بودن
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
three legged دارای سه پا
glochidiate دارای مو
odoriferous دارای بو
trilinear دارای سه خط
iodic دارای ید
three-legged دارای سه پا
bilabiate دارای دو لب
footy دارای پا
fraught with دارای
petiolated دارای دمگل
bumpiness دارای برامدگی
dipolar دارای دو قطب
polygamous دارای چند زن
plumose دارای دسته پر
pinnular دارای بالچه
pinnular دارای برگچه
diplopodous دارای هزار پا
pileate دارای کلاهک
dipetalous دارای دوگلبرگ
buckish دارای خوی بز
quartziferous دارای در کوهی
dimply دارای فرورفتگی
pulsatile دارای تپش
pulsant دارای تپش
pseudonymous دارای تخلص
calcareous دارای کلسیم
primiparous دارای یک اولاد
primipara دارای یک اولاد
prerogatived دارای حق ویژه
preemptor دارای حق شفعه
pre emptive دارای حق شفعه
sexagenary دارای سن 06 تا96
miasmatic دارای دمه بد بو
dipteran دارای دو بال
dolose دارای قصدجرم
weighted دارای وزن
binucleated دارای دو هسته
binucleate دارای دو هسته
binuclear دارای دو هسته
binocular دارای دو چشم
of that ilk دارای همان جا
binaural دارای دو گوش
bimotored دارای دوموتور
nucleate دارای هسته
energetic دارای انرژی
nitrous دارای شوره
stilted دارای چوب پا
bipartite دارای دوقسمت
biradial دارای دوشعاع
pelliculate دارای پوسته
bizonal دارای دومنطقه
bisulcate دارای دوشکاف
papillose دارای برامدگی
palmy دارای نخل
overbusy دارای کارزیاد
double tongued دارای دوقول
deadbeat دارای سکون
deadbeats دارای سکون
portentous دارای فال بد
biramous دارای دو شاخه
myrrhy دارای بوی مر
rarely beautiful دارای زیبائی
petiolate دارای دمگل
cloven foot دارای پا یا سم شکافته
crepitant دارای صدای خش خش
cretaceous دارای گچ فراوان
rectilinear دارای مسیرمستقیم
flabby دارای عضلات شل
splashy دارای ترشح
spirituous دارای الکل
spiriferous دارای عضومارپیچی
sonant دارای اهنگ
cirrous دارای اویز
social minded دارای افکاراجتماعی
copperbottomed دارای ته مسی
legitimating دارای حق مشروع
straight line دارای خط مستقیم
low spirited دارای روحیه بد
low-spirited دارای روحیه بد
stannous دارای قلع
deficient دارای کمبود
redundant دارای اطناب
stannic دارای قلع
staminate دارای جرثومه نر
legitimate دارای حق مشروع
legitimated دارای حق مشروع
legitimates دارای حق مشروع
cingulate دارای کمربند
chymiferous دارای کیموس
self abnegating دارای کف نفس
cephalous دارای کله
diandrous دارای دوپرچم
capitated دارای سرمجزا
dichotomous دارای دو بخش
sabulous دارای شن ریزه
rugose دارای رکه
dimorphic دارای دو شکل
reversioner دارای حق رجوع
calcic دارای اهک
reboant دارای واکنش
handy <adj.> دارای مزیت
rifled دارای خان
chinned دارای چانه
cuspidal دارای برامدگی
dartrous دارای تبخال
silicifoeous دارای در کوهی
declinatory دارای تمایل
equivocal دارای دومعنی
backed دارای پشت
shoaly دارای جاهای کم اب
short range دارای برد کم
short-range دارای برد کم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com