Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
yeasty
دارای ماده تخمیری
Other Matches
maltase
ماده تخمیری حل شدنی
ptyalin
ماده تخمیری بزاق
corporeal
بدنی دارای ماده
zymotic
تخمیری
fermentative
تخمیری
self execuiting
دارای ماده لازم الاجرا
oogamous
دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
thermite
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolant
ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants
ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
female connector
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
pigments
ماده رنگی ماده ملونه
fuel
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment
ماده رنگی ماده ملونه
fueled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
ماده انرژی زا ماده کارساز
gynandromorph
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
substance
ماده
metals
ماده
catch for door bolt
ماده
metal
ماده
item
ماده
items
ماده
clauses
ماده
monoclinous
نر و ماده
substances
ماده
antimatter
ضد ماده
bitching
سگ ماده
bitches
سگ ماده
bitched
سگ ماده
bitch
سگ ماده
nanny goat
بز ماده
stuffless
بی ماده
nanny goats
بز ماده
mattering
ماده
matter
ماده
female
ماده
mattered
ماده
provision
ماده
matters
ماده
material
ماده
clause
ماده
materials
ماده
stipulation
ماده
abscesses
ماده
abscess
ماده
nany
بز ماده
articles
ماده
agent
ماده
stuffs
ماده
foamed meterid
ماده کف
stuffed
ماده
stuff
ماده
agents
ماده
article
ماده
anti matter
ضد ماده
symmetry substance
ماده متقارن
test item
ماده ازمون
heparin
ماده چندقندی
toxic agent
ماده سمی
hen sparrow
گنجشک ماده
hen pheasant
قرقاول ماده
tongue and groove joint
اتصال نر و ماده
hen parrot
طوطی ماده
pigments
ماده رنگی
the female sex
جنس ماده یا زن
thermite
ماده ترمیت
hen bird
مرغ ماده
fly dope
ماده ضد مگس
hen bird
پرنده ماده
thermate
ماده ترمیت
tellurian matter
ماده زمینی
filler
ماده پرکننده
filler
ماده پر کننده
she wolf
ماده گرگ
stainer
ماده رنگرزی
lioness
ماده شیر
lionesses
ماده شیر
solvate
ماده محلول
smoke agent
ماده دودانگیز
leopardess
ماده پلنگ
single clause bill
ماده واحده
corrosive
ماده خورنده
high explosive
ماده منفجره
materialists
ماده گرا
synthetic material
ماده مصنوعی
synchronous material
ماده مصنوعی
materialists
ماده گرای
materialist
ماده گرا
materialist
ماده گرای
surplus material
ماده اضافی
fillers
ماده پرکننده
fillers
ماده پر کننده
nutrients
ماده مغذی
subsistance
ماده اصلی
heifers
گوساله ماده
heifer
ماده گوساله
heifer
گوساله ماده
ferroelectric material
ماده فروالکتریک
preservatives
ماده جلوگیری
substance
ماده اصلی
preservative
ماده جلوگیری
abrasives
ماده سایا
articles
ماده قانون
heifers
ماده گوساله
explosive d.
ماده منفجره دی
fecula
ماده نشاستهای
female connector
بسط ماده
substances
ماده اصلی
pesticide
ماده ضدافت
pesticides
ماده ضدافت
female connector
اتصال ماده
female f.
قوش ماده
trinitrotoluen
ماده منفجره تی ان تی
narcotic
ماده مخدر
abrasives
ماده ساینده
pigment
ماده رنگی
gray matter
ماده خاکستری
grimalkin
گربه ماده
guinea hen
بوقلمون ماده
gynandrous
نر و ماده دو جنسی
lubricants
ماده روغنی
lubricant
ماده روغنی
female plug
دو شاخه ماده
gynophore
ماده بر برچه بر
cow calf
گوساله ماده
food dtufe stuff
ماده غذایی
abrasive
ماده سایا
abrasive
ماده ساینده
foodstuff
ماده غذایی
articles
ماده بند
article
ماده قانون
foodstuffs
ماده غذایی
article
ماده بند
fluoresent matter
ماده فلوئورسان
fluxing agent
ماده گدازاور
toxic substance
ماده سمی
she wolf
گرگ ماده
bull whale
نهنگ ماده
cowing
ماده گاو
chronogram
ماده تاریخ
cowed
ماده گاو
pea ken
طاوس ماده
mucus
ماده مخطی
mucus
ماده لزج
parasiticide
ماده انگل کش
coloring agent
ماده رنگ
oxime
ماده اوکسیم
cows
ماده گاو
picritol
ماده پیکریتول
pigment dye
ماده رنگی
chlorophyll
ماده سبزگیاهی
raw material
ماده خام
tabbies
گربه ماده
tabby
گربه ماده
casein
ماده پنیری
stuffs
ماده اولیه
disinfector
ماده ضدعفونی
chemical agent
ماده شیمیایی
chlorophyl
ماده سبزگیاهی
cow
ماده گاو
mineral
ماده معدنی
additives
ماده افزودنی
additive
ماده افزودنی
lyddite
ماده لیدیت
malkin
ماده شیطان
malkin
ماده دیو
mattery
ماده مانند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com