English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
analogical دارای وجه تشابه
Search result with all words
synonymous دارای تشابه
homophone متشابه الصوت دارای تشابه صوتی
Other Matches
homoplasy تشابه ساختمانی تشابه اکتسابی
similarty تشابه
commonalities تشابه
similitude تشابه
resemblance تشابه
symmetry تشابه
commonality تشابه
correspondency تشابه مراسلات
kinematic similarity تشابه حرکتی
correspoundence مکاتبات تشابه
kinder نزدیکی تشابه
similes استعاره تشابه
simile استعاره تشابه
correspondences تشابه مراسلات
geometric similarity تشابه هندسی
nonconformity عدم تشابه
homogeny همانندی تشابه
dissimilitude عدم تشابه
similarities تشابه مشابهت
similarity تشابه مشابهت
correspondence تشابه مراسلات
dissimilation عدم تشابه کاتابولیسم
symmetry مراعات نظیر تشابه
converged تقارب خطوط وجود تشابه
converge تقارب خطوط وجود تشابه
converges تقارب خطوط وجود تشابه
converging تقارب خطوط وجود تشابه
isometropia تشابه انکسار نور دردو چشم
subcontrariety رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
iodic دارای ید
odoriferous دارای بو
fraught with دارای
glochidiate دارای مو
footy دارای پا
bilabiate دارای دو لب
trilinear دارای سه خط
three-legged دارای سه پا
three legged دارای سه پا
syntonic دارای بسامدمشابه
azotic دارای ازت
acetylize دارای ریشهء
accredited دارای اعتبارنامه
silicifoeous دارای در کوهی
terahenous دارای 4 مادگی
basined دارای ابگیر
acetylate دارای ریشهء
short-range دارای برد کم
short range دارای برد کم
sexagenary دارای سن 06 تا96
foliolate دارای برگچه
shoaly دارای جاهای کم اب
swell butted دارای ته گنده
shelterer دارای حفاظ
entitative دارای وجودخارجی
equivocal دارای دومعنی
backed دارای پشت
aulait دارای شیر
ternal دارای سه تغییر
starchy دارای نشاسته
accentual دارای تاکید
prurient دارای فکرشهوانی
privileged دارای امتیاز
glanduliferous دارای غد دکوچک
knobby دارای برامدگی
hectic دارای تب لازم
glary دارای تشعشع
reversioner دارای حق رجوع
dyslogistic دارای خاطرات بد
testate دارای وصیت
rugose دارای رکه
handy <adj.> دارای مزیت
stannic دارای قلع
self abnegating دارای کف نفس
rifled دارای خان
musicals دارای اهنگ
geniculate دارای زانویی
musical دارای اهنگ
sabulous دارای شن ریزه
reboant دارای واکنش
alcoholic دارای الکل
low spirited دارای روحیه بد
deficient دارای کمبود
redundant دارای اطناب
splashy دارای ترشح
spirituous دارای الکل
spiriferous دارای عضومارپیچی
legitimate دارای حق مشروع
legitimated دارای حق مشروع
legitimates دارای حق مشروع
feldspathic دارای فلدسپار
straight line دارای خط مستقیم
squib دارای صدای فش فش
low-spirited دارای روحیه بد
stannous دارای قلع
far reaching دارای اثرزیاد
squibs دارای صدای فش فش
staminate دارای جرثومه نر
amphibolic دارای دو معنی
aluminous دارای زاج
febile دارای حالت تب
myrrhy دارای بوی مر
undersigned دارای امضاء
fibrinous دارای مودلیفی
social minded دارای افکاراجتماعی
floaty دارای اب نشین کم
bigamous دارای دو زن یا دو شوهر
monogamous دارای یک زن یا یک شوهر
monogamous دارای یک همسر
artiodactylous دارای سم شکافته
preferable دارای رجحان
artiodactyl دارای سم شکافته
adamantean دارای تلئلو
legitimating دارای حق مشروع
strontic دارای استرونیوم
antithetic دارای ضد ونقیض
antithetical دارای ضد ونقیض
sonant دارای اهنگ
rectilinear دارای مسیرمستقیم
sulfureous دارای گوگرد
flabby دارای عضلات شل
alcoholics دارای الکل
rattly دارای صدای تق تق
deadbeat دارای سکون
multifid دارای چندشکاف
keyed دارای جاانگشتی
stilted دارای چوب پا
keeled دارای تبر ته
muciferous دارای مخاط
synonymous دارای ترادف
electives دارای حق انتخاب
elective دارای حق انتخاب
keratinous دارای موادشاخی
monopetalous دارای یک گلبرگ
multiflorous دارای بیش از سه گل
energetic دارای انرژی
multilineal دارای چندین خط
deadbeats دارای سکون
portentous دارای فال بد
invested with power دارای اختیار
iodous دارای یود
nucleate دارای هسته
overlapping دارای اشتراک
hook-nosed دارای بینی کج
nitrous دارای شوره
hook nosed دارای بینی کج
isogenous دارای یک منبع
monometallic دارای یک فلز
kibed دارای شکاف
monoclinal دارای یک شیب
magneto دارای مغناطیس
splash دارای ترشح
splashes دارای ترشح
splashing دارای ترشح
lean to دارای چارطاقی
ledgy دارای طاقچه
longheaded دارای سردراز
lippy پر رو دارای لب اویزان
lobate دارای نرمه
twofold دارای دو چیز
formal دارای فکر
mammilate دارای پستان
salaried دارای حقوق
monatomic دارای یک جوهرفرد
monandrous دارای یک شوهر
knarred دارای برامدگی
miasmatic دارای دمه بد بو
miasmal دارای دمه بد بو
melodious دارای ملودی
melodic دارای ملودی
knock kneed دارای زانوی کج
prerogative دارای حق ویژه
prerogatives دارای حق ویژه
lobated دارای نرمه
intercommunicate دارای مراوده
rarely beautiful دارای زیبائی
preemptor دارای حق شفعه
hexameter دارای شش وزن
pre emptive دارای حق شفعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com