English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
multiphase دارای چند نمود
Search result with all words
pseudomorphous دارای نمود کاذب
Other Matches
prospecting نمود
prospects نمود
phenomenon نمود
growths نمود
aspect نمود
aspects نمود
growth نمود
life form زی نمود
life forms زی نمود
appearances نمود
prospect نمود
performance نمود
performances نمود
appearance نمود
prospected نمود
pseudomorphism نمود کاذب
phenomenon نمود تجلی
macroscopic درشت نمود
it had a europeanlook اروپایی می نمود
actescence نمود شیر
psychological make up نمود ذهنی
it had a europeanlook نمود اروپایی داشت
movable bridge پلی که میشودجابجا نمود
he showed me kindness ابرازمحبت نسبت به من نمود
he proceeded to investigate it بتحقیق ان مبادرت نمود
water exists in three phases اب درسه نمود وجود دارد
incommutably بطوریکه نتوان معاوضه نمود
practicably چنانکه بتوان اجرا نمود
incompressibly بطوریکه نتوان متراکم یا خلاصه نمود
irreversibly چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
hatchment صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
ineradicably بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
piggyback file فایلی که بدون اجبار به کپی مجدد ان می توان رکوردهایی را به انتهای ان اضافه نمود
hyperfocal distance نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
nescience اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
final set حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
propor tionably بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
he took my words in good part سخنان مرا بخوبی تلقی نمود از سخنان من نرنجید
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
fascism نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
locarno treaty بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
iodic دارای ید
odoriferous دارای بو
three legged دارای سه پا
footy دارای پا
fraught with دارای
bilabiate دارای دو لب
glochidiate دارای مو
trilinear دارای سه خط
three-legged دارای سه پا
twofold دارای دو چیز
formal دارای فکر
electives دارای حق انتخاب
in flower دارای شکوفه
elective دارای حق انتخاب
in power دارای اختیارات
splashing دارای ترشح
indued with charm دارای فریبندگی
splash دارای ترشح
in force دارای اعتبار
splashes دارای ترشح
in defect دارای کاستی
hook nosed دارای بینی کج
ambivalence دارای دو جنبه
isometrics دارای یک میزان
isometric دارای یک میزان
bifocals دارای دو کانون
hearted دارای قلب ...
umbrageous دارای سوفن
heterogamous دارای مادگی ها
hexameter دارای شش وزن
bifocal دارای دو کانون
homolographic دارای قرینه
humous دارای موادالی
divans دارای دوفرفیت
divan دارای دوفرفیت
overlapping دارای اشتراک
hook-nosed دارای بینی کج
ill neighboured دارای همسایه بد
behind دارای پس افت
salaried دارای حقوق
prerogatives دارای حق ویژه
deadbeats دارای سکون
deadbeat دارای سکون
keyed دارای جاانگشتی
keeled دارای تبر ته
weighted دارای وزن
keratinous دارای موادشاخی
kibed دارای شکاف
knarred دارای برامدگی
knock kneed دارای زانوی کج
lean to دارای چارطاقی
ledgy دارای طاقچه
lippy پر رو دارای لب اویزان
lobate دارای نرمه
lobated دارای نرمه
rifled دارای خان
portentous دارای فال بد
energetic دارای انرژی
prerogative دارای حق ویژه
inflorescent دارای گل اذین
innervate دارای پی کردن
melodic دارای ملودی
insectile دارای حشره
instinct with force دارای زور
melodious دارای ملودی
synonymous دارای تشابه
intercommunicate دارای مراوده
invested with power دارای اختیار
dimply دارای فرورفتگی
iodous دارای یود
synonymous دارای ترادف
stilted دارای چوب پا
isogenous دارای یک منبع
ill neighboured دارای محیط بد
behinds دارای پس افت
bimorphemic دارای دوشکل
cephalous دارای کله
chinned دارای چانه
chymiferous دارای کیموس
cingulate دارای کمربند
cirrous دارای اویز
cloven foot دارای پا یا سم شکافته
copperbottomed دارای ته مسی
crepitant دارای صدای خش خش
cretaceous دارای گچ فراوان
cuspidal دارای برامدگی
dartrous دارای تبخال
declinatory دارای تمایل
diandrous دارای دوپرچم
bicentric دارای دومرکز
bimolecular دارای دوملکول
basined دارای ابگیر
bichrome دارای دو رنگ
capitated دارای سرمجزا
bimotored دارای دوموتور
binaural دارای دو گوش
binocular دارای دو چشم
binuclear دارای دو هسته
binucleate دارای دو هسته
binucleated دارای دو هسته
bipartite دارای دوقسمت
biradial دارای دوشعاع
biramous دارای دو شاخه
bisulcate دارای دوشکاف
bizonal دارای دومنطقه
bodied دارای بدن
buckish دارای خوی بز
bumpiness دارای برامدگی
calcareous دارای کلسیم
calcic دارای اهک
azotic دارای ازت
dichotomous دارای دو بخش
antithetical دارای ضد ونقیض
antithetic دارای ضد ونقیض
bodily دارای بدن
amphibolic دارای دو معنی
aluminous دارای زاج
adamantean دارای تلئلو
acetylize دارای ریشهء
acetylate دارای ریشهء
accentual دارای تاکید
prurient دارای فکرشهوانی
foliolate دارای برگچه
privileged دارای امتیاز
geniculate دارای زانویی
glanduliferous دارای غد دکوچک
glary دارای تشعشع
hectic دارای تب لازم
arbitrative دارای اختیارحکمیت
floaty دارای اب نشین کم
dimorphic دارای دو شکل
aulait دارای شیر
dipetalous دارای دوگلبرگ
diplopodous دارای هزار پا
dipolar دارای دو قطب
dipteran دارای دو بال
dolose دارای قصدجرم
double tongued دارای دوقول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com