English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
chemic دارو فروش
Other Matches
dose rate نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
woollen draper پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
dosages مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
pearlies جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sale maximization به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
hard sell سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sales force نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
furriers خز فروش پوست فروش
furrier خز فروش پوست فروش
pharmaceutical دارو
pharmaceuticals دارو
medication دارو
medicine دارو
medicines دارو
medications دارو
cure دارو
drugging دارو
drugs دارو
cured دارو
cures دارو
pill حب دارو
pills حب دارو
puisne judge دارو جز
pharmaceutic دارو
drug دارو
medicament دارو
natural philosophy دارو
medicinally با دارو
materia medica دارو
drugged دارو
medics دارو
remedying دارو
remedied دارو
remedies دارو
medicaments دارو
remedy دارو
muller دارو ساز
dosing یک خوراک دارو
dosing مقدار دارو
withdrawals ترک دارو
calomel کرم دارو
withdrawal ترک دارو
lungwort سینه دارو
hyssop اشنان دارو
male fern کیل دارو
alkahest نوش دارو
substance withdrawal ترک دارو
troche قرص دارو
cure all نوش دارو
pouch kit جای دارو
pouch kit جعبه دارو
philtre مهر دارو
dose یک خوراک دارو
dosed مقدار دارو
dose مقدار دارو
dosages یک خوراک دارو
dosed یک خوراک دارو
doses مقدار دارو
dosage یک خوراک دارو
philter مهر دارو
doses یک خوراک دارو
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
vial شیشه کوچک دارو
dosages مقدار استعمال دارو
diatessaron ترکیبی ازچهار دارو
pillbox قوطی حب دارو وغیره
pillboxes قوطی حب دارو وغیره
drug abuse سوء استفاده از دارو
dosage مقدار استعمال دارو
drug holiday ترک موقت دارو
dozing دوز یک خوراک دارو
miyhridate زهر دارو پادزهر
orthopathy معالجه بدون دارو
resolutive دارو یا عامل گدازنده
seasoning دارو زنی بچوب
withdrawal symptoms نشانههای ترک دارو
doze دوز یک خوراک دارو
dozed دوز یک خوراک دارو
hocus نوشابه دارو زده
dozes دوز یک خوراک دارو
withdrawal syndrome نشانگان ترک دارو
medications دارو [به طور کلی ]
drugs of every description [of all descriptions] همه نوع دارو
drugs دارو [به طور کلی ]
drugs دارو خوراندن تخدیر کردن
dopes دارو دادن تخدیر کردن
dope دارو دادن تخدیر کردن
dosages مقدار تجویز شده دارو
iamatology مبحث دارو شناسی پزشکی
dozes مقدار کافی از یک دارو خوراک
doze مقدار کافی از یک دارو خوراک
drugged دارو خوراندن تخدیر کردن
nauseant دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
dosage مقدار تجویز شده دارو
dozing مقدار کافی از یک دارو خوراک
drug دارو خوراندن تخدیر کردن
spaced out <idiom> از خوردن دارو گیج شدن
drugging دارو خوراندن تخدیر کردن
dozed مقدار کافی از یک دارو خوراک
gallipot پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو
rodenticide دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
love philtre مهر دارو شربت سحر امیز
love potion مهر دارو شربت عشق امیز
potion دارو یا زهر ابکی شربت عشق
This drug excites the nerves. این دارو اعصاب را تحریک می کند
stateroom اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
potions دارو یا زهر ابکی شربت عشق
cold turkey <idiom> ترک کردن اعتیاد بدون دارو
love potions مهر دارو شربت عشق امیز
pharmacodynamics مبحث اثر دارو بر ساختمان موجودات زنده
lay off <idiom> بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
pulsatilla شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
muller سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
reconstituent دارو یا چیز دیگری که نیرووبافت تازه به بدن بدهد
oligopoly انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
turnover کل فروش
iceman یخ فروش
vendition فروش
marketing فروش
sells فروش
turnover فروش
retailer تک فروش
taverner می فروش
sale فروش
offtake فروش
sell فروش
sales فروش
selling فروش
mercer پارچه فروش
merchantable قابل فروش
money off offer فروش با تخفیف
crier دست فروش
milk man شیر فروش
credit system فروش اعتباری
credit sale فروش غیرنقدی
credit sale فروش قسطی
contract of sale قرارداد فروش
contract of sales قرارداد فروش
newspaperman روزنامه فروش
corn chandler گندم فروش
corn chandler غله فروش
corn d. غله فروش
cornfactor غله فروش
coster سبزی فروش
costermonger میوه فروش
credit sale فروش نسیه
excise taxes مالیات بر فروش
forward sales فروش سلف
forward sales پیش فروش
drysalter کالباس فروش
turnover حجم فروش
fruiterer میوه فروش
volume of sales حجم فروش
haught جاه فروش
herbist گیاه فروش
herborist گیاه فروش
sales {pl} حجم فروش
euphuist فصاحت فروش
fellmonger پوست فروش
sales فروش [اقتصاد]
fellmonger پوستین فروش
fish fag زن ماهی فروش
flesher گوشت فروش
fleshmonger گوشت فروش
forced sale فروش قانونی
forced sale فروش اجباری
turn-over حجم فروش
volume of sales مقدار فروش
hosier جوراب فروش
turn-over مقدار فروش
sales {pl} مقدار فروش
mass market product محصول پر فروش
dead market بازار کم فروش
d. in second hand goods دست فروش
mealman ارد فروش
forward sale پیش فروش
mealmen ارد فروش
meatman گوشت فروش
lumberman الوار فروش
lumberman تیر فروش
hucksterer خرده فروش
turnover مقدار فروش
drover گله فروش
iron monger اهن فروش
jeweler گوهر فروش
killcalf گوشت فروش
direct selling فروش مستقیم
linen draper کتان فروش
deed of sale سند فروش
lumberer تیر فروش
lumberer الوار فروش
cutler کارد فروش
sale tax مالیات بر فروش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com