Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
logic
دانش تفکرات و دلایل
Other Matches
straight "A " student
دانش آموزی
[دانش جویی]
که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
an infinity of reasons
دلایل بی شمار
security reasons
دلایل امنیتی
reasons of safety
دلایل امنیتی
wherefores
دلایل - علل
because of
[for]
medical reasons
بخاطر دلایل پزشکی
for security reasons
به خاطر دلایل امنیتی
symbolic
مط العه دلایل و عقاید
symbolically
مط العه دلایل و عقاید
for reasons of safety
به خاطر دلایل امنیتی
to cut the ground from under a person's
دلایل کسی را خنثی کردن
argumentum
یک سلسله دلایل قابل قبول
hack
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacks
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacked
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
attachment
توقیف و ضبط شخص یا مال به دلایل قانونی ضمیمه
backtrack
برگشت در لیست پردازش ها با شروع از هدف و رسیدن به دلایل و اثباتها
backtracked
برگشت در لیست پردازش ها با شروع از هدف و رسیدن به دلایل و اثباتها
backtracks
برگشت در لیست پردازش ها با شروع از هدف و رسیدن به دلایل و اثباتها
machined
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machines
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
malfunction
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
prolixity
بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
diagnostic
محل و دلایل خطا نرم افزاری یا مشکل سخت افزاری
habeas corpus
حکم توقیف از طرف دادگاه باذکر دلایل توقیف
AI
طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
kenning
دانش
scholarship
دانش
know how
دانش
scholarships
دانش
science
دانش
sciences
دانش
knowledge
دانش
cognisance
[British]
دانش
gramarey
دانش
gramarye
دانش
understanding
دانش
realizing
دانش
realising
[British]
دانش
wisdom
دانش
knowledge
دانش
know-how
دانش
cognition
دانش
gramary
دانش
intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
computer awarness
دانش کامپیوتر
kith
دانش و معرفت
knowing faculty
قوه دانش
teacher's college
دانش سرا
normal school
دانش سرا
maieutic
دانش مامایی
knowlege representation
نمایش دانش
in ken
د رحدود دانش
knowledge base
پایگاه دانش
knowledge domain
قلمرو دانش
knowledge engineer
مهندسی دانش
grader
دانش اموز
computer literacy
دانش کامپیوتر
omniscience
دانش بی پایان
ominscience
دانش بی پایان
onomastics
دانش نام
life science
دانش زیستی
architectonic
دانش معماری
knowledge representation
نمایش دانش
physical science
دانش مادی
organum
وسیله دانش
pansophism
دانش مطلق
patrons of learning
دانش پروران
philomath
دانش پرست
photology
دانش روشنایی
polyhistor
دانش بسیار
polymathy
دانش زیاد
schoolfellow
کسب دانش
technical know how
دانش فنی
to a knowledge
دانش اندوختن
to reach for knowledge
دانش کوشیدن
witting
معلومات دانش
life sciences
دانش زیستی
knowledge representation
بازنمود دانش
pupils
دانش اموز
treatises
دانش نویسه
postgraduate
دانش اموخته
smattering
دانش سطحی
pupil
دانش اموز
aeronautics
دانش هوانوردی
schoolboys
دانش اموز
schoolboy
دانش اموز
academy
انجمن دانش
erudition
فضل و دانش
learning
دانش یادگیری
postgraduates
دانش اموخته
students
دانش اموز
student
دانش اموز
letters
معرفت دانش
letter
معرفت دانش
treatise
دانش نویسه
educate
دانش اموختن
educates
دانش اموختن
scholars
دانش پژوه
educating
دانش اموختن
scholar
دانش پژوه
striker
دانش اموز
thermodynamics
دانش دماپویایی
schooling
کسب دانش
an encourouges of science
دانش پرور
strikers
دانش اموز
alumnus
دانش اموخته
academies
انجمن دانش
phonics
دانش صدا وپژواک
psychologt
دانش قواوکارهای ذهنی
aeronautical
مربوط به دانش هوانوردی
knowledge
نرم افزاری که دانش
relativity of knowledge
نسبی بودن دانش
old boy
دانش آموز پیشین
old boys
دانش آموز پیشین
To acquire knowledge.
دانش فرا گرفتن
summa
اثار دانش بشری
statics
دانش پایداری نیروها
savoir vivre
دانش اداب ومعاشرت
rudimentary knowledge
دانش مقدماتی یا نخستین
reservoir of knowledge
مخزن یا گنج دانش
technologies
دانش فنی تکنولوژی
academician
عضو انجمن دانش
aeronautic
مربوط به دانش هوانوردی
he is a prodigy of learning
اعجوبه ایست در دانش
gynecology
دانش امراض زنانه
technology
دانش فنی تکنولوژی
geogony
دانش زمین پیدایی
geogeny
دانش زمین پیدایی
equivalent knowledge credit
تصدیق دانش علمی
domain knowledge
دانش محیط کاربرد
liturgiology
دانش ایین نمازliturgist
superficiality
دانش سطحی بیمایگی
metaphsics
نسبت بهشتی و دانش
metaphsics
دانش ماورای طبیعت
paleology
دانش چیزهای کهنه
cardiology
دانش قلب شناسی
nonrated man
دانش اموز دریایی
geology
دانش زمین شناسی
encyclopedia
دایره العلوم دانش جنگ
His knowledge has no limits.
دانش اوحد واندازه ای ندارد
encyclopaedias
دایره العلوم دانش جنگ
encyclopedias
دایره العلوم دانش جنگ
psychics
دانش قوا وکارهای ذهنی
podiatry
دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
phonology
دانش دگرگونی صدا در زبان
seaman recruit
دانش اموز ملوانی دریایی
gnosis
دانش رازهای روحانی عرفان
sophy
پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
acadmist
عضو انجمن دانش یافرهنگستان
macrobiotics
دانش طولانی کردن عمر
old school tie
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
technologies
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
Ekistics
[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
extracurricular
فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
women students
زنان دانش اموز محصلین اناث
academical
ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
technology
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
acodemian
عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده
caddie
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
lore
دانش مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد
caddies
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
There is no royal road to learning .
<proverb>
مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
misology
بیزاری از علم ودانش وخرد دانش گریزی
learning curve
نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
actinochemistry
مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
informatics
دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
c
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
computer literacy
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
matricular
وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
cbt
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان
opto electronics
تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
academically
چنانچه شایسته انجمن دانش یا فرهنگستانی باشد ادیبانه
to make a p of one's learing
دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
No less than half the students failed the test.
کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
knowledge
دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
egg bound
صفت مرغی که تخم درتخم دانش گشته یاپیچ خورده است
intellectualist
کسکیه اهمیت بسیار بقوه تعقل میدهدو انرامطلقاسرچشمه دانش میداند
c
استفاده از کامپیوتر برای آموزش به دانش آموزان و برآورد پیشرفت آنها
information
دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
articled
کسیکهاستخدام شده و مشغول فراگیری دانش لازم برای کار خود میباشد
Excepting
[With the exception of]
two students, no one could answer the last question correctly.
به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
self-
که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
electronics
دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
tactics
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
expert
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
experts
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
rule
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
athenaeum
انجمن ادبی انجمن دانش
atheneum
انجمن ادبی انجمن دانش
recruits
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruit
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruiting
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com