Dictiornary-Farsi | دانش مطلق | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
pansophism	دانش مطلق


Other Matches

straight "A " student	دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
absolute volue	مقدار مطلق قدر مطلق
gramarey	دانش
gramary	دانش
gramarye	دانش
scholarships	دانش
kenning	دانش
know how	دانش
know-how	دانش
scholarship	دانش
knowledge	دانش
science	دانش
sciences	دانش
realizing	دانش
understanding	دانش
cognition	دانش
knowledge	دانش
realising [British]	دانش
cognisance [British]	دانش
wisdom	دانش
onomastics	دانش نام
postgraduate	دانش اموخته
postgraduates	دانش اموخته
knowlege representation	نمایش دانش
knowledge engineer	مهندسی دانش
aeronautics	دانش هوانوردی
knowledge base	پایگاه دانش
maieutic	دانش مامایی
schoolboys	دانش اموز
pupil	دانش اموز
erudition	فضل و دانش
schoolboy	دانش اموز
normal school	دانش سرا
organum	وسیله دانش
ominscience	دانش بی پایان
omniscience	دانش بی پایان
knowing faculty	قوه دانش
kith	دانش و معرفت
computer awarness	دانش کامپیوتر
computer literacy	دانش کامپیوتر
educating	دانش اموختن
educates	دانش اموختن
educate	دانش اموختن
an encourouges of science	دانش پرور
grader	دانش اموز
scholars	دانش پژوه
scholar	دانش پژوه
architectonic	دانش معماری
alumnus	دانش اموخته
smattering	دانش سطحی
thermodynamics	دانش دماپویایی
knowledge representation	نمایش دانش
patrons of learning	دانش پروران
knowledge domain	قلمرو دانش
physical science	دانش مادی
academies	انجمن دانش
life sciences	دانش زیستی
life science	دانش زیستی
treatise	دانش نویسه
treatises	دانش نویسه
witting	معلومات دانش
schooling	کسب دانش
letter	معرفت دانش
student	دانش اموز
students	دانش اموز
schoolfellow	کسب دانش
letters	معرفت دانش
to reach for knowledge	دانش کوشیدن
to a knowledge	دانش اندوختن
technical know how	دانش فنی
in ken	د رحدود دانش
learning	دانش یادگیری
polymathy	دانش زیاد
polyhistor	دانش بسیار
knowledge representation	بازنمود دانش
photology	دانش روشنایی
teacher's college	دانش سرا
philomath	دانش پرست
strikers	دانش اموز
striker	دانش اموز
pupils	دانش اموز
academy	انجمن دانش
cardiology	دانش قلب شناسی
aeronautic	مربوط به دانش هوانوردی
aeronautical	مربوط به دانش هوانوردی
geology	دانش زمین شناسی
academician	عضو انجمن دانش
knowledge	نرم افزاری که دانش
superficiality	دانش سطحی بیمایگی
domain knowledge	دانش محیط کاربرد
technologies	دانش فنی تکنولوژی
psychologt	دانش قواوکارهای ذهنی
relativity of knowledge	نسبی بودن دانش
reservoir of knowledge	مخزن یا گنج دانش
savoir vivre	دانش اداب ومعاشرت
statics	دانش پایداری نیروها
summa	اثار دانش بشری
old boy	دانش آموز پیشین
old boys	دانش آموز پیشین
To acquire knowledge.	دانش فرا گرفتن
technology	دانش فنی تکنولوژی
phonics	دانش صدا وپژواک
paleology	دانش چیزهای کهنه
nonrated man	دانش اموز دریایی
equivalent knowledge credit	تصدیق دانش علمی
geogeny	دانش زمین پیدایی
geogony	دانش زمین پیدایی
gynecology	دانش امراض زنانه
he is a prodigy of learning	اعجوبه ایست در دانش
rudimentary knowledge	دانش مقدماتی یا نخستین
logic	دانش تفکرات و دلایل
liturgiology	دانش ایین نمازliturgist
metaphsics	نسبت بهشتی و دانش
metaphsics	دانش ماورای طبیعت
sophy	پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
podiatry	دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
gnosis	دانش رازهای روحانی عرفان
macrobiotics	دانش طولانی کردن عمر
acadmist	عضو انجمن دانش یافرهنگستان
His knowledge has no limits.	دانش اوحد واندازه ای ندارد
seaman recruit	دانش اموز ملوانی دریایی
psychics	دانش قوا وکارهای ذهنی
encyclopaedias	دایره العلوم دانش جنگ
encyclopedias	دایره العلوم دانش جنگ
encyclopedia	دایره العلوم دانش جنگ
phonology	دانش دگرگونی صدا در زبان
acodemian	عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده
women students	زنان دانش اموز محصلین اناث
technologies	اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
extracurricular	فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
Ekistics	[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
academical	ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
old school tie	کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
technology	اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
caddying	دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
learning curve	نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
caddies	دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
informatics	دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
caddied	دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddie	دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
misology	بیزاری از علم ودانش وخرد دانش گریزی
actinochemistry	مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
lore	دانش مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد
There is no royal road to learning . <proverb>	مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
to make a p of one's learing	دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
opto electronics	تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
matricular	وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
No less than half the students failed the test.	کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
academically	چنانچه شایسته انجمن دانش یا فرهنگستانی باشد ادیبانه
c	استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
computer literacy	دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
cbt	استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان
knowledge	دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
totaled	مطلق
thetic	مطلق
thetical	مطلق
thorough going	مطلق
unconditional	مطلق
abstract	مطلق
total	مطلق
abstracting	مطلق
abstracts	مطلق
alodial	مطلق
totaling	مطلق
categorical	مطلق
sheer	مطلق
utter	مطلق
uttered	مطلق
utters	مطلق
categoric	مطلق
autocratic	مطلق
inconditionate	مطلق
magisterial	مطلق
sovereigns	مطلق
totalled	مطلق
totalling	مطلق
totals	مطلق
unrestrained	مطلق
sovereign	مطلق
allodial	مطلق
unalterable <adj.>	مطلق
slickest	مطلق
downright	مطلق
absolutes	مطلق
unalienable <adj.>	مطلق
implicit	مطلق
inevitable <adj.>	مطلق
arbitrary	مطلق
indispensable <adj.>	مطلق
inalienable <adj.>	مطلق
absolute <adj.>	مطلق
positive	مطلق
freeing	مطلق
absolute	مطلق
freed	مطلق
free	مطلق
purest	مطلق
slick	مطلق
starkly	مطلق
starkest	مطلق