English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
infanta دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
Other Matches
infante جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
rial پادشاه ملکه
Desornamentado [سبک معماری رنسانس در اسپانیا در دوره ی حکومت پادشاه فیلیس]
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
princess of the blood دختر یا نوه پادشاه
princessroyal بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
king dom کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
interwed در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousins پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousin پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
slut دختر بی شرم دختر پیشخدمت
sluts دختر بی شرم دختر پیشخدمت
hispania اسپانیا
Estilo Modernista هنو نو اسپانیا
Spain کشور اسپانیا
galicean بومی یا زبان گالیس ولایتی از اسپانیا
alicatado [کاشی کاری منقوش در اسپانیا و آمریکای لاتین]
a comparison of the tax systems in Italy and Spain مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
constitutional monarch ملکه
queen ملکه
queens ملکه
Alcaraz یکی از مراکز بافت فرش در اسپانیا مربوط به قرن ۱۵ تا ۱۷ میلادی با طرح های شبکه ای و بندی
queenvictoria ملکه ویکتوریا
reigining beauty ملکه وجاهت
reginal ملکه منش
ladies-in-waiting ندیمه ملکه
queen ملکه شدن
lady in waiting ندیمه ملکه
queenly درخور ملکه
queens bench division دادگاه ملکه
reginal لایق ملکه
reginal در خور ملکه
queenliness ملکه منشی
monarch ملکه شهریار
her majesty در گفتگوی ملکه
empress ملکه امپراتریس
lady-in-waiting ندیمه ملکه
empresses ملکه امپراتریس
monarchs ملکه شهریار
queen dowager ملکه بیوه
queens ملکه شدن
queendom قلمرو ملکه
queenhood سمت ملکه
queenlike ملکه وار
ladies-in-waiting مستخدمه مخصوص ملکه
tzarina ملکه روسیه تزاری
to queen it ملکه وار رفتارکردن
lady in waiting مستخدمه مخصوص ملکه
regina ملکه سلطنت کننده
dido ملکه افسانهای کارتاژ
lady-in-waiting مستخدمه مخصوص ملکه
styled queen ملقب یا موسوم به ملکه
queen can do no wrong ملکه نمیتواند خطا کند
Elizabethan مربوط به بدوره ملکه الیزابت
Victoriana وابسته به دوران ملکه ویکتوریا
Victorian مربوط به زمان سلطنت ملکه ویکتوریا
queen's bounty دستلافی که ملکه بزن سه قلوزاییده میدهد
the rose of tehran زیباترین زن یادختردرتهران ملکه وجاهت تهران
Elizabethan architecture معماری دوره ملکه الیزابت [انگلستان]
ashkenazim عنوان یهودیان المانی که در مقابل سفارادی که به یهودیان اسپانیا وپرتقال اطلاق میشود
falangisme نهضت فاشیستی اسپانیا که حزب معتقد به ان حالیه تنها حزب قانونی اسپانیاست
queen of دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
victorianism سبک نویسندگی و شعر و طرزتفکر زمان ملکه ویکتوریا
flamenco رقص تند کولیها اسپانیا رقص فلامنکو
our sovereingn پادشاه
monarchs پادشاه
potentates پادشاه
kings پادشاه
queens زن پادشاه
o king ای پادشاه
king پادشاه
Shah پادشاه
head of state پادشاه
constitutional monarch پادشاه
sovereign پادشاه
kingless بی پادشاه
queen زن پادشاه
rex پادشاه
sovereigns پادشاه
queenconsort زن پادشاه
monarch پادشاه
potentate پادشاه
Shahs پادشاه
regicides قتل پادشاه
fit for a king لایق پادشاه
regicide قتل پادشاه
king of england پادشاه انگلستان
oberon پادشاه پریان
kings palace کاخ پادشاه
kingling پادشاه کوچک
sign manual امضا پادشاه
kings palace قصر پادشاه
lese majestyodhkj &odhkj fvqn پادشاه یا دولت
queen can do no wrong بیان اصل عدم مسئوولیت ملکه یاپادشاه است در سیستم مشروطه
royal prerogative حق امتیاز ویژه پادشاه
privy seal مهر شخصی پادشاه
croesus کراسوس : پادشاه یونان
king's counsel قاضی دادگاه پادشاه
king of birds پادشاه مرغان :دال
aeolus پادشاه تسالی یونان
raja or rajah راجه-امیریا پادشاه
his britannic majesty اعلیحضرت پادشاه انگلستان
lord lieutenant نماینده پادشاه در ایالات
regents نماینده پادشاه رئیس
regent نماینده پادشاه رئیس
Alhambra تزئینات الحمرا [در ساختمان غربی اسپانیا استفاده می شود که شامل مجموعه ای از غرفه های به هم متصل شده با دو حیاط بزرگ در هر گوشه می شود.]
gordian وابسته به پادشاه فریجیه لاینحل
dauphiness عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
prince royal پسر ارشد پادشاه انگلیس
kinglet پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
privy purse اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
herod هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
sovereignty اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
they attended the king ایشان درخدمت پادشاه بودند
the u kingdom کشوری که پادشاه داشته باشد
regius professor استاد منصوب ازطرف پادشاه
HMS مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
the u states کشوری که پادشاه داشته باشد
Aesthetic Movement [جنبش هنرمندان آمریکایی و انگلیسی در احیای طراحی های باشکوه عصر ملکه ویکتوریا]
monarchical وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
dais سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
dauphin عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
royalties حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
royalty حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
priam پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
household troops هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
the code of justinian مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
yeoman of the guard گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
monarchs پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
kingmaker کسی که درانتخاب پادشاه یا رئیس موثر است
jacobite طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
queen dowager زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
eminent domain مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
monarch پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
empire امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empires امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
tour de france مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
homage اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
romulus رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
Georgian architecture معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
to kiss hands دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
letters missive نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
koh i noor کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
procedendo حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
agamemnon اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
phoebe دختر گا
quean دختر
sissified دختر
lass دختر
girly دختر
daughters دختر
fille دختر
daughtren دختر
maid دختر
wench دختر
lasses دختر
wenches دختر
she ان دختر یا زن
girl دختر
girlie دختر
daughter دختر
grand daughter دختر دختر
maids دختر
girls دختر
granddaughter دختر دختر
granddaughters دختر دختر
granddaughter دختر پسر
wench دختر دهقان
trull دختر جوان
belles دختر خوشگل
belle دختر خوشگل
wenches دختر دهقان
tomboys دختر پسروار
tomboy دختر پسروار
grandson پسر دختر
periwinkles گل تلفونی دختر
periwinkle گل تلفونی دختر
whose d. is she? او دختر کیست
girl guide دختر پیشاهنگ
girl scouts پیشاهنگ دختر
schoolgirls دختر مدرسه
schoolgirl دختر مدرسه
girlfriend دوست دختر
girlfriends دوست دختر
girl scout پیشاهنگ دختر
first cousins دختر دایی
first cousins دختر عمه
age of consent سن قانونی دختر
first cousin دختر عمو
first cousin دختر خاله
first cousin دختر عمه
first cousin دختر دایی
teeny-boppers دختر بچه
teeny-bopper دختر بچه
first cousins دختر عمو
first cousins دختر خاله
granddaughters دختر پسر
inheritress زن یا دختر ارث بر
nurse maid دختر پرستار
god daughter دختر تعمیدی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com