English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
phratry درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
Other Matches
Ancient Greece یونان باستانی [یونان جهان باستان]
ionic وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
medievalist متخصص درتاریخ وهنروفرهنگ قرون وسطی
To leave ones mark in the pages of history . درتاریخ از خود نام ونشانی با قی گذاشتن
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
bill time draft برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
divisions تقسیمات
division تقسیمات
moom towng boun تقسیمات بدن
azimuth resolution تقسیمات سمتی
underpart تقسیمات جز بخش فرعی
grand division تقسیمات بزرگ طبله
administrations تقسیمات جزء وزارتخانه ها درشهرها
repartition توزیع مجدد وابسته به تقسیمات
administration تقسیمات جزء وزارتخانه ها درشهرها
subregion یکی از تقسیمات اولیه ناحیه بخش
compartment marking تقسیمات علامت گذاری شده داخل هواپیمای باری یاترابری
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
cpu واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
gens قبیله
phylum قبیله
tribes قبیله
castes قبیله
phyle قبیله
tribe قبیله
caste قبیله
phylon قبیله
medicine man پزشک قبیله
detribalize بی قبیله کردن
detribalization جدایی از قبیله
phylarch رئیس قبیله
tribalism قبیله گرایی
chieftainship ریاست قبیله
sheikh رئیس قبیله
sheikhs رئیس قبیله
sheiks رئیس قبیله
sheik رئیس قبیله
tribesmen ایلیاتی هم قبیله
shaman جادوگر قبیله
tribesman ایلیاتی هم قبیله
chieftains رئیس قبیله
chieftain رئیس قبیله
clan طایفه قبیله
gallican اهل قبیله گل
clans طایفه قبیله
chieftaincy ریاست قبیله
departmentalism اعنقاد به روش تمرکز دراداره کشور و تفویض اختیارات وسیع به مسئولین اداره امور تقسیمات کوچک مملکتی
functional unit واحد در حال کار واحد تابعی
intertribal واقع در میان قبیله ها
tribesman عضو قبیله یا طایفه
tribesmen عضو قبیله یا طایفه
exogamy ازدواج با افرادخارج از قبیله
detribalize از قبیله خودجدا شدن
massachusetts نام یک قبیله سرخ پوست
massachusett نام یک قبیله سرخ پوست
A single bereavement is enough to affect a whole family. <proverb> یک داغ دل بس است براى قبیله اى .
philhellene یونان
philhellenic یونان
hellas یونان
seminole قبیله سرخ پوست ساکن فلوریدا
totemist معتقد بوجودروح حافظ یک قوم یا قبیله
totemite معتقد بوجودروح حافظ یک قوم یا قبیله
hellene یونان باستان
philhellene دوست یونان
hellene تبعه یونان
Hellenic مربوط به یونان
philhellenic دوست یونان
Greece کشور یونان
pythian اهل دلفی یونان
laconian ولایتی از یونان باستان
homeric شاعر نابینای یونان
hellenist متخصص فرهنگ یونان
Orinthian Order معماری کلاسیک [در یونان و رم]
croesus کراسوس : پادشاه یونان
bouleuterion [مجلس سنا در یونان]
Bassae Order [معماری یونی یونان]
aeolus پادشاه تسالی یونان
kafir کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
eponymy اشتقاق اسم قبیله یا شخص یاعشیره ازیک کلمه
kaffir کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
melpomene الهه شعر وتراژدی یونان
agonistical وابسته به مسابقههای باستانی یونان
delphic ساکن معبد دلف یونان
agonistic وابسته به مسابقات باستانی یونان
drachmae پول نقره یونان باستان
delphian ساکن معبد دلف یونان
greco پیشوند بمعنی یونان و یونانی
drachma پول نقره یونان باستان
classicism پیروی از سبکهای یونان وروم
achaean اهل شهراخائیه در یونان باستان
mercury یکی از خدایان یونان قدیم
achaian اهل شهراخائیه در یونان باستان
romaika رقص ملی یونان امروز
drachmas پول نقره یونان باستان
doric بسبک معماری قدیم یونان
romaic زبان بومی یونان امروز
heraclidae اولادهرکول پهلوان نامی یونان
trebly سه گانه
three fold سه گانه
ternal سه گانه
sextette شش گانه
trinary سه گانه
triple سه گانه
triplet سه گانه
tripling سه گانه
decuple ده گانه
hexaploid شش گانه
hobby-horses گانه
trinal سه گانه
triples سه گانه
tripled سه گانه
sextuplet شش گانه
hobby-horse گانه
sextuplicate شش گانه
mycenian اهل شهر "مسین " قدیم یونان
mycenaean اهل شهر "مسین " قدیم یونان
naos ضریع یا محل استقراربت در معابد یونان
agora [فضای باز عمومی در یونان باستان]
doric وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
nectar شراب لذیذ خدایان یونان شهد
peloponnesian وابسته به شبه جزیره جنوبی یونان
pallium ردای چارگوش که فیلسوفان یونان می پوشیدند
trireme کشتی جنگی روم و یونان باستان
Dryopic [مربوط به دوره دراوپی یونان باستان]
hoplite سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
quadruples چهار گانه
sextets شش گانه شش قلو
septempartite هفت گانه
quadruplet چهار گانه
degress of comparison درجات سه گانه
quadruplets چهار گانه
services نیروهای سه گانه
quadrupled چهار گانه
trilcgy یا قطعات سه گانه
sextet شش گانه شش قلو
triple point نقطه سه گانه
toothless بچه گانه
quadrupling چهار گانه
triple bond پیوند سه گانه
macrogamete کلان گانه
the triple entent ائتلاف سه گانه
octoploid هشت گانه
the three kingdoms موالیدسه گانه
the three kingdoms مولودهای سه گانه
the learned professions علوم سه گانه
the big three بزرگان سه گانه
triple address با نشانی سه گانه
the tribes اسباط 21 گانه
ternate سه برگچهای سه گانه
ternary سه برگچهای سه گانه
in severalty جدا گانه
twelve دوازده گانه
duopoly انحصار دو گانه
quadruple چهار گانه
olympiad جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
klepht یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
cyzicene hall [تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
corinthian اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
pyrrhic dance یکجور رقص نظامی یا جنگی در یونان باستان
tiresias غیب گوی نابینای شهر تبس در یونان
uncial وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
obol سکه سیم در یونان باستان که نزدیک بود با یک pennyونیم
hypocorism لقب بچه گانه
punic wars جنگهای سه گانه رم باقرطاجنی ها
heptarchy ولایات هفت گانه
pedologia گفتار بچه گانه
small clothes جامه بچه گانه
decathlons ورزشهای ده گانه دوومیدانی
sextuple دارای شش ضربه شش گانه
decathlon ورزشهای ده گانه دوومیدانی
triumvir عضو اتحاد سه گانه
trivium علوم ازاد سه گانه
twelve tables الواح دوازده گانه
five unit code الفبای پنج گانه
multiple regression رگرسیون چند گانه
multiple connector بست چند گانه
fourteen points اصول چهارده گانه
multicomputer کامپیوتر چند گانه
octachord نتهای هشت گانه
multiprocessing پردازش چند گانه
slingshot تیرکمان بچه گانه
slingshots تیرکمان بچه گانه
the big four بزرگان چهار گانه
octarchy ولایات هشت گانه
the three persons اقنوم های سه گانه
octateuch کتابهای هشت گانه
garden design طرح باغی [با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
humanist دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
parnassian نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
multiaccess computer کامپیوتر با دسترسی چند گانه
parish register دفتر ثبت وقایع سه گانه
multiprocessing system سیستم پردازش چند گانه
multiprecision arithmetic ریاضیات با دقت چند گانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com